۲٬۳۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
<blockquote>«نخستین هدف مطرح کردن شعار ”مرگ بر خمینی“ و بردن آن به میان مردم بود. این شعار را تا آنموقع هیچکس در عرصه اجتماعی نداده بود و جرات و جسارت فوقالعادهیی میخواست. خمینی در آن زمان پشت افراد دیگری مانند بهشتی سنگر میگرفت که برای او نقش فیلتر و عایق داشتند و انزجار اجتماعی مردم بر روی آنها متمرکز و کانالیزه میشد... در آن زمان ”کاریسما“ یا هیبت و جاذبه خمینی بر دوش جامعه و بهخصوص اقشار عقب مانده بسیار سنگینی میکرد. مجاهدین باید پا پیش میگذاشتند و ”بت“ را با عبور از آتش و خون با سنگینترین بها در هم میشکستند. پیام قشر پیشتاز جوان و دانشجویان و دانش آموزان این بود: ”مرگ بر خمینی، زنده باد آزادی“ ، ”شاه سلطان خمینی، مرگت فرارسیده“ ، ”شاه سلطان ولایت، مرگت فرا رسیده“ ، ”خمینی حیا کن، سلطنت را رها کن“ ، ”ای جلاد ننگت باد“ .»<ref>استراتژی قيام و سرنگونی - مسعود رجوی -۳۰ دی ۱۳۸۸</ref></blockquote> | <blockquote>«نخستین هدف مطرح کردن شعار ”مرگ بر خمینی“ و بردن آن به میان مردم بود. این شعار را تا آنموقع هیچکس در عرصه اجتماعی نداده بود و جرات و جسارت فوقالعادهیی میخواست. خمینی در آن زمان پشت افراد دیگری مانند بهشتی سنگر میگرفت که برای او نقش فیلتر و عایق داشتند و انزجار اجتماعی مردم بر روی آنها متمرکز و کانالیزه میشد... در آن زمان ”کاریسما“ یا هیبت و جاذبه خمینی بر دوش جامعه و بهخصوص اقشار عقب مانده بسیار سنگینی میکرد. مجاهدین باید پا پیش میگذاشتند و ”بت“ را با عبور از آتش و خون با سنگینترین بها در هم میشکستند. پیام قشر پیشتاز جوان و دانشجویان و دانش آموزان این بود: ”مرگ بر خمینی، زنده باد آزادی“ ، ”شاه سلطان خمینی، مرگت فرارسیده“ ، ”شاه سلطان ولایت، مرگت فرا رسیده“ ، ”خمینی حیا کن، سلطنت را رها کن“ ، ”ای جلاد ننگت باد“ .»<ref>استراتژی قيام و سرنگونی - مسعود رجوی -۳۰ دی ۱۳۸۸</ref></blockquote> | ||
[[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ ـ تظاهرات و مردم.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ ـ تظاهرات و مردم|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ ـ تظاهرات و مردم]] | [[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ ـ تظاهرات و مردم.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ ـ تظاهرات و مردم|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ ـ تظاهرات و مردم]] | ||
اهداف دیگر تظاهرات ۵ مهر، به میدان کشیدن عنصر اجتماعی و مردمی بود، تا اگر از این طریق هم کاری میتوان کرد، مجاهدین کوتاهی نکرده باشند؛ اما در اثر شدت و حدّت سرکوب، مردم امكان حضور موثر در صحنه را نیافتند. | |||
وبسایت مجاهدین در این خصوص نوشت: | وبسایت مجاهدین در این خصوص نوشت: | ||
خط ۶۸: | خط ۶۶: | ||
