۱٬۶۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
در اروپا، انقلابهای ملیگرای اصلی شامل انقلاب یونان علیه عثمانی (۱۸۲۱)، انقلاب لهستان علیه روسیه (۱۸۳۰)، انقلاب ایتالیا و مجارستان علیه امپراتوری هابسبورگ (۱۸۴۸)، انقلاب رومانی علیه روسیه (۱۸۴۸) و انقلاب پروس و سایر ایالات آلمان علیه حاکمان سلسلۀ آلمانی (۱۸۴۸) بود. از بین همۀ اینها، تنها یونانیها موفق شدند و بقیه اغلب با کمک نیروهای روسی عقب رانده شدند. | در اروپا، انقلابهای ملیگرای اصلی شامل انقلاب یونان علیه عثمانی (۱۸۲۱)، انقلاب لهستان علیه روسیه (۱۸۳۰)، انقلاب ایتالیا و مجارستان علیه امپراتوری هابسبورگ (۱۸۴۸)، انقلاب رومانی علیه روسیه (۱۸۴۸) و انقلاب پروس و سایر ایالات آلمان علیه حاکمان سلسلۀ آلمانی (۱۸۴۸) بود. از بین همۀ اینها، تنها یونانیها موفق شدند و بقیه اغلب با کمک نیروهای روسی عقب رانده شدند. | ||
اغلب پادشاهیهای باقیماندۀ اروپا توسط انقلابهای جمهوری در قرون نوزدهم و بیستم خاتمه یافتند. سلطنت هوهنزولرن آلمان پس از جنگ جهانی دوم سرنگون شد، و بهسمت جمهوری پویا اما ناپایدار وایمار رفت. آخرین پادشاه فرانسه، در انقلابی که در همان ابتدا یک جمهوری ایجاد کرد، در سال ۱۸۴۸ از سلطنت خلع شد، اما جمهوری | اغلب پادشاهیهای باقیماندۀ اروپا توسط انقلابهای جمهوری در قرون نوزدهم و بیستم خاتمه یافتند. سلطنت هوهنزولرن آلمان پس از جنگ جهانی دوم سرنگون شد، و بهسمت جمهوری پویا اما ناپایدار وایمار رفت. آخرین پادشاه فرانسه، در انقلابی که در همان ابتدا یک جمهوری ایجاد کرد، در سال ۱۸۴۸ از سلطنت خلع شد، اما جمهوری سرانجام به کودتای بناپارتی منتهی شد. یک قیام شهری دیگر در پاریس، در سال ۱۸۷۱، حکومت ناپلئون سوم را به پایان رساند و درنهایت دورۀ رژیمهای جمهوری پایدار در فرانسه آغاز شد. در سال ۱۸۶۰، پادشاهی ناپل توسط نیروهای انقلابی گاریبالدی، که پیروزیاش به متحدشدن ایتالیا منجر شد، سرنگون شد. و در سال ۱۹۱۰، یک انقلاب، امانوئل دوم را در پرتغال سرنگون کرد و جمهوری کوتاهمدتی را پدید آورد که به دیکتاتوری انجامید. | ||
=== انقلاب در آفریقا === | === انقلاب در آفریقا === | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
در چین، اولین جنبش واقعاً انقلابی، شورش تای پین در اواسط قرن نوزدهم بود که هدف آن احداث یک دولت مسیحی الهامگرفته از مبلغان مذهبی بود. جنبش تای پین شکست خورد، اما مسیر انقلاب جمهوریخواهانهای را که سبب سرنگونی سلسلۀ چینگ در سال ۱۹۱۱ شد هموار کرد. | در چین، اولین جنبش واقعاً انقلابی، شورش تای پین در اواسط قرن نوزدهم بود که هدف آن احداث یک دولت مسیحی الهامگرفته از مبلغان مذهبی بود. جنبش تای پین شکست خورد، اما مسیر انقلاب جمهوریخواهانهای را که سبب سرنگونی سلسلۀ چینگ در سال ۱۹۱۱ شد هموار کرد. | ||
