۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
== مفهوم واژه بنیادگرایی مذهبی و سابقه آن == | == مفهوم واژه بنیادگرایی مذهبی و سابقه آن == | ||
کلمه بنیادگرایی برگرفته از کلمه لاتین «Fundamentum» به معنای شالوده، اساس و پایه است. معادل آن در زبان عربی «الاصولیة» و «الرجعیة»، به معنای بازگشت به | کلمه بنیادگرایی برگرفته از کلمه لاتین «Fundamentum» به معنای شالوده، اساس و پایه است. معادل آن در زبان عربی «الاصولیة» و «الرجعیة»، به معنای بازگشت به گذشته است. این واژه برای نخستین بار در اوایل قرن بیستم در بحثهای درون مذهب پروتستان در آمریکا رواج یافت. بین سالهای ۱۹۱۵-۱۹۱۰، پروتستانهای کلیسای انجیلی جزواتی با عنوان «مبانی» منتشر کردند که درآنها بر متن کتاب مقدس در برابر تفسیرهای جدید تأکید شده بود. فرقه مزبور با ایمان به الهی - ابدی و خطا ناپذیری متن انجیل، استدلال میکردند که تأویلاتی از متن انجیل ارائه شده که باید آنها را کنار زد. آنها تأکید داشتند؛ نجات روح و رستگاری انسان به عنوان مهمترین هدف مسیحیت، فقط از رهگذر تأویل لفظی انجیل محقق میشود و تا زمانی که اینچنین نشود نمیتوان به رستگاری بشر امیدوار بود.<ref name=":0">[http://quarterly.risstudies.org/article_981_40120ec1b54a8dd193d70524b14a4232.pdf مقاله درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی] - غلامرضا خسروی - فصلنامه مطالعات راهبردی دوره۹ شماره ۳۱ - صفحه ۱۲۳ و ۱۲۴</ref> | ||
با گسترش جریانهای دینی یهودی، اسلامی، بودایی و هندو در نیمه دوم قرن بیستم واژه بنیادگرایی کاربرد گستردهتری یافت و در مورد جریانهای فکری - دینی تمام مذاهب به کار گرفته شد. از این رو، این مفهوم برای توصیف آن دسته از گروههای دینی به کار میرفت که خواهان زندگی بر اساس قوانین و احکام گذشتهی دینی بودند. در حقیقت، بنیادگرایی مذهبی نوعی برنامه سیاسی به شمار میآید.<ref name=":0" /> | با گسترش جریانهای دینی یهودی، اسلامی، بودایی و هندو در نیمه دوم قرن بیستم واژه بنیادگرایی کاربرد گستردهتری یافت و در مورد جریانهای فکری - دینی در تمام مذاهب به کار گرفته شد. از این رو، این مفهوم برای توصیف آن دسته از گروههای دینی به کار میرفت که خواهان زندگی بر اساس قوانین و احکام گذشتهی دینی بودند. در حقیقت، بنیادگرایی مذهبی نوعی برنامه سیاسی به شمار میآید.<ref name=":0" /> | ||
در بین صاحبنظران در این خصوص که بنیادگرایی مذهبی دقیقا چیست؛ خیزش جهانی دین چه علل و ریشههایی دارد، چشمانداز آتی آن چگونه بوده و پیآمدهای آن برای نظام بینالملل چه خواهد بود و نهایتا اینکه جریانات بنیادگرا دارای چه نقاط اشتراک و افتراقی هستند و تنوع و تعدد آنها چگونه است، نظرات متفاوتی وجود | در بین صاحبنظران در این خصوص که بنیادگرایی مذهبی دقیقا چیست؛ خیزش جهانی دین چه علل و ریشههایی دارد، چشمانداز آتی آن چگونه بوده و پیآمدهای آن برای نظام بینالملل چه خواهد بود و نهایتا اینکه جریانات بنیادگرا دارای چه نقاط اشتراک و افتراقی هستند و تنوع و تعدد آنها چگونه است، نظرات متفاوتی وجود داشت. برخی همانند «جان اسپوزیتو»<ref group="پاورقی">جان.