سرکوب در روز ۵ مهر به حدی سنگین بود که قابل تصور نبود؛ حاکمیت در این زمینه بسیار شتاب داشت، فتواهای خمینی پیاپی از رادیو و تلویزیون حکومتی اعلام میشد؛ در مواردی حتی شماری از پاسداران و کمیته چیهای خودش را هم که در صحنه به مجاهدین تیراندازی میکردند، به اشتباه همراه با مجاهدین دستگیر کرد و شکنجهگران و بازجویانش در اوین، قسم و آیههای آنها را هم که علیه مجاهدین میجنگیدند باور نکردند. فرصت یک تلفن کردن به کمیتهها هم به آنها ندادند و کارت پاسداری آنها را هم جعلی دانستند و میگفتند خیلی از ”منافقین“ از همین کارتها جعل کردهاند! و آنها را هم سرضرب اعدام کردند. | سرکوب در روز ۵ مهر به حدی سنگین بود که قابل تصور نبود؛ حاکمیت در این زمینه بسیار شتاب داشت، فتواهای خمینی پیاپی از رادیو و تلویزیون حکومتی اعلام میشد؛ در مواردی حتی شماری از پاسداران و کمیته چیهای خودش را هم که در صحنه به مجاهدین تیراندازی میکردند، به اشتباه همراه با مجاهدین دستگیر کرد و شکنجهگران و بازجویانش در اوین، قسم و آیههای آنها را هم که علیه مجاهدین میجنگیدند باور نکردند. فرصت یک تلفن کردن به کمیتهها هم به آنها ندادند و کارت پاسداری آنها را هم جعلی دانستند و میگفتند خیلی از ”منافقین“ از همین کارتها جعل کردهاند! و آنها را هم سرضرب اعدام کردند. | ||
[[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ ـ دستگیریهای خیابانی.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ ـ دستگیریهای خیابانی|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ ـ دستگیریهای خیابانی]] | [[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ ـ دستگیریهای خیابانی.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ ـ دستگیریهای خیابانی|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ ـ دستگیریهای خیابانی]] | ||
یک نمونه محمدرضا | یک نمونه محمدرضا قلیچخانی، پاسداری بود که در کمیتهی منطقهی ۹ تهران کار میکرد، این فرد در سرکوب مجاهدین دست داشت؛ اما دستگیر و اعدام شد. | ||
این شخص تا لحظهی اعدام خودش با اصرار و التماس و نشان دادن کارت پاسداری با فریاد از مأموران زندان اوین تقاضا مینمود که: | این شخص تا لحظهی اعدام خودش با اصرار و التماس و نشان دادن کارت پاسداری با فریاد از مأموران زندان اوین تقاضا مینمود که: | ||
خط ۷۸: | خط ۷۶: | ||
- فقط یک تلفن به کمیتهی منطقه ۹ بزنید تا معلوم شود که من پاسدارم و کارتم جعلی نیست و خیلی از "منافقین" را هم خودم کشتهام ... | - فقط یک تلفن به کمیتهی منطقه ۹ بزنید تا معلوم شود که من پاسدارم و کارتم جعلی نیست و خیلی از "منافقین" را هم خودم کشتهام ... | ||
اما گوش مأموران جوخههای اوین به این چیزها بدهکار نبود. آنها میگفتند این تحقیقات زمان میبرد؛ در این زمان میتوان ۲۰-۳۰ نفر را کشت و یا تعیین تکلیف کرد. آنها مجاز نبودند چنین | اما گوش مأموران جوخههای اوین به این چیزها بدهکار نبود. آنها میگفتند این تحقیقات زمان میبرد؛ در این زمان میتوان ۲۰-۳۰ نفر را کشت و یا تعیین تکلیف کرد. آنها مجاز نبودند چنین وقتی را آن هم در روز ۵ مهر از دست بدهند. چون دادستانی انقلاب و حاکم شرع به دستور شخص خمینی اعلام کردند: | ||
- دادگاه و تحقیقات لازم نیست، هر خیابان دادگاه و هر فرد عادل! خودش یک قاضی است ... | - دادگاه و تحقیقات لازم نیست، هر خیابان دادگاه و هر فرد عادل! خودش یک قاضی است ...<ref>استراتژی قيام و سرنگونی - مسعود رجوی -۳۰ دی ۱۳۸۸</ref> | ||
