۹٬۹۰۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
مارتی در ۱۸۹۵ برای مبارزات استقلال طلبانه و [[جنگ چریکی]] وارد کوبا شد، اما درجریان این مبارزات جان باخت. جنبش استقلال طلبی رو به گسترش نهاد. انقلابیون با به آتش کشیدن مزارع نیشکر نیروهای استعمار اسپانیا را به عقبنشینی واداشتند، ولی نتوانستند اسپانیاییها را بطور کامل شکست بدهند. امریکا وارد جنگ با اسپانیا شد و آنها را شکست داد. کوبا تحت سلطهی کامل اقتصادی و سیاسی امریکا قرار گرفت، با اینکه در سال ۱۹۰۲ استقلال کوبا رسماً اعلام شد، این کشور از هر گونه معامله با دیگر کشورها محروم بود و امریکا به خود حق میداد که هر زمان لازم باشد برای حفظ تمامیت ارضی کوبا و حفظ منافع اقتصادی خود به مداخلهی نظامی دست بزند. در این مرحله دولتهای دیکتاتوری دستنشاندهای بر سر کار میآمدند که با فساد و سرکوب بیرحمانه دههها بر مردم کوبا حاکم بودند، و علاوه بر غارت منابع اقتصادی کوبا، این کشور را به یک قمارخانه و روسپیخانهی بزرگ تبدیل کردند. | مارتی در ۱۸۹۵ برای مبارزات استقلال طلبانه و [[جنگ چریکی]] وارد کوبا شد، اما درجریان این مبارزات جان باخت. جنبش استقلال طلبی رو به گسترش نهاد. انقلابیون با به آتش کشیدن مزارع نیشکر نیروهای استعمار اسپانیا را به عقبنشینی واداشتند، ولی نتوانستند اسپانیاییها را بطور کامل شکست بدهند. امریکا وارد جنگ با اسپانیا شد و آنها را شکست داد. کوبا تحت سلطهی کامل اقتصادی و سیاسی امریکا قرار گرفت، با اینکه در سال ۱۹۰۲ استقلال کوبا رسماً اعلام شد، این کشور از هر گونه معامله با دیگر کشورها محروم بود و امریکا به خود حق میداد که هر زمان لازم باشد برای حفظ تمامیت ارضی کوبا و حفظ منافع اقتصادی خود به مداخلهی نظامی دست بزند. در این مرحله دولتهای دیکتاتوری دستنشاندهای بر سر کار میآمدند که با فساد و سرکوب بیرحمانه دههها بر مردم کوبا حاکم بودند، و علاوه بر غارت منابع اقتصادی کوبا، این کشور را به یک قمارخانه و روسپیخانهی بزرگ تبدیل کردند. | ||
پس از چند دولت بی ثبات، یک رهبر لیبرال از مبارزین جنگ استقلال به نام «ماکادو» در ۱۹۲۴ به ریاستجمهوری رسید، اما بهزودی با سازش با استعمارگران یک دیکتاتوری خونین به راه انداخت. طبقه متوسط، دانشجویان و اتحادیههای کارگری که عمدتاً به حزب کمونیست وابسته بودند به مقابله با دیکتاتوری برخاستند. ماکادو به توصیهی امریکا در ۱۹۳۳ استعفا داد و شورشیان بسیاری از اطرافیان او را کشتند. عمر جانشین او نیز کوتاه بود و با کودتای گروهبانی بنام باتیستا سرنگون شد. باتیستا دولتی به رهبری یک | پس از چند دولت بی ثبات، یک رهبر لیبرال از مبارزین جنگ استقلال به نام «ماکادو» در ۱۹۲۴ به ریاستجمهوری رسید، اما بهزودی با سازش با استعمارگران یک دیکتاتوری خونین به راه انداخت. طبقه متوسط، دانشجویان و اتحادیههای کارگری که عمدتاً به حزب کمونیست وابسته بودند به مقابله با دیکتاتوری برخاستند. ماکادو به توصیهی امریکا در ۱۹۳۳ استعفا داد و شورشیان بسیاری از اطرافیان او را کشتند. عمر جانشین او نیز کوتاه بود و با کودتای گروهبانی بنام باتیستا سرنگون شد. باتیستا دولتی به رهبری یک تحصیلکرده لیبرال و ضد کمونیست بر سر کار آورد و اصلاحاتی مانند، هشت ساعت کار در روز و توزیع محدود زمینها، بین دهقانان فقیر و محدود کردن اشتغال کارگران خارجی را اجرا کرد. سرمایهداران بزرگ کوبایی و شرکتهای