ال اسپوزیتو (John L. Sposito) استاد امور بینالملل و مطالعات اسلامی در دانشگاه جرجتاون میباشد. او مدیر مرکز شاهزاده الولید بن طلال برای فهم متقابل مسلمانان و مسیحیان در دانشگاه جرج تاون است.</ref> و «برگر»<ref group="پاورقی">پیتر.ال برگر(Peter L. Berger) زاده ۱۷ مارس ۱۹۲۹- درگذشته ۲۷ژوئن ۲۰۱۷، جامعه شناس اتریشیالاصل آمریکایی که برای کارهای خود دربارهی جامعه شناسی شناخت، جامعه شناسی دین، مظالعات نوسازی و کمکهای نظری به نظریه جامعهشناختی، معروف بود.</ref> آنرا دارای باری کاملا منفی میدانستندبه رغم اینکه برخی از جریانات در جهان به صراحت از آن حمایت میکردند. | ||
در سال ۱۹۷۹ پس از انقلاب ضدسلطنتی و روی کار آمدن [[خمینی]] در ایران، [[مسعود رجوی]] بنیادگرایی اسلامی را به عنوان خطر اصلی صلح و ثبات جهانی معرفی کرد. هر چند در آن زمان این موضوع هنوز از طرف جامعه جهانی جدی گرفته نشده بود. | |||
«اندرو هیوود»<ref group="پاورقی">اندرو هیوود(Andrew Heywood) مولف کتب درسی علوم سیاسی در دانشگاههای انگلستان، معاون سابق کالج کرویدن و مدیر سابق مطالعات کالج اورپینگتون است. او بیش از بیست سال سابقهی پژوهش سیاسی و تدریس در دانشگاه دارد. علایق پژوهشی او سامل ایدئولوژیهای سیاسی، نظریههای سیاسی و سیاست جهانی است. وب سایت: www.andrewheywood.co.uk</ref> بنیاد گرایی مذهبی را نوعی «ایدئولوژی» میداند؛ درحالیکه به نظر برخی دیگر شکلی از ناسیونالیسم و قومگرایی است. | |||
علیرغم این تفاوتها، در موارد زیر نوعی توافق وجود دارد: | علیرغم این تفاوتها، در موارد زیر نوعی توافق وجود دارد: | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۴: | ||
*# خواهان بازگشت و بکارگیری مجدد احکام و اشکال گذشته هستند. | *# خواهان بازگشت و بکارگیری مجدد احکام و اشکال گذشته هستند. | ||
*# واجد جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی هستند. | *# واجد جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی هستند. | ||
*# | *# سکولاریسم را نفی کرده و معتقدند که هستی انسان بدون بهرهمندی از تعالیم و تعالی دینی، بیمعنی است.<ref name=":1">[http://quarterly.risstudies.org/article_981_40120ec1b54a8dd193d70524b14a4232.pdf مقاله درآمدی بر بنیاد گرایی اسلامی] نوشته غلامرضا خسروی - فصل نامه مطالعات راهبردی دوره ۹ شماره۳۱ ص ۱۲۵ و۱۲۶</ref> | ||
== بینادگرایی اسلامی == | == بینادگرایی اسلامی == | ||
مفهوم بنیادگرایی اسلامی با ظهور جریانات دینی در کشورهای اسلامی و به خصوص روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه در ایران | مفهوم بنیادگرایی اسلامی با ظهور جریانات دینی در کشورهای اسلامی و به خصوص روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه در ایران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ادبیات علوم سیاسی و جامعه شناسی کاربرد یافت. | ||
راشد غنوشی میگوید: | |||
