کاربر:Javad/8صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
ثقة الاسلام در دورانی که جنبشها برای مشروطیت آغاز شد به آن پیوست و از مبلغان مشروطیت شد. از آنجایی که عده ای از روحانیون در آن دوران با تشکیل انجمن اسلامیه با مشروطیت به مخالفت برخاستند، وی در مقابل روحانیون موسس انجمن اسلامیه ایستاد و از انجمن ایالتی آذرباییجان دفاع کرد و بعد از اعلام مشروطه در انتخابات دوره اول مجلس ملی در تبریز به عنوان نفر اول انتخاب شد اما به مجلس نرفت. | ثقة الاسلام در دورانی که جنبشها برای مشروطیت آغاز شد به آن پیوست و از مبلغان مشروطیت شد. از آنجایی که عده ای از روحانیون در آن دوران با تشکیل انجمن اسلامیه با مشروطیت به مخالفت برخاستند، وی در مقابل روحانیون موسس انجمن اسلامیه ایستاد و از انجمن ایالتی آذرباییجان دفاع کرد و بعد از اعلام مشروطه در انتخابات دوره اول مجلس ملی در تبریز به عنوان نفر اول انتخاب شد اما به مجلس نرفت. | ||
ثقة الاسلام بین مشروطهخواهان شخصیت با نفوذ و پر جاذبهای داشت و بیشتر تصمیمگیریها با مشورت او صورت میگرفت. وی با توجه به اینکه به زبان فرانسه و عربی مسلط بود ملاقاتها و روابط خارجی مشروطهخواهان را پشتیبانی میکرد. ثقة الاسلام فردی ریسکپذیر و نترس بود. | |||
== مقاومت در تبریز == | |||
ثقة الاسلام تبریزی زمانی که تهدیدات زیادی متوجه تبریز وجود داشت تلاش بسیاری برای اشغال نشدن تبریز و کمک به انقلابیون برای حفظ تبریز داشت. وقتی روسها وارد تبریز شدند وی با نوشتن نامه ای به رئیس شهربانی گفت باید مقابل روسها بایستد. | |||
ثقة الاسلام بر آن بود تا محمدعلیشاه مشروطیت را قبول کند و در طول ۱۱ ماه محاصره تبریز در کنار انقلابیون تبریز قرار گرفت و باعث عقب رانده شدن عینالدوله و شکستن محاصره و ورود آذوقه به تبریز شد. | |||
روسها در تبریز به قلع و قمع انقلابیون پرداختند و شرایط حساسی برای ثقة الاسلام برای تصمیمگیری پیش آمد. از یک طرف عثمانیها به ثقة الاسلام گفتند به آنها پناهنده شود اما او نه مخفی شد و نه به پناهندگی عثمانیها تن داد. از طرف دیگر در پی پیچیده شدن اوضاع، ثقة الاسلام مصلحت را در این دید که به کنسول روسیه برود. | |||
== اعدام ثقة الاسلام تبریزی == | |||
پس از رفتن ثقة الاسلام به کنسول روسیه، از آنجایی که روسها به نفوذ ثقة الاسلام بین انقلابیون و مردم مطلع بودند از ثقة الاسلام خواستند که نامهای بنویسد و اعلام کند که مسبب خونریزیها در تبریز مجاهدین تبریز هستند و مجاهدین تبریز بودند که جنگ را شروع کردند. اما ثقة الاسلام با اینکه میدانست این کار به قیمت جانش تمام میشود از نوشتن نامه امتناع کرد و در مقابل روسها را مسئول خونریزی و جنگ علیه مجاهدان تبریز معرفی کرد. | |||
'''تزاریها که پی برده بودند ثقهالاسلام از چه وجهه و احترام و نفوذی میان مردم و مجاهدان تبریز برخوردار است، بهزعم خود خواستند او را اعدام کنند تا زهرچشم بگیرند؛ اما هنگامی که اشغالگران به طرف چوبهٔ دارش میبردند، روحیهاش قویتر شد. در مسیر رفتن به سوی مرگ، با لحنی آمرانه میرغضبها و جلادان و دژخیمان را از خود دور میکرد؛ با چهرهای شاداب و خندان، چهرههای اندوهناک دیگران را تسلی میداد و به دلیری و اعتماد بهنفس فرامیخواند.''' | '''تزاریها که پی برده بودند ثقهالاسلام از چه وجهه و احترام و نفوذی میان مردم و مجاهدان تبریز برخوردار است، بهزعم خود خواستند او را اعدام کنند تا زهرچشم بگیرند؛ اما هنگامی که اشغالگران به طرف چوبهٔ دارش میبردند، روحیهاش قویتر شد. در مسیر رفتن به سوی مرگ، با لحنی آمرانه میرغضبها و جلادان و دژخیمان را از خود دور میکرد؛ با چهرهای شاداب و خندان، چهرههای اندوهناک دیگران را تسلی میداد و به دلیری و اعتماد بهنفس فرامیخواند.''' |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۱:۲۵