مسؤلان حکومتی هر کدام احکام سنگین و ضد انسانی را علیه دستگیر شدگان اعلام میکردند: | |||
[[پرونده:خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها.jpg|جایگزین=خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها|بندانگشتی|خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها]] | [[پرونده:خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها.jpg|جایگزین=خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها|بندانگشتی|خبر اعدامهای ۵مهر۱۳۶۰ در روزنامه ها]] | ||
هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس وقت ایران اعلام کرد: «چهار حكم بر اعضای اینها(منظور مجاهدین) لازمالاجراست: | هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس وقت ایران اعلام کرد: «چهار حكم بر اعضای اینها(منظور مجاهدین) لازمالاجراست: | ||
خط ۹۵: | خط ۹۱: | ||
– ”باغی“ را (چه حامله باشد و چه دختر نوباوه) باید کشت… | – ”باغی“ را (چه حامله باشد و چه دختر نوباوه) باید کشت… | ||
[[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ - ۵۳ محارب در اصفهان اعدام شدند.JPG|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ - ۵۳ محارب در اصفهان اعدام شدند|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ - ۵۳ محارب در اصفهان اعدام شدند]] | [[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ - ۵۳ محارب در اصفهان اعدام شدند.JPG|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ - ۵۳ محارب در اصفهان اعدام شدند|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ - ۵۳ محارب در اصفهان اعدام شدند]] | ||
رفسنجانی در موضع گیری دیگری گفت: اگر آنروز (اول انقلاب) ۲۰۰ نفر از آنها را میگرفتیم و اعدامشان میکردیم، امروز اینقدر نمیشد | رفسنجانی در موضع گیری دیگری گفت: اگر آنروز (اول انقلاب) ۲۰۰ نفر از آنها را میگرفتیم و اعدامشان میکردیم، امروز اینقدر نمیشد. | ||
موسوی تبریزی در این باره گفت: | موسوی تبریزی در این باره گفت: «اسیرش را باید کشت، زخمیاش را باید زخمیتر کرد که کشته شود. هر کس در برابر نظام بایستد، حکمش اعدام است.»<ref>روزنامهی دولتی کیهان ۲۹ شهریور ۱۳۶۰</ref> | ||
لاجوردی: | لاجوردی: «ظرف مدت دو ساعت که از دستگیری میگذرد، محاکمه پایان مییابد و حکم صادر میشود و اجرا میگردد.» | ||
محمدی گیلانی: | محمدی گیلانی: «اینها را که در خیابان تظاهرات مسلحانه میکنند در کنار دیوار همآنجا آنها را گلوله بزنید. بدن مجروح این گونه افراد باغی نباید به بیمارستان برده شود، بلکه باید تمام کشته شوند… کشتن به شدیدترین وجه، حلق آویز کردن به فضاحت بارترین حالت ممکن و دست راست و پای چپ آنها بریده شود.» | ||
مشکینی: | مشکینی: «هر کس در خیابان یا هر جای دیگر علیه حکومت اسلامی قیام کرد، همآنجا باید حکم اعدامش صادر شود.»<ref>نشریه مجاهد شماره۴۰۷ مورخ ۳۱ شهریور ۱۳۷۷</ref> | ||
موسوی تبریزی، دادستان وقت انقلاب در مصاحبهای گفت: | موسوی تبریزی، دادستان وقت انقلاب در مصاحبهای گفت: | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۵: | ||
