۹٬۹۳۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
او که ناچار بود برای تامین خانوادهاش هم کار کند و هم آرمانش را تبلیغ کند صبحهای زود به تهیه و تبلیغ پروشورهای ریاست جمهوری مسعود رجوی اقدام میکرد و سپس به محل کار خود در نعمت آباد تهران میرفت. و در این فعالیتها بود که توسط گروهی از اوباش تحت عنوان حزبالله محاصره گردیده و به شدت مضروب میگردد که پس از انتقال به بیمارستان جان میبازد. | او که ناچار بود برای تامین خانوادهاش هم کار کند و هم آرمانش را تبلیغ کند صبحهای زود به تهیه و تبلیغ پروشورهای ریاست جمهوری مسعود رجوی اقدام میکرد و سپس به محل کار خود در نعمت آباد تهران میرفت. و در این فعالیتها بود که توسط گروهی از اوباش تحت عنوان حزبالله محاصره گردیده و به شدت مضروب میگردد که پس از انتقال به بیمارستان جان میبازد. | ||
== زندگی نامه == | == زندگی نامه == | ||
خط ۲۸: | خط ۱۶: | ||
عباس عمانی برای «ترویج حقیقت» به تبلیغ برنامهای دست زد که خواستهای خود و مردمش را در آن میدید. برنامهای که کمتر از یک هفته توانست اقلیتهای قومی و مذهبی و اقشار گوناگون جامعه ایران را بر گرد خود متحد و همبسته کند. برنامهای که محورهای انتخاباتی مجاهدین برای اولین دور ریاستجمهوری ایران بود. عباس که کارگری جوان بود، پاسخ به رنج و مرارت طبقهٔ خود را نیز در این برنامه یافت. | عباس عمانی برای «ترویج حقیقت» به تبلیغ برنامهای دست زد که خواستهای خود و مردمش را در آن میدید. برنامهای که کمتر از یک هفته توانست اقلیتهای قومی و مذهبی و اقشار گوناگون جامعه ایران را بر گرد خود متحد و همبسته کند. برنامهای که محورهای انتخاباتی مجاهدین برای اولین دور ریاستجمهوری ایران بود. عباس که کارگری جوان بود، پاسخ به رنج و مرارت طبقهٔ خود را نیز در این برنامه یافت. | ||
عباس عمانی | عباس عمانی با امید و آرزوی تحقق وعدههای داده شده برای رفع ستم و تبعیض و در جستجوی آیندهای بهتر برای خود و مردمش در فضای انقلاب تازه پا هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران شد و به تبلیغ آرمان مجاهدین پرداخت. | ||
«حقیقت را همیشه باید ترویج کرد... حقیقت را همیشه باید ترویج کرد». | |||
عباس عمانی، کارگر جوانی که طعم زندگی را در کارگاه پروانهسازی در نعمتآباد تهران میچشید و از طبقهٔ محروم و انسانهای زحمتکش بود: وی در نامهای خطاب به برادران و خواهرانش در سازمان مجاهدین خلق ایران مینویسد:<blockquote>«من عباس عمانی یکی از طرفداران سازمان شما میباشم. دیپلم چهارم نظری را گرفتهام و فعلاً در پروانهسازی در نعمتآباد کار میکنم. برادران کارگرم را راهنمایی کردهام تا هوادار سازمان شما باشند و همچنین در محل زندگیمان ـ شیر و خورشید، چهارراه عباسی ـ نیز دوستانم را بیشترشان را هوادار سازمان کردهام و بعضی از بچههای فامیلهایمان را هم همینطور. از گفتن این مطالب نه پاداش میخواهم و نه برای خودستایی؛ چون حقیقت را همیشه باید ترویج کرد... حقیقت را همیشه باید ترویج کرد».<ref>[https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/mojahedine_khalgh--mojahed_021_0.pdf نشریه مجاهد شماره ۲۱ به تاریخ ۹ بهمن ۱۳۵۸]</ref></blockquote>عباس عمانی در دفاع ازحق، آزادی مطبوعات، آزادی اجتماعات و نیز حق فعالیت مسالمتآمیز هر شهروند و گروهی عبور داده بود و مدافع این حق بیبدیل بود. با این یقین و اعتماد بهنفس و عشق به آرمان آزادی بود که مشتاقانه برای برنامهٔ کاندید مورد نظرش مسعود رجوی دست به فعالیت تبلیغی زد. فعالیت وی هم به تمامی در کادر قوانین انتخابات بود. | |||
در همان روزهایی که ایران در معرض انواع برنامههای انتخاباتی و مناظرهها و مصاحبهها و فعالیتهای همگان پیرامون آن بود، عباس عمانی هم در یکی از همین فعالیتهای قانونی، مورد هجوم ایادی چماقدار و قمهکش قرار میگیرد. دستهجاتی فاشیست که هیچکس مسؤلیتشان را برعهد نمیگرفت؛ ولی سر نخ و پشتیبان و امتدادشان به شخص خمینی ختم میشد. | در همان روزهایی که ایران در معرض انواع برنامههای انتخاباتی و مناظرهها و مصاحبهها و فعالیتهای همگان پیرامون آن بود، عباس عمانی هم در یکی از همین فعالیتهای قانونی، مورد هجوم ایادی چماقدار و قمهکش قرار میگیرد. دستهجاتی فاشیست که هیچکس مسؤلیتشان را برعهد نمیگرفت؛ ولی سر نخ و پشتیبان و امتدادشان به شخص خمینی ختم میشد. |
ویرایش