امریکایی با این اصلاحات به مخالفت برخاستند. نیروهای مترقی با پیروی از ایدههای خوزه مارتی خواستار اصلاحات جدی و پایان دادن به فساد بودند. در سال ۱۹۴۰ قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید، باتیستا پس از قانون اساسی جدید در انتخابات شرکت کرد و برنده شد. چون بیش از یک دوره نمیتوانست رییس جمهور باشد، تا سال ۱۹۵۲ دو دولت دیگر بروی کار آمدند و با تظاهر به پیروی از خوزه مارتی اصلاحات محدودی را مطرح کردند، اما از هرگونه مقابله با شرکتها و منافع امریکایی در کوبا پرهیز کردند. و این دولتها غرق در فساد و دزدی و سوءاستفاده از قدرت بودند. در مخالفت با این دولتها، یک سناتور مقبول کوبایی، به نام «ادواردو چیباس»، که صادقانه پیرو مارتی بود، جنبش اصلاحی و حزب خود را بهنام «اورتودوکسو» پایهگذاری و به افشای دزدیها پرداخت. فیدل کاسترو از پیروان او بود. چیباس در ۱۹۵۱ در برنامهی رادیوییاش قرار بود چند سند دزدی مهم را افشا کند، اما اسناد به موقع به دستش نرسید او برای اثبات صداقتاش در جریان برنامهی رادیوییاش با سلاح خود، خودکشی کرد. که اگر باقی میماند ممکن بود انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۲ را برنده شود. [[باتیستا]] منتظر این انتخابات نشد و قدرت کامل را در اختیار گرفت. | ||
شرکتهای امریکایی قسمت اعظم کشتکاریهای نیشکر را که صادرات اصلی کوبا بود، و نیز معادن و صنایع مهم، هتلها و کازینوها را در اختیار داشتند. تعداد کارکنان شرکتهای امریکایی کمابیش به اندازهی کارکنان دولت کوبا بود. باندهای جنایتکار هتلها، رستورانها، کازینوها و فاحشهخانهها را اداره می کردند. بیکاری حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بود. کلیسای کاتولیک نظیر دیگر مناطق حامی طبقات حاکم و اشغالگران خارجی بود، اما در کوبا نفوذ کمتری داشت، زیرا با جنبش استقلال کوبا از اسپانیا مخالفت کرده بود و خوزه مارتی کلیسای کاتولیک را محکوم کرده بود. نژادپرستی بر علیه اقلیت سیاهپوست، قسمت اعظم آنها را از امکانات اجتماعی و اقتصادی محروم کرده بود،<ref name=":0">کتاب جنگ شکر در کوبا صفحه ۱۱۳</ref> | شرکتهای امریکایی قسمت اعظم کشتکاریهای نیشکر را که صادرات اصلی کوبا بود، و نیز معادن و صنایع مهم، هتلها و کازینوها را در اختیار داشتند. تعداد کارکنان شرکتهای امریکایی کمابیش به اندازهی کارکنان دولت کوبا بود. باندهای جنایتکار هتلها، رستورانها، کازینوها و فاحشهخانهها را اداره می کردند. بیکاری حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بود. کلیسای کاتولیک نظیر دیگر مناطق حامی طبقات حاکم و اشغالگران خارجی بود، اما در کوبا نفوذ کمتری داشت، زیرا با جنبش استقلال کوبا از اسپانیا مخالفت کرده بود و خوزه مارتی کلیسای کاتولیک را محکوم کرده بود. نژادپرستی بر علیه اقلیت سیاهپوست، قسمت اعظم آنها را از امکانات اجتماعی و اقتصادی محروم کرده بود،<ref name=":0">کتاب جنگ شکر در کوبا صفحه ۱۱۳</ref> | ||
افکار | افکار انقلابی از چند دهه پیش در کوبا رواج یافته بود. انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و افکار لنین در میان روشنفکران و کارگران کوبایی طرفدارانی داشت و در ۱۹۲۵ تعدادی از فعالین اتحادیههای کارگری به همراه دانشجویان دانشگاه هاوانا حزب کمونیست کوبا را پایهگذاری کردند. حزب کمونیست با توان سازماندهی بهسرعت گسترش یافت و بخش وسیعی از اقلیت سیاهپوست را نیز به خود جلب کرد. در انتخابات پارلمانی دههی ۱۹۴۰ ده درصد از کرسیها را به خود اختصاص داد. اما سیاستهای ضد و نقیضِ حزب از جمله حمایت از باتیستا در دههی ۱۹۳۰، و پذیرش دیکتاتوری نظامی باتیستا در ۱۹۵۰ و شرکت در دولت نظامی او، حزب کمونیست را بیاعتبار ساخت. | ||