«در نخستوزیری جلسه داشتیم. … در آن جلسه آقایان موسوی اردبیلی، مهدوی کنی، محسن رضائی، بهعنوان فرمانده سپاه، بهزاد نبوی بهعنوان مشاور، من بهعنوان دادستان و چندنفر دیگر حضور داشتند… آقای مهدوی کنی گفت: «حالا دیگر مشکل میتوانیم با اینها (مجاهدین) برخورد کنیم» … شبانه رفتیم و این مسائل را با امام مطرح کردیم. امام فرمود: پیشنهاد شما چیست؟ من گفتم: اگر دولت دخالت نکند، ما مسأله را حل میکنیم، همه چیز درست میشود و امنیت به دست میآید… سرانجام امام به حاج احمدآقا گفت که جلسه فردا با حضور نخستوزیر و قوه قضاییه تشکیل بشود… احمدآقا آنجا گفت که نظر امام در مورد مسائل این است که فلانی (یعنی من) که دادستان کل انقلاب است، سیاست برخورد با اینها، رفتار و کیفیت کار را ایشان مشخص کند. دولت و شورای عالی قضایی هم دخالتی در امور نکنند. آنها هم گفتند باشد. این بود که ما بهدنبال برنامهریزی رفتیم…». <ref>ماهنامهی دولتی چشمانداز، شماره ۲۲- مهر و آبان ۱۳۸۲</ref> | «در نخستوزیری جلسه داشتیم. … در آن جلسه آقایان موسوی اردبیلی، مهدوی کنی، محسن رضائی، بهعنوان فرمانده سپاه، بهزاد نبوی بهعنوان مشاور، من بهعنوان دادستان و چندنفر دیگر حضور داشتند… آقای مهدوی کنی گفت: «حالا دیگر مشکل میتوانیم با اینها (مجاهدین) برخورد کنیم» … شبانه رفتیم و این مسائل را با امام مطرح کردیم. امام فرمود: پیشنهاد شما چیست؟ من گفتم: اگر دولت دخالت نکند، ما مسأله را حل میکنیم، همه چیز درست میشود و امنیت به دست میآید… سرانجام امام به حاج احمدآقا گفت که جلسه فردا با حضور نخستوزیر و قوه قضاییه تشکیل بشود… احمدآقا آنجا گفت که نظر امام در مورد مسائل این است که فلانی (یعنی من) که دادستان کل انقلاب است، سیاست برخورد با اینها، رفتار و کیفیت کار را ایشان مشخص کند. دولت و شورای عالی قضایی هم دخالتی در امور نکنند. آنها هم گفتند باشد. این بود که ما بهدنبال برنامهریزی رفتیم…». <ref>ماهنامهی دولتی چشمانداز، شماره ۲۲- مهر و آبان ۱۳۸۲</ref> | ||
==دیدگاه مسعود رجوی در مورد ۵ مهر== | ==دیدگاه مسعود رجوی در مورد ۵ مهر== | ||
مسعود رجوی | مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت ایران، در مورد ۵ مهر این چنین میگوید:<blockquote>«من در همان زمان نوشتم که زبان من از توصیف صحنههای سراسر شور و ایمان و سراسر پاکباختگی و فدا در آن ایام قاصر است. چیزهایی را که در اینباره خوانده و شنیدهام، نه میتوانم بگویم و نه میتوانم بنویسم. از من برنمیآید. کار شُعراست، کار استادان نقاشی و موسیقی است. کار معلمان سخنوری و کتابت است.</blockquote><blockquote>فقط میگویم که خدایا تو گواه باش که در آن روزها و بهخصوص در جنگهای خیابانی و در تظاهرات مسلحانه روز ۵ مهر ۱۳۶۰، مجاهدین حق تو و حق خلق تو را به کمال و در حد توان خود ادا کردند. گواه باش که برای تو، برای خلق تو و برای آزادی و برای ایران، چه گلهای نازنینی در دستههای ۵۰تایی، ۱۰۰تایی و ۲۰۰تایی با فریاد ”مرگ بر خمینی، زنده باد آزادی“ توسط دشمن تو و دشمن خلق تو(خمینی) پرپر شدند.