«منظور ما از بنیادگرایی بهرهوری از اصول اسلام است» | «منظور ما از بنیادگرایی بهرهوری از اصول اسلام است» | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۴۵: | ||
اما به لحاظ عملی آنچه بنیادگرایان مطرح میکنند نه پیروی از اصول بلکه در واقع پیروی از شرع و احکام اسلام است. | اما به لحاظ عملی آنچه بنیادگرایان مطرح میکنند نه پیروی از اصول بلکه در واقع پیروی از شرع و احکام اسلام است. | ||
اسلام تنها دارای سه اصل توحید نبوت و معاد است که هرگز در تاریخ این دین | اسلام تنها دارای سه اصل توحید نبوت و معاد است که هرگز در تاریخ این دین در مقبولیت آن تشکیک و تردید یا اختلافی وجود نداشته است. | ||
به این ترتیب بنیادگرایی نه بازگشت به اصول بلکه بازگشت به اشکالی است که در گذشته رواج داشته است. | به این ترتیب بنیادگرایی نه بازگشت به اصول بلکه بازگشت به اشکالی است که در گذشته رواج داشته است. | ||
حسن البنا، بنیانگذار جمعیت اخوانالمسلمین در دههی ۱۹۴۰ دعوت اخوانیها را نوعی دعوت بنیادگرا معرفی کرد. | |||
نگارنده مقاله «درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی» معتقد است جریانهای دینی و اسلامی در طول قرن بیستم جهتگیریها و دغدغههای یکسانی داشتند و این موضوع موجب میشود که بتوان آنها را تحت عنوان «بنیادگرایی اسلامی» دسته بندی کرد. میتوان گفت بنیادگرایی اسلامی از این منظر نوعی شیوهی تفکر و ایدئولوژی سیاسی است.<ref name=":1" /> | نگارنده مقاله «درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی» معتقد است جریانهای دینی و اسلامی در طول قرن بیستم جهتگیریها و دغدغههای یکسانی داشتند و این موضوع موجب میشود که بتوان آنها را تحت عنوان «بنیادگرایی اسلامی» دسته بندی کرد. میتوان گفت بنیادگرایی اسلامی از این منظر نوعی شیوهی تفکر و ایدئولوژی سیاسی است.<ref name=":1" /> | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۶: | ||
# جامعیت و شمولیت دین اسلام | # جامعیت و شمولیت دین اسلام | ||
# پیوند دین و سیاست در اسلام | # پیوند دین و سیاست در اسلام | ||
# بازگشت به | # بازگشت به اشکال و احکام گذشته<ref>[http://quarterly.risstudies.org/article_981_40120ec1b54a8dd193d70524b14a4232.pdf مقاله درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی] غلامرضا خسروی-فصلنامه مطالعات راهبردی دروه ۹ شماره۳۱-ص۱۲۷ تا ۱۳۹</ref> | ||
# برقراری حکومت اسلامی در جهان | |||
# پیکارجویی(خشونتگرایی ) | |||
== ریشههای بنیادگرایی اسلامی == | == ریشههای بنیادگرایی اسلامی == | ||
در همه مذاهب اسلامی (چه شیعه و چه سنی) | در همه مذاهب اسلامی (چه شیعه و چه سنی) دو نوع تفکر در دین وجود دارد | ||
دسته اول دستهای است که میتوان آنرا ترقی خواه و نوگرا دانست و دسته دوم دستهای است که باید آنرا بنیادگرا یا ارتجاعی نام گذاشت. | |||
دسته اول اهل تعقل و دسته دوم اهل حدیث به شمار میروند. در مذهب شعیه به آنها اصولیون و اخباریون گفته میشود | |||
این دو نوع تفکر هم در مذاهب سنی و هم در مذهب شیعه وجود دارد. | این دو نوع تفکر هم در مذاهب سنی و هم در مذهب شیعه وجود دارد. | ||