فیدل کاسترو، فرزند یک مهاجر اسپانیایی بود که با تلاش خودش صاحب زمین شده بود. مادرش خدمتکار منزل پدرش بود که بعداً با او ازدواج کرد. فیدل با استعداد فراوانی که داشت وارد کالج جِزویتها شد و به دانشکده حقوق دانشگاه هاوانا رفت. او به حزب کمونیست که برادرش رائول عضو آن بود، انتقاد داشت و حاضر نشد به آن بپیوندد و به حزب «اورتودکسو» پیوست. با این نیت که در انتخابات ۱۹۵۲ شرکت کند، اما برقراری دیکتاتوری باتیستا مانع این کار شد.<ref name=":1">کتاب زندگی فیدل صفحه ۳۰</ref> | فیدل کاسترو، فرزند یک مهاجر اسپانیایی بود که با تلاش خودش صاحب زمین شده بود. مادرش خدمتکار منزل پدرش بود که بعداً با او ازدواج کرد. فیدل با استعداد فراوانی که داشت وارد کالج جِزویتها شد و به دانشکده حقوق دانشگاه هاوانا رفت. او به حزب کمونیست که برادرش رائول عضو آن بود، انتقاد داشت و حاضر نشد به آن بپیوندد و به حزب «اورتودکسو» پیوست. با این نیت که در انتخابات ۱۹۵۲ شرکت کند، اما برقراری دیکتاتوری باتیستا مانع این کار شد.<ref name=":1">کتاب زندگی فیدل صفحه ۳۰</ref> | ||
== جنگ چریکی در کوبا == | == جنگ چریکی در کوبا == | ||
فیدل و رائول کاسترو به همراه تعدادی از جوانان رادیکال که تنها راه مبارزه را حمله به باتیستا و آغاز جنگ چریکی میدانستند. در ۲۶ ژوئیهی ۱۹۵۳ به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو، یکی از دورترین شهرها به پایتخت، حمله کردند، ۱۲۵ مرد و زن با ۱۶ اتوموبیل بهطرف پادگان راه افتادند. ولی در رویارویی با یک گشت و شروع تیراندازی، پادگان متوجه حمله شد و در درگیری | فیدل و رائول کاسترو به همراه تعدادی از جوانان رادیکال که تنها راه مبارزه را حمله به باتیستا و آغاز جنگ چریکی میدانستند. در ۲۶ ژوئیهی ۱۹۵۳ به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو، یکی از دورترین شهرها به پایتخت، حمله کردند، ۱۲۵ مرد و زن با ۱۶ اتوموبیل بهطرف پادگان راه افتادند. ولی در رویارویی با یک گشت و شروع تیراندازی، پادگان متوجه حمله شد و در درگیری ۶ چریک کشته، ۸۰ نفر دستگیر و اعدام شدند و تعدادی نیز فرار کردند. ظرف چند روز باقی چریکها دستگیر شدند. برادران کاسترو توسط یک دسته به رهبری یک ستوان سیاهپوست دستگیر شدند که حاضر نشد آنها را بکشد. این ستوان پس از پیروزی انقلاب، «قهرمان انقلاب» قلمداد شد و به درجهی سروانی ارتقا پیدا کرد. پس از دستگیری، فیدل در دادگاه دفاع محکمی از انقلاب و بر علیه فساد و دیکتاتوری کرد، اما به ۱۵ سال زندان محکوم شد. یک سال و اندی بعد باتیستا که قدرت خود را تثبیت شده میدید، با عفو، شورشیان را آزاد کرد. برادران کاسترو که در خطر مرگ، و بدنبال برنامهریزی قیام (بههمراه عدهای از اعضای حزب اورتودوکسو، لیبرالها، سوسیالیستها و تعدادی ازاعضای حزب کمونیست) بودند، مخفیانه به مکزیک رفتند. رهبری حزب کمونیست مخالف قیام مسلحانه بود و آن را محکوم کرد. کاسترو در مکزیک با ارنستو چهگوارا، آشنا شد. «چه» به هنگام کودتای امریکایی بر علیه دولت دموکراتیک «آربنز» در گواتمالا بود و از نزدیک دیده بود که چهگونه ارتش پشت آربنز را خالی کرده و به دیکتاتوری جدید پیوسته بود. چهگوارا به فیدل کاسترو همواره هشدار میداد که بدون تسویهی ارتش از عناصر ارتجاعی و جلب حمایت عناصر مترقی ارتش، انقلاب در خطر خواهد بود.<ref name=":1" /> | ||