</blockquote><blockquote>در عینحال دجال خونآشام با قساوت مافوق تصور، بسا فراتر از شاه، در ذهن تودههای مردم به گور سپرده شد.</blockquote><blockquote>شتاب رژیم در اعدامهای خیابانی و فتواهای پیاپی خمینی که از جانب نمایندگان و سخنگویانش در رادیو و تلویزیون اعلام میشد، بسیار گویاست. حتی شماری از پاسداران و کمیتهچیهای خودش را هم، که در صحنه به مجاهدین تیراندازی میکردند، به اشتباه همراه با مجاهدین دستگیر کرد و شکنجهگران و بازجویانش در اوین، قسم و آیههای آنها را هم که علیه مجاهدین میجنگیدند باور نکردند. فرصت یک تلفن کردن به کمیتهها هم به آنها ندادند و کارت پاسداری آنها را هم جعلی دانستند و میگفتند خیلی از ”منافقین“ از همین کارتها جعل کردهاند! و آنها را هم سرضرب اعدام کردند.</blockquote><blockquote>میگفتند که به فرموده امام امت! دادگاه و تحقیقات لازم نیست، هر خیابان دادگاه و هر فرد عادل! خودش یک قاضی است... نیمکشتهها را تمامکش کنید... مجروحان را از روی تخت بیمارستان به قتلگاه بفرستید. ”باغی“ را(چه حامله باشد و چه دختر نوباوه) باید کشت...</blockquote><blockquote>بله بت خمینی اینچنین شکست».<ref>استراتژی قيام و سرنگونی - مسعود رجوی -۳۰ دی ۱۳۸۸، کتاب اول، ص۲۳۶</ref></blockquote> | ||
==سخنرانی بازرگان بعد از ۵ مهر ۱۳۶۰== | ==سخنرانی بازرگان بعد از ۵ مهر ۱۳۶۰== | ||
ابعاد اعدامها بعد از ۵ مهر به حدی بود که مهندس بازرگان که آن زمان نمایندهی مجلس بود تاب نیاورد و در روز ۱۵ مهر ۱۳۶۰ در مجلس به اعتراض برخاست، که البته بر سرش ریختند و نگذاشتند سخنرانیاش به پایان برسد. | ابعاد اعدامها بعد از ۵ مهر به حدی بود که مهندس بازرگان که آن زمان نمایندهی مجلس بود تاب نیاورد و در روز ۱۵ مهر ۱۳۶۰ در مجلس به اعتراض برخاست، که البته بر سرش ریختند و نگذاشتند سخنرانیاش به پایان برسد. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۵: | ||
لیدر فراکسیون اکثریت حزب جمهوری در مجلس خامنهای بود؛ که به اشارهی او نمایندگان این حزب تا سرحد کتک زدن بازرگان پیش رفتند. لاجوردی حکم دستگیری بازرگان را هم بخاطر این سخنرانی صادر کرد اما بعداً حکومت از آن کوتاه آمد.[[پرونده:حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درموردشروع تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰.jpg|جایگزین=حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درمورد تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰|بندانگشتی|حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درمورد تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰]]یوسفی اشکوری كه بیوگرافی و سوابق سیاسی بازرگان را بعد از درگذشت او منتشر كرده در این باره می نویسد: | لیدر فراکسیون اکثریت حزب جمهوری در مجلس خامنهای بود؛ که به اشارهی او نمایندگان این حزب تا سرحد کتک زدن بازرگان پیش رفتند. لاجوردی حکم دستگیری بازرگان را هم بخاطر این سخنرانی صادر کرد اما بعداً حکومت از آن کوتاه آمد.[[پرونده:حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درموردشروع تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰.jpg|جایگزین=حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درمورد تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰|بندانگشتی|حمله به بازرگان در مجلس بعد از سخنرانی درمورد تظاهرات ۵مهر۱۳۶۰]]یوسفی اشکوری كه بیوگرافی و سوابق سیاسی بازرگان را بعد از درگذشت او منتشر كرده در این باره می نویسد: | ||