در ژاپن، شوگونها که حاکمیت جزیره را از قرن هفدهم دراختیار داشتند، در سال ۱۸۶۵ با ائتلافی از فرمانداران و اصلاحطلبان سامورایی سرنگون شدند. رژیم جدید میجی نظام سیاسی و اجتماعی ژاپن را با لغو رتبههای شوگونی و سامورایی و واردکردن علوم، صنایع، و مؤسسات دولتی از غرب مدرن کرد. در ایران انقلاب مشروطۀ مدرن در سال ۱۹۰۵ رخ داد. | در ژاپن، شوگونها که حاکمیت جزیره را از قرن هفدهم دراختیار داشتند، در سال ۱۸۶۵ با ائتلافی از فرمانداران و اصلاحطلبان سامورایی سرنگون شدند. رژیم جدید میجی نظام سیاسی و اجتماعی ژاپن را با لغو رتبههای شوگونی و سامورایی و واردکردن علوم، صنایع، و مؤسسات دولتی از غرب مدرن کرد. | ||
در ایران انقلاب مشروطۀ مدرن در سال ۱۹۰۵ رخ داد. | |||
در مصر، خانوادۀ سلطنتی در سال ۱۹۵۲ توسط رژیم ملیگرای جمال عبدالناصر سرنگون شد و موفقیت او الهامبخش دیگر انقلاب های خاورمیانه بهویژه در یمن، عراق، و سودان شد. | در مصر، خانوادۀ سلطنتی در سال ۱۹۵۲ توسط رژیم ملیگرای جمال عبدالناصر سرنگون شد و موفقیت او الهامبخش دیگر انقلاب های خاورمیانه بهویژه در یمن، عراق، و سودان شد. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۶: | ||
در افغانستان، ظاهرشاه، حاکم سنتی، در سال ۱۹۷۳ سرنگون و اعلام جمهوری شد. | در افغانستان، ظاهرشاه، حاکم سنتی، در سال ۱۹۷۳ سرنگون و اعلام جمهوری شد. | ||
انقلابهای ملیگرا و ضداستعماری تلاشی برای ایجاد رژیمهای دموکراتیک مبتنیبر قانون اساسی بود، اما بهندرت بر نوعی از مقبولیت اجتماعی گسترده که لازمۀ حکومت است تکیه داشتند | انقلابهای ملیگرا و ضداستعماری تلاشی برای ایجاد رژیمهای دموکراتیک مبتنیبر قانون اساسی بود، اما بهندرت بر نوعی از مقبولیت اجتماعی گسترده که لازمۀ حکومت است تکیه داشتند. این انقلابها اغلب گروه کثیری از خردهمالکان، صنعتگران، بازرگانان متوسط، و کارگران ماهر را در بر میگرفت. در واقع، ساختار طبقاتی قطبیشده موجب استیلای طبقۀ ممتاز میشد که خود از اصول دموکراتیک بیزار بودند. این ساختار طبقاتی به اختلاف در جناحهای مختلف حکومت دامن میزد. حاکمان نظامی و غیرنظامی به بهانۀ «حق دفاع از ملت و قانون اساسی» بر دولت استیلا مییافتند. در مواردی، رژیمهای دیکتاتوری نسبتاً پایداری ظهور کردند که در آن یک فرد موفق میشد حمایتهای مدنی و نظامی را مدیریت کند و قدرت بیشتری را در دستان خود متمرکز کند. این رژیمها با نام بردن از قانون اساسی حکومت میکردند، ولی ساختار طبقاتی جامعه را تغییر نمیدادند. آنها انتخابات را مهندسی میکردند و دادگاههای قانون اساسی و مجلسین را به یک شکل بی محتوا تبدیل میکردند. | ||
اولین دیکتاتور ازاین نوع دیکتاتوری دیاز در مکزیک بود که سقوط کرد و انتخابات ساختگی او در سال ۱۹۱۰ موجب شورشهای روستایی و شهری شد. اما نیروهای مردمی و نخبگان نتوانستند اختلافات خود را حل کنند و تلاش برای انقلاب چند دهه این کشور را درگیر کرد. | اولین دیکتاتور ازاین نوع دیکتاتوری دیاز در مکزیک بود که سقوط کرد و انتخابات ساختگی او در سال ۱۹۱۰ موجب شورشهای روستایی و شهری شد. اما نیروهای مردمی و نخبگان نتوانستند اختلافات خود را حل کنند و تلاش برای انقلاب چند دهه این کشور را درگیر کرد. |
ویرایش