کاسترو از مکزیک به امریکا رفت | کاسترو از مکزیک به امریکا رفت و با کمک مالی تبعیدیان کوبایی اسلحه و یک قایق بزرگ بهنام «گرانما» خرید. در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶، هشتاد و دو نفر از انقلابیون به طرف کوبا حرکت کردند. بهخاطر هوای طوفانی و مشکلات فنی بهموقع به ساحل مورد نظر و به سرپلهای محلی نرسیدند. شورش برنامهریزی شده در سانتیاگو هم روی نداد. کشاورز راهنمای گروه محل پیاده شدن آنها را به ارتش لو داد و بسیاری از چریکها در حملهی غافلگیرانه کشته یا دستگیر شدند و تنها ۱۶ نفر از جمله برادران کاسترو و چهگوارا باقی ماندند و به کوههای «سییرا ماسترا» رفتند. در آنجا با کمک دهقانان و رسیدن نیروی کمکی از سانتیاگو و گروههای شهری، ارتش انقلابیون رو به گسترش نهاد. با موفقیت روزافزون چریکها، ارتش ضعیفتر میشد. راه اندازی یک اعتصاب عمومی در شهرها در آوریل ۱۹۵۸ با شکست مواجه شد، اما مبارزات در کوه موفقتر بود. جنبش چریکی در میان ردههای پایین ارتش استقبال میشد و شورشهایی در برخی واحدهای ارتش روی داد. امریکا هم در حمایت از باتیستا و دادن اسلحهی بیشتر به او تردید داشت. در پاییز، کاسترو دو ستون بزرگ چریکی را مأمور تسخیر چند شهر کرد. ارتش با آنها مقابله نکرد و عقبنشینی کرد. ستون تحت فرماندهی چهگوارا شهر سانتاکلارا را تسخیر کرد. و در ۳۱ دسامبر ۱۹۵۸، قوای کاسترو، سانتیاگو را محاصره کردند. فردای آن روز، در اول ژانویهی ۱۹۵۹ باتیستا از کشور گریخت و قدرت سیاسی به انقلابیون منتقل شد. | ||
== کوبا پس از انقلاب == | == کوبا پس از انقلاب == | ||
کاسترو از دیگر جریانات سیاسی از جمله لیبرالها و میانهروهای ضد باتیستا دعوت به همکاری کرد و دولت موقت را تحت رهبری خود بهوجود آورد. اما همزمان جوخههای | کاسترو از دیگر جریانات سیاسی از جمله لیبرالها و میانهروهای ضد باتیستا دعوت به همکاری کرد و دولت موقت را تحت رهبری خود بهوجود آورد. اما همزمان جوخههای اعدام صدها نفر از افسران ارتش و پلیس باتیستا را اعدام کردند. برای مقابله با ضد انقلاب و جلب مشارکت مردم «کمیتههای محله برای دفاع از انقلاب» در نقاط مختلف کشور ایجاد شد که علاوه بر مشاوره با مردم نقش جمع آوری اطلاعات نیز به آنها سپرده شد. تشکیلات امنیتی و ضد اطلاعاتی در نهادهای مختلف بهوجود آمد. دولت جدید بلافاصله به اصلاحاتی عمده دست زد. مزد کارگران و اقشار پایین و طبقه متوسط و کارمندان اضافه شد، مالکیت زمینهای کشاورزی محدود شد و زمینهای بزرگ و زمینهای شرکتهای امریکایی بین دهها هزار دهقان و کارگر روستایی تقسیم شد. برنامهی وسیع سوادآموزی با ارسال دهها هزار داوطلب جوان به روستاها و ساختن مدارس جدید و استخدام معلمین جدید آغاز شد. کلینیکها و بیمارستانهای جدید ساخته شد.<ref name=":0" /> | ||