=== | === اصولیون === | ||
اصولیون در رأی یا فتوا، عقل را مقدم بر حدیث میدانند. | |||
آنها معتقدند احادیث و همچنین آیات قرآن قابل تفسیر | آنها معتقدند احادیث و همچنین آیات قرآن قابل تفسیر هستند و باید در آن تعقل کرد و به عمق معنای آن دست یافت. در مذهب شعیه حامیان این تفکر را اصولیون مینامند. اصولیون اساسا روی شرایط جامعه و عقل متکی هستند. به عنوان مثال علمایی مانند آیتالله کاظم خراسانی و آیتالله نائینی در دوران انقلاب مشروطه از سخنگویان «اصولیون» بودند که نظریاتی بسیار مترقی داشتند. اما روحانیونی مانند [[شیخ فضلالله نوری]]، در این دسته قرار نمیگیرند. | ||
در مذهب سنی حامیان و طرفداران تفکر و تعقل در دین را معتزله نیز | در مذهب سنی حامیان و طرفداران تفکر و تعقل در دین را در گذشته معتزله نیز مینامیدند. در مذاهب سنی نیز علمایی که به تقدم عقل بر حدیث معتقد بودند، ترقیخواه بوده و ضد استبداد وقت قیام کردهاند <ref name=":10" /> | ||
=== | === اخباریون === | ||
نظرگاه دوم حدیث را برعقل تقدم میدارند. | نظرگاه دوم حدیث را برعقل تقدم میدارند. | ||
دانشمندان این دسته هر گونه تعقل در قرآن و حدیث را جرم میدانند. دانش این دانشمندان تنها به حفظ کردن حدیث و قرآن | دانشمندان این دسته هر گونه تعقل در قرآن و حدیث را جرم میدانند. دانش این دانشمندان تنها به حفظ کردن حدیث و قرآن محدود میشود و هرگز به تفسیر آن نمیپردازند. آنها معتقدند اشکال دین، قوائد و احکام دین باید درست همانگونه که ۱۴۰۰ سال پیش اجرا میشدند هماکنون نیز اجرا شوند. | ||
در مذهب شیعه حامیان چنین تفکری را اخباریون مینامند. شیخ فضل الله نوری از این دسته به شمار میرود.در مذهب سنی حامیان چنین تفکری را اشاعره و هم اکنون وهابی مینامند. | |||
اخباریون | اخباریون در استدلالهای خود میگویند فلان صحابه یا فلان خلیفه و یا فلان امان این مطلب را گفت و بنابراین باید به آن عمل کرد. یعنی آنها به حرفهایی که از این و آن نقل شده استناد میکنند و محتوا و روح قرآن را کنار میگذارند. | ||
=== انواع مذاهب اسلامی === | === انواع مذاهب اسلامی === | ||
خط ۲۱۱: | خط ۲۱۷: | ||
=== نظریه حاکم قاهر === | === نظریه حاکم قاهر === | ||
از زمانیکه حکومت عباسیان رو به ضعف نهاد (قرن چهارم هجری) و حکومتهای محلی مختلف ایجاد شد، این سؤال در بین نظریه پردازان مذهب سنی به وجود آمد که مبنای مشروعیت این حکومتها چیست؟ در | از زمانیکه حکومت عباسیان رو به ضعف نهاد (قرن چهارم هجری) و حکومتهای محلی مختلف ایجاد شد، این سؤال در بین نظریه پردازان مذهب سنی به وجود آمد که مبنای مشروعیت این حکومتها چیست؟ | ||
در این بین نظریهی جدیدی بهوجود آمد که حکومت شورایی را نفی میکرد و نظریه «حاکم قاهر» را حتی اگر «فاجر» باشد، میپذیرد. البته پایه اولیه «حاکم قاهر»، به شکل دیگری درنوشتههای احمدحنیل وجود داشت. این مسئله در نظریه سلفیهای بعدی به اوج رسید. جوهر نظریه سلفیها، در مورد مشروعیت حکومت، نفی حکومت شورایی و تبلیع قدرت حاکم است. یعنی حاکم مسلمان باید قدرت داشته باشد، حتی اگر فاسق و فاجر باشد.<ref name=":10" /> | |||