«...شاید مهمترین سخن بازرگان در این مورد نطق ایشان در ۱۵ مهرماه ۱۳۶۰ مجلس باشد که البته بر اثرجنجال عدهیی از نمایندگان ،سخن قطع شد و کلام به پایان نرسید... این سخنان در فضای پاییز سال۱۳۶۰ بسیارشجاعانه و مهم و قابل توجه بود. در واقع می توان گفت این سخنان فقط از شخصی و شخصیتی چون مهندس بازرگان، انتظار بود. در عین حال چنان جنجال و سر و صدایی در مجلس برخاست و چنان تهاجمی به مهندس بازرگان، صورت گرفت که نطق وی نیمه تمام قطع شد و بهویژه رئیس مجلس نیز دستور قطع بلندگو داد و بازرگان ناچار در محاصره انبوه مهاجمان از جایگاه نطق به زیر آمد و ناراحت، اما آرام سرجایش نشست. باز مهاجمان رهایش نکرده، دور او را گرفته و با سر و صدا و گاه با توهین و الفاظ رکیک با او بحث و گفتگو می کردند. هرچند که او غالباً ساکت بود و عملاً نیز نمی توانست با دهها تن پرخاشگر، هم زمان بحث کند... پس از آن طبق معمول، سخنان بازرگان درخارج از مجلس درجامعه و مطبوعات ونمازهای جمعه ومحافل مذهبی | «...شاید مهمترین سخن بازرگان در این مورد نطق ایشان در ۱۵ مهرماه ۱۳۶۰ مجلس باشد که البته بر اثرجنجال عدهیی از نمایندگان ،سخن قطع شد و کلام به پایان نرسید... این سخنان در فضای پاییز سال۱۳۶۰ بسیارشجاعانه و مهم و قابل توجه بود. در واقع می توان گفت این سخنان فقط از شخصی و شخصیتی چون مهندس بازرگان، انتظار بود. در عین حال چنان جنجال و سر و صدایی در مجلس برخاست و چنان تهاجمی به مهندس بازرگان، صورت گرفت که نطق وی نیمه تمام قطع شد و بهویژه رئیس مجلس نیز دستور قطع بلندگو داد و بازرگان ناچار در محاصره انبوه مهاجمان از جایگاه نطق به زیر آمد و ناراحت، اما آرام سرجایش نشست. باز مهاجمان رهایش نکرده، دور او را گرفته و با سر و صدا و گاه با توهین و الفاظ رکیک با او بحث و گفتگو می کردند. هرچند که او غالباً ساکت بود و عملاً نیز نمی توانست با دهها تن پرخاشگر، هم زمان بحث کند... پس از آن طبق معمول، سخنان بازرگان درخارج از مجلس درجامعه و مطبوعات ونمازهای جمعه ومحافل مذهبی وسیاسی، انعکاس وسیع پیدا کرد و در همه جا نویسندگان و گویندگان باشدت تمام برضدبازرگان، و نطق وعقاید او سخن پراکنی کردند. حتی عدهای در بیرون مجلس علیه بازرگان دست به تظاهرات زدند. در خود مجلس نیز تا مدتها، برخی نمایندگان در نطقهای پیش از دستور و یامناسبتهای دیگر، به بازرگان و نطق ۱۵ مهرماه ۱۳۶۰ او اشاره کرده، او و همفکرانش و دولت موقتش را زیر ضربات انتقاد و حمله خود گرفتند. البته امکان پاسخگویی برای او اصلاً وجود نداشت و اگر گاه اعتراضهای کتبی به رییس مجلس داده میشد، قرائت نمیشد و لذا در صورت مذاکرات مجلس یا در مطبوعات وخارج از مجلس، انعکاسی پیدا نمی کرد. در مطبوعات هم ماجرا کم و بیش از همین قرار بود. از جمله در کیهان و جمهوری اسلامی، مقاله ها و مطالبی بر ضد بازرگان، نوشته میشد ولی پاسخهای وی را هرگز چاپ نمیکردند. ظاهراً فقط یک مورد بود که روزنامه کیهان، پاسخ بازرگان را چاپ کرد. البته طبق معمول، در کنار متن نطق و جوابیه بازرگان، مطالب دیگری به قلم آقای سیدمحمد خاتمی، سرپرست کیهان، در نقد مطالب مهندس بازرگان، درج شده بود.»<ref>یوسفی اشکوری - در تکاپوی آزادی جلد دوم - ص ۵۰۳- ۵۰۷- ۵۰۸</ref> | ||