ثقة الاسلام تبریزی، (تولد ۲۹ دی ۱۲۳۹ - اعدام ۹ دی ۱۲۹۰ هجری شمسی) میرزا علی ثقة الاسلام تبریزی فرزند میرزا موسی در تبریز به دنیا آمد. پدربزرگ وی حاج میرزا شفیع، شاگرد سیدکاظم رشتی، رئیس شیخیه تبریز بود. ثقة الاسلام تبریزی ابتدا در تبریز و بعد در کربلا و نجف تحصیلات خود را پی گرفت و دوباره به تبریز بازگشت. بعد از فوت پدرش لقب ثقة الاسلام به او دادند و رئیس شیخیه تبریز شد. بعد از شروع جنبش مشروطه توسط مشروطهخواهان، وی هوادار جنبش شد و پس از اعلام مشروطیت در مقابل انجمن اسلامیه که مخالفان مشروطه بنیان گذاشته بودند ایستاد و از حامیان انجمن ایالتی شد. پس از محاصره تبریز توسط روسها، عثمانیها به وی پیشنهاد دادند به آنها پناهنده شود اما او از مخفی شدن و اعلام پناهندگی خودداری کرد. در پی قلع و قمع انقلابیون در تبریز و پیچیده شدن شرایط ثقة الاسلام به کنسول روسیه رفت. کنسول روسیه از ثقة الاسلام خواست کاغذی بنویسد و بگوید که جنگ را مجاهدین شروع کردند و مسبب خونریزیها مجاهدین تبریز هستند اما ثقة الاسلام با اینکه میدانست مرگ در انتظارش است اما نپذیرفت و روسها را مسئول جنایت در تبریز و اشغال تبریز اعلام کرد. سرانجام ثقة الاسلام تبریزی در دهم دیماه ۱۲۹۰ توسط نیروهای تزاری روس که تبریز را اشغال کرده بودند به همراه ۷تن دیگر از انقلابیون تبریز اعدام شد[۱][۲].
از جوانی تا مشروطیت
ثقةالاسلام تبریزی با نام اصلی میرزا علی فرزند موسی ثقةالاسلام، تحصیلاتش را در تبریز شروع کرد و سپس برای ادامه تحصیل به کربلا و نجف رفت و دوباره به ایران بازگشت. لقب ثقةالاسلام پس از مرگ پدر به نام او اضافه شد و در تاریخ مشروطه مشهور شد.
تحصیلات
سطح تحصیلات و معلومات ثقة الاسلام به دلیل ذهن کنجکاو و فکر بازش در فراگیری علوم بالا بود. چنانچه وی علاوه بر زبان آذری به زبانهای فارسی، عربی و فرانسه مسط بود. ثقة الاسلام نفوذ کلام بسیاری داشت. وی مسلط به ادبیات فارسی و عربی و دارای درجه استادی بود، ضمن اینکه ثقة الاسلام بر دروس فقه، اصول، حکمت، کلام، تاریخ و جغرافیا تسلط داشت و علاوه بر سخنور بودن، طبع شاعری هم داشت. ثقة الاسلام در سخنرانیهایش برای مردم، آنها را دعوت به آشنایی با دنیای مترقی و نوین با افکار روشن میکرد. محافل شعری وی باعث نزدیک شدن و جمع شدن دگر اندیشان و کسانی که به دنبال تغییر اوضاع کشور بودند در کتابخانه اش میشد.
مشروطیت
ثقة الاسلام در دورانی که جنبشها برای مشروطیت آغاز شد به آن پیوست و از مبلغان مشروطیت شد. از آنجایی که عده ای از روحانیون در آن دوران با تشکیل انجمن اسلامیه با مشروطیت به مخالفت برخاستند، وی در مقابل روحانیون موسس انجمن اسلامیه ایستاد و از انجمن ایالتی آذرباییجان دفاع کرد و بعد از اعلام مشروطه در انتخابات دوره اول مجلس ملی در تبریز به عنوان نفر اول انتخاب شد اما به مجلس نرفت.