=== سلفیه === | === سلفیه === | ||
سلفیگری یا سلفیه نام فرقهای است که خود را پیرو «سلف صالح» میدانند. منظور از سلف صالح پیامبر و صحابه (کسانی که پیامبر را دیدهاند)، تابعین (کسانی که صحابه پیامبر اسلام را دیدهاند و دین اسلام را از آنان گرفتهاند) و تابع تابعین (کسانی که صحابه را ندیدهاند و دین اسلام را از تابعین گرفتهاند) است.<blockquote>مکتب سلفیه از آغاز قرن چهاردهم هجری بر سر زبانها افتاد.<ref name=":2">[[سلفی کسیت و جه میگوید؟]] - سایت مشرق </ref> پیروان سلفیه خود را پیرو مکتب «اهل حدیث» میدانند که توسط «احمد بن حنبل» پایهگذاری شد. مهمترین نظریهپرداز سلفیه و از پرکارترین عالمان در این زمینه، احمد بن الحلیم معروف به ابن تیمیه متولد ۶۶۱ هجری در حران و درگذشته ۷۲۸ هجری در دمشق است. او پس از نشستن درکرسی تدریس و استفتاء به جای پدرش، عقایدی در مسائل توحیدی و جانبداری از اهل حدیث و پیروی از سلف و مخالفت با سایر گروههای فکری و فرقههای کلامی و فقهی بیان کرد.<ref name=":2" /> ابن تیمیه درباره حکومت نظریهی جدیدی داد. او به اینکه حکومت با بیعت روی کار آمده یا از طریق شورا بوده یا با رضایت مردم یا با زور روی کار آمده است کاری نداشت. در کتاب «السیاسة الشرعیة» میگوید: «در فرماندهی جنگ، فرد قوی و شجاع حتی اگر فاجر باشد بر فرد ضعیف حتی اگر | سلفیگری یا سلفیه نام فرقهای است که خود را پیرو «سلف صالح» میدانند. منظور از سلف صالح پیامبر و صحابه (کسانی که پیامبر را دیدهاند)، تابعین (کسانی که صحابه پیامبر اسلام را دیدهاند و دین اسلام را از آنان گرفتهاند) و تابع تابعین (کسانی که صحابه را ندیدهاند و دین اسلام را از تابعین گرفتهاند) است.<blockquote>مکتب سلفیه از آغاز قرن چهاردهم هجری بر سر زبانها افتاد.<ref name=":2">[[سلفی کسیت و جه میگوید؟]] - سایت مشرق </ref> پیروان سلفیه خود را پیرو مکتب «اهل حدیث» میدانند که توسط «احمد بن حنبل» پایهگذاری شد. مهمترین نظریهپرداز سلفیه و از پرکارترین عالمان در این زمینه، احمد بن الحلیم معروف به ابن تیمیه متولد ۶۶۱ هجری در حران و درگذشته ۷۲۸ هجری در دمشق است. او پس از نشستن درکرسی تدریس و استفتاء به جای پدرش، عقایدی در مسائل توحیدی و جانبداری از اهل حدیث و پیروی از سلف و مخالفت با سایر گروههای فکری و فرقههای کلامی و فقهی بیان کرد.<ref name=":2" /> ابن تیمیه درباره حکومت نظریهی جدیدی داد. او به اینکه حکومت با بیعت روی کار آمده یا از طریق شورا بوده یا با رضایت مردم یا با زور روی کار آمده است کاری نداشت. در کتاب «السیاسة الشرعیة» میگوید: «در فرماندهی جنگ، فرد قوی و شجاع حتی اگر فاجر باشد بر فرد ضعیف حتی اگر امانتدار باشد مقدم است.» ابن تیمیه در کتاب «فتواهای ابن تیمیه» مینویسد: «شریعت آنچه را که واجب کرده، بر حسب امکان است. در عبادات و معاملات بر حسب امکان شرط میکند. بنابراین مجاز است که دستور ولی امر (حاکم) - حتی با وجود داشتن فجور - اجرا شود، هرچند ترجیح این است که حتیالامکان عادل و بدون مفسده باشد...کما اینکه عمربن خطاب به دلیل برتر شمردن مصلحت در کاری، کسی که فجور داشت را به کار میگرفت.»<ref name=":10" /></blockquote> | ||