==نامه منتظری به خمینی در روز ۵ مهر ۱۳۶۰== | ==نامه منتظری به خمینی در روز ۵ مهر ۱۳۶۰== | ||
اعدامها و خشونت به حدی بود که آقای منتظری که در آن زمان جانشین خمینی بود؛ در اعتراض به این اعدامها و خشونت عریان نامه ای به خمینی نوشت: | اعدامها و خشونت به حدی بود که آقای منتظری که در آن زمان جانشین خمینی بود؛ در اعتراض به این اعدامها و خشونت عریان نامه ای به خمینی نوشت: | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۲۷: | ||
پس از سلام… اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدامهای بیرویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها… و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است… | پس از سلام… اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدامهای بیرویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها… و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است… | ||
… سپاه پاسداران تقریباً بهصورت اهرم گروهها و افراد درآمده، در برخوردها و تصفیهها و عزل و نصبها کمتر تقوی و خط اسلام و رهبر مطرح است… پیشبینی میشود اگر سپاه به این وضع پیش برود در آینده نزدیکی این ارگان انقلابی متلاشی یا | … سپاه پاسداران تقریباً بهصورت اهرم گروهها و افراد درآمده، در برخوردها و تصفیهها و عزل و نصبها کمتر تقوی و خط اسلام و رهبر مطرح است… پیشبینی میشود اگر سپاه به این وضع پیش برود در آینده نزدیکی این ارگان انقلابی متلاشی یا به صورت یک ارگان انتظامی بیخاصیتی درآید… والسلام علیکم ـ ۲۸ذی القعده ۱۴۰۱حسینعلی منتظری».<ref>وبسایت [https://news.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | ||
==مکالمات بیسیمی نیروهای دولتی در روز ۵ مهر ۱۳۶۰== | ==مکالمات بیسیمی نیروهای دولتی در روز ۵ مهر ۱۳۶۰== | ||
مکالماتی که در شبکهی بیسیمی کمیته و سپاه پاسداران در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ انجام شده، ابعاد سرکوب را نشان میدهد: (این مکالمات توسط واحدهای رزمی مجاهدین شنود شده است) | مکالماتی که در شبکهی بیسیمی کمیته و سپاه پاسداران در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ انجام شده، ابعاد سرکوب را نشان میدهد: (این مکالمات توسط واحدهای رزمی مجاهدین شنود شده است) | ||
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۴: | ||
==جانباختگان روز ۵ مهر== | ==جانباختگان روز ۵ مهر== | ||
[[پرونده:جانباختگان ۵مهر۱۳۶۰ -۱.JPG|جایگزین=جانباختگان ۵مهر۱۳۶۰ -۱|بندانگشتی|جانباختگان ۵مهر۱۳۶۰ -۱]] | [[پرونده:جانباختگان ۵مهر۱۳۶۰ -۱.JPG|جایگزین=جانباختگان ۵مهر۱۳۶۰ -۱|بندانگشتی|جانباختگان ۵مهر۱۳۶۰ -۱]] | ||