تمامی این اصلاحات با توجه به آرمانهای عدالتخواهانه خوزه مارتی انجام شد. اما بهتدریج صحبت از سوسیالیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم به میان آمد. در ۱۹۵۹ کاسترو وارد مذاکره با حزب کمونیست کوبا شد و قصد داشت که جنبش انقلابی را با آن حزب درهمآمیزد و حزب کمونیست جدیدی تحت رهبری خود ایجاد کند. شوروی در آغاز با کاسترو و جنبش چریکی مخالف بود و تحت تأثیر نظرات حزب کمونیست کوبا، انقلابیون را ماجراجو میدانست. اما از دههی ۱۹۶۰ نظر خود را عوض کرد و نزدیکی با کوبا را برای خود مفید دانست. بسیاری از میانهروهای دولت موقت با حرکت بهسوی ایجاد اقتصاد سوسیالیستی تحت رهبری حزب کمونیست مخالف بودند و استعفا دادند و حتی دست به تظاهرات زدند. کاسترو عکسالعمل نشان داد و آنها را ضدانقلاب نامید و طرفداران خود را | تمامی این اصلاحات با توجه به آرمانهای عدالتخواهانه خوزه مارتی انجام شد. اما بهتدریج صحبت از سوسیالیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم به میان آمد. در ۱۹۵۹ کاسترو وارد مذاکره با حزب کمونیست کوبا شد و قصد داشت که جنبش انقلابی را با آن حزب درهمآمیزد و حزب کمونیست جدیدی تحت رهبری خود ایجاد کند. شوروی در آغاز با کاسترو و جنبش چریکی مخالف بود و تحت تأثیر نظرات حزب کمونیست کوبا، انقلابیون را ماجراجو میدانست. اما از دههی ۱۹۶۰ نظر خود را عوض کرد و نزدیکی با کوبا را برای خود مفید دانست. بسیاری از میانهروهای دولت موقت با حرکت بهسوی ایجاد اقتصاد سوسیالیستی تحت رهبری حزب کمونیست مخالف بودند و استعفا دادند و حتی دست به تظاهرات زدند. کاسترو عکسالعمل نشان داد و آنها را ضدانقلاب نامید و طرفداران خود را علیه آنها بسیج کرد. | ||
ضد انقلاب | ضد انقلاب آرام ننشست برخی سربازان و افسران دوران باتیستا جنگ چریکی بر علیه دولت انقلابی راه انداختند. امریکا وارد صحنه شد و به این ضدانقلابیون کمکهای مالی کرد و برای آنها اسلحه فرستاد. سازمان سیا چندین بار سعی کرد که کاسترو را به قتل برساند. با نزدیک شدن کوبا به شوروی، فشار امریکا بیشتر شد و بهعنوان تنبیه خرید شکر از کوبا را قطع و محاصرهی اقتصادی شدیدی را بر این کشور تحمیل کرد. کاسترو هم متقابلاً پالایشگاههای نفت متعلق به شرکتهای امریکایی و دیگر شرکتهای امریکاییان را ملی کرد. امریکا سرانجام تصمیم به حمله به کوبا با استفاده از ضد انقلابیون کوبایی مقیم امریکا گرفت. اما در ماجرای «خلیج خوکها» ضدانقلاب شکست خورد. با نزدیک شدن به شوروی، کوبا درگیر رقابتهای دو ابرقدرت شد. اوج این درگیری استقرار موشکهای اتمی شوروی در کوبا و عکسالعمل جدی امریکا بود که کوبا و انقلاب آن را در خطری بسیار جدی قرار داد. عقبنشینی شوروی و برچیده شدن موشکها این خطر را بر طرف کرد و امریکا وعده داد که به کوبا حمله نکند. | ||
این کشور کوچک و فقیر یکی از بالاترین سطوح آموزشی و پزشکی را در جهان برای مردمش بهوجود آورد، در ورزش از بسیاری از کشورهای پیشرفته سطح بالاتری را کسب کرد، و بیش از بسیاری کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر جهان بهویژه در افریقا کمک کرد. اما مجموعهی تهدیدهای خارجی و داخلی و پارهای سیاستهای نادرست رهبری، این انقلاب را در موارد مهمی به شکست کشاند. | این کشور کوچک و فقیر یکی از بالاترین سطوح آموزشی و پزشکی را در جهان برای مردمش بهوجود آورد، در ورزش از بسیاری از کشورهای پیشرفته سطح بالاتری را کسب کرد، و بیش از بسیاری کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر جهان بهویژه در افریقا کمک کرد. اما مجموعهی تهدیدهای خارجی و داخلی و پارهای سیاستهای نادرست رهبری، این انقلاب را در موارد مهمی به شکست کشاند. |
ویرایش