ثقة الاسلام بین مشروطهخواهان شخصیت با نفوذ و پر جاذبهای داشت و بیشتر تصمیمگیریها با مشورت او صورت میگرفت. وی با توجه به اینکه به زبان فرانسه و عربی مسلط بود ملاقاتها و روابط خارجی مشروطهخواهان را پشتیبانی میکرد. ثقة الاسلام فردی ریسکپذیر و نترس بود.
مقاومت در تبریز
ثقة الاسلام تبریزی زمانی که تهدیدات زیادی متوجه تبریز وجود داشت تلاش بسیاری برای اشغال نشدن تبریز و کمک به انقلابیون برای حفظ تبریز داشت. وقتی روسها وارد تبریز شدند وی با نوشتن نامه ای به رئیس شهربانی گفت باید مقابل روسها بایستد.
ثقة الاسلام بر آن بود تا محمدعلیشاه مشروطیت را قبول کند و در طول ۱۱ ماه محاصره تبریز در کنار انقلابیون تبریز قرار گرفت و باعث عقب رانده شدن عینالدوله و شکستن محاصره و ورود آذوقه به تبریز شد.
روسها در تبریز به قلع و قمع انقلابیون پرداختند و شرایط حساسی برای ثقة الاسلام برای تصمیمگیری پیش آمد. از یک طرف عثمانیها به ثقة الاسلام گفتند به آنها پناهنده شود اما او نه مخفی شد و نه به پناهندگی عثمانیها تن داد. از طرف دیگر در پی پیچیده شدن اوضاع، ثقة الاسلام مصلحت را در این دید که به کنسول روسیه برود.
اعدام ثقة الاسلام تبریزی
پس از رفتن ثقة الاسلام به کنسول روسیه، از آنجایی که روسها به نفوذ ثقة الاسلام بین انقلابیون و مردم مطلع بودند از ثقة الاسلام خواستند که نامهای بنویسد و اعلام کند که مسبب خونریزیها در تبریز مجاهدین تبریز هستند و مجاهدین تبریز بودند که جنگ را شروع کردند. اما ثقة الاسلام با اینکه میدانست این کار به قیمت جانش تمام میشود از نوشتن نامه امتناع کرد و در مقابل روسها را مسئول خونریزی و جنگ علیه مجاهدان تبریز معرفی کرد.
تزاریها که پی برده بودند ثقهالاسلام از چه وجهه و احترام و نفوذی میان مردم و مجاهدان تبریز برخوردار است، بهزعم خود خواستند او را اعدام کنند تا زهرچشم بگیرند؛ اما هنگامی که اشغالگران به طرف چوبهٔ دارش میبردند، روحیهاش قویتر شد. در مسیر رفتن به سوی مرگ، با لحنی آمرانه میرغضبها و جلادان و دژخیمان را از خود دور میکرد؛ با چهرهای شاداب و خندان، چهرههای اندوهناک دیگران را تسلی میداد و به دلیری و اعتماد بهنفس فرامیخواند.
ثقهالاسلام تبریزی روز ۱۰دی ۱۲۹۰(عاشورای ۱۳۳۰) توسط قوای تزاری مسلط بر تبریز به همراه ۷آزادیخواه دیگر از جمله پسران ۱۶و ۱۷ساله علی مسیو اعدام شد. پیکر او را در مقبره شعرای تبریز به خاک سپردند و میعادگاه سلام و ارادت و محبت و تکریم و پیوند مشتاقان عدالت و آزادی و استقلال گشت.
خون ثقهالاسلام که در جویبار همیشه جاری مبارزات پیشتازان عدالتطلبی و آزادیخواهی جریان یافته است، کماکان در پرتو هماره رخشان آنها زنده و جاری ماند و به نسلهای دهههای بعد و اکنون ایران پیوست.
بعد از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷روسیه که امپراتوری تزار را از صفحه روزگار محو نمود، هیأتی سیاسی ـ نظامی از جانب دولت شو روی و کنسول آن در ایران حضور یافتند و از بهقتل رساندن ثقهالاسلام پوزش خواستند. آنان به همراه آزادیخواهان ایرانی بر مزار ثقهالاسلام رفتند، به او ادای احترام نمودند و دستههای گل تقدیمش کردند.
از ثقه الاسلام تبریزی مقالهها، کتابها و تألیفاتی بهجا مانده که گویای نواندیشی و سرشت انساندوست او و آرزویش برای نشستن همای آزادی بر فلات ایرانزمین است...