=== تکفیر کردن سایر مسلمانان === | === تکفیر کردن سایر مسلمانان === | ||
خط ۲۲۹: | خط ۲۳۷: | ||
# وظیفه حکومت اسلامی ابتدا، اجرای احکام الهی و در مرحله بعد گسترش اسلام در سرتاسر جهان است. | # وظیفه حکومت اسلامی ابتدا، اجرای احکام الهی و در مرحله بعد گسترش اسلام در سرتاسر جهان است. | ||
# حکومت اسلامی، حکومتی جهانی است. مرزهای حکومت دینی معطوف به شاخصهایی چون نژاد، رنگ پوست، زبان، سرزمین و غیره نیست؛ بلکه متکی به ایده و تفکر اسلامی است. | # حکومت اسلامی، حکومتی جهانی است. مرزهای حکومت دینی معطوف به شاخصهایی چون نژاد، رنگ پوست، زبان، سرزمین و غیره نیست؛ بلکه متکی به ایده و تفکر اسلامی است. | ||
# دولت اسلامی در عرصه قانونگذاری محدودیت دارد. قوه مقننه دولت اسلامی حق تشریع و وضع قانون را ندارد. این حق صرفا متکی به اراده و خواست خداوند | # دولت اسلامی در عرصه قانونگذاری محدودیت دارد. قوه مقننه دولت اسلامی حق تشریع و وضع قانون را ندارد. این حق صرفا متکی به اراده و خواست خداوند و امام او محدود میشود.<ref>[http://quarterly.risstudies.org/article_981_40120ec1b54a8dd193d70524b14a4232.pdf مقاله درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی] نوشته غلامرضاخسروی - فصل نامه مطالعات راهبردی دوره ۹ شماره۳۱ ص ۱۳۶ و ۱۳۷</ref> | ||
== نظریه ولایت فقیه == | == نظریه ولایت فقیه == | ||
ولایت فقیه نظریهای است که خمینی آن را در کتاب حکومت اسلامی خود ارائه کرده و برای اولین بار در تاریخ شیعه با این وسعت و دامنه پرورانده است. او این کلمه را از آیهی «اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (اطاعت کنید از خدا و رسول خدا و از صاحبان امر خودتان - آیهی ۵۹ سورهی نساء) گرفته است. او اولی الامر را معادل ولی فقیه | ولایت فقیه نظریهای است که خمینی آن را در کتاب حکومت اسلامی خود ارائه کرده و برای اولین بار در تاریخ شیعه با این وسعت و دامنه پرورانده است. | ||
خمینی عملا اهل حدیث و از نحلهی اخباریون بود، اگر خود چنین نمیگفت اما تفکر و عمل او این امر رااثبات میکرد. وی حامی تفکرات شیخ فضل الله بود. حامی اجرای احکام اسلامی درست همانگونه که ۱۴۰۰ سال پیش اجرا میشدند بود و از همه مهمتر به جهانوطنیدینی، خلافت اسلامی و نوعی آپوکالپتیزم معتقد بود. خمینی بر همین اساس نظریه ولایت فقیه را ایجاد کرد. | |||
او این کلمه را از آیهی «اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» (اطاعت کنید از خدا و رسول خدا و از صاحبان امر خودتان - آیهی ۵۹ سورهی نساء) گرفته است. او اولی الامر را معادل ولی فقیه میداند. | |||
[[پرونده:جلد کتاب حکومت اسلامی.JPG|جایگزین=تئوری نظریه بنیادگرایی اسلامی ولایت فقیه در کتاب حکومت اسلامی خمینی|بندانگشتی|300x300پیکسل|جلد کتاب حکومت اسلام نوشته خمینی]] | [[پرونده:جلد کتاب حکومت اسلامی.JPG|جایگزین=تئوری نظریه بنیادگرایی اسلامی ولایت فقیه در کتاب حکومت اسلامی خمینی|بندانگشتی|300x300پیکسل|جلد کتاب حکومت اسلام نوشته خمینی]] | ||
در تاریخ اسلام از قدیم، نظرگاهها و برداشتها و عملکردهایی | در تاریخ اسلام از قدیم، نظرگاهها و برداشتها و عملکردهایی حول این موضوع وجود داشته است اما بسیاری از علمای اصولی و به ویژه ائمه شیعه آن را نپذیرفتهاند. آنها هرگز هدف خود را ایجاد یک حاکمیت سیاسی واحد در جهان اعلام نکردهاند<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> | ||
=== تعریف دگماتیسم و پراگماتیسم و نمونه تاریخی آن === | === تعریف دگماتیسم و پراگماتیسم و نمونه تاریخی آن === | ||
«دگماتیسم»، به معنی قشریگری را به عنوان نمونه در تاریخ اسلام، در«خوارج» و با شعار «لا حکم الا الله» میتوان مشاهده کرد. «پراگماتیسم» هم به معنی قربانی کردن اصول در مقابل منافع است. در حکومت مبتنی بر ولایت فقیه در ایران با هر دو این عناصر مواجه هستیم. | «دگماتیسم»، به معنی قشریگری را به عنوان نمونه در تاریخ اسلام، در«خوارج» و با شعار «لا حکم الا الله» میتوان مشاهده کرد. «پراگماتیسم» هم به معنی قربانی کردن اصول در مقابل منافع است. در حکومت مبتنی بر ولایت فقیه در ایران با هر دو این عناصر مواجه هستیم. | ||
به عنوان نمونه تاریخی دگماتیسم خوارج جریانی انحرافی بود که هیچ دینامیزم و نواندیشی را قبول نداشت. شاید بتوان در عصر حاضر طالبان را مثال زد که برداشتی دگماتیک از اسلام را ارائه میدهند. | |||
نمونهی استفاده پراگماتیک از اسلام از همان اوایل تاریخ اسلام و به خصوص بعد از شهادت علی(ع)، استقرار حکومت بنیامیه بود که کانون تئوری آن تقدس حاکمیت بود. این تئوری میگوید، باید به حاکمیت تن داد و اسلام را در خدمت استحکام حاکمیت میگیرد و میگوید حاکمیت هر چه هست، همان مورد تأیید اسلام است و اسلام دستور میدهد که از آن تبعیت بشود. از زمان خلفای بنیامیه طبقهای بهوجود آمد به اسم طبقه فقها و آخوندهایی که کارشان توجیه عملکردهای حکومت و خلافت به نام اسلام بود. از مثالهای خیلی معروف این طبقه در سالهای اولیه ابوهریره بود که به عنوان یک صحابی پیامبر سخنان زیادی از آن حضرت بیان میکرد، یا عمروعاص که از چهرههای سیاسی معروف بود. عمروعاص به معاویه میگفت هر روایتی که برای حکومت لازم داری من از قول پیغمبر نقل میکنم. | نمونهی استفاده پراگماتیک از اسلام از همان اوایل تاریخ اسلام و به خصوص بعد از شهادت علی(ع)، استقرار حکومت بنیامیه بود که کانون تئوری آن تقدس حاکمیت بود. این تئوری میگوید، باید به حاکمیت تن داد و اسلام را در خدمت استحکام حاکمیت میگیرد و میگوید حاکمیت هر چه هست، همان مورد تأیید اسلام است و اسلام دستور میدهد که از آن تبعیت بشود. از زمان خلفای بنیامیه طبقهای بهوجود آمد به اسم طبقه فقها و آخوندهایی که کارشان توجیه عملکردهای حکومت و خلافت به نام اسلام بود. از مثالهای خیلی معروف این طبقه در سالهای اولیه ابوهریره بود که به عنوان یک صحابی پیامبر سخنان زیادی از آن حضرت بیان میکرد، یا عمروعاص که از چهرههای سیاسی معروف بود. عمروعاص به معاویه میگفت هر روایتی که برای حکومت لازم داری من از قول پیغمبر نقل میکنم. |