از جانباختگان آن روز عکسهای ۱۱۴۲تن در ویژهنامهی مجاهد منتشر شد. روزنامههای حکومتی اسامی ۸۱۵تن از آنان را منعکس کردند. | از جانباختگان آن روز عکسهای ۱۱۴۲تن در ویژهنامهی مجاهد منتشر شد. روزنامههای حکومتی اسامی ۸۱۵تن از آنان را منعکس کردند. | ||
شهدای ۵ مهر شامل: ۲۴۷ دانشآموز، ۲۰۹دانشجو، ۷۰کارگر و کشاورز، ۵۰دبیر و آموزگار، ۲۲کارمند، ۱۶تن از صاحبان مشاغل و حرف، ۱۲درجهدار و سرباز و نظامی، ۹پزشک، ۴استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه بودند. | |||
*۶۳۲تن از جانباختگان ۵مهر را جوانان تا ۲۵ساله تشکیل میدادند که از میان آنها ۱۷۶تن از ۱۱ تا ۱۸سال سن داشتند. | *۶۳۲تن از جانباختگان ۵مهر را جوانان تا ۲۵ساله تشکیل میدادند که از میان آنها ۱۷۶تن از ۱۱ تا ۱۸سال سن داشتند. | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۲: | ||
رسانههای دولتی نیز این اعدامها را منتشر کردند: | رسانههای دولتی نیز این اعدامها را منتشر کردند: | ||
*۵۷ نفر از عوامل تظاهرات مسلحانة اخیر در تهران اعدام شدند.<ref>روزنامهی اطلاعات سه شنبه ۷مهرماه ۱۳۶۰</ref> | *۵۷ نفر از عوامل تظاهرات مسلحانة اخیر در تهران اعدام شدند.<ref>روزنامهی اطلاعات سه شنبه ۷مهرماه ۱۳۶۰</ref>[[پرونده:جانباختگان ۵مهر۱۳۶۰ -۳.JPG|جایگزین=جانباختگان ۵مهر۱۳۶۰ -۳|بندانگشتی|جانباختگان ۵مهر۱۳۶۰ -۳]]به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مرکز ۵۴ تن از عاملین تظاهرات خونین پنجم مهر تهران تیرباران شدند.<ref>کیهان سه شنبه ۷مهرماه۱۳۶۰</ref> | ||
*۵۳ محارب و باغی در تهران و شهرستانها اعدام شدند.<ref>اطلاعات چهارشنبه ۸مهرماه ۱۳۶۰ شماره ۱۶۵۳۹</ref> | *۵۳ محارب و باغی در تهران و شهرستانها اعدام شدند.<ref>اطلاعات چهارشنبه ۸مهرماه ۱۳۶۰ شماره ۱۶۵۳۹</ref> | ||
سودابه پازاج یکی از جوانانی که در آن روز جان خودش را برای آزادی داد، در وصیت نامه خودش مینویسد:<blockquote>«رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد،</blockquote><blockquote>یا آنکه زجان و تن اندیشه نباید کرد</blockquote><blockquote>برای استمرار حرکت خود و برای روشن کردن راه خلق احتیاج به فداکاریها و از خودگذشتگیهای زیادی است و کسی را توان این کار است که در قید خود نباشد».</blockquote>مسعود شکیبانژاد هم جوان دیگری است که در وصیت نامه خودش خطاب به مادرش مینویسد: | |||
سودابه پازاج یکی از جوانانی که در آن روز جان خودش را برای آزادی داد، در وصیت نامه خودش مینویسد:<blockquote>«رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد،</blockquote><blockquote>یا آنکه | |||
«مادر! من باید بروم باید بروم؛ وگرنه میمیرم. | «مادر! من باید بروم باید بروم؛ وگرنه میمیرم. | ||
خط ۲۷۷: | خط ۲۶۷: | ||
«مرگ بر خمینی!»<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%DB%B5%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | «مرگ بر خمینی!»<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%DB%B5%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | ||
===وصیتنامهی یکی از جان باختگان روز ۵ مهر ۱۳۶۰=== | ===وصیتنامهی یکی از جان باختگان روز ۵ مهر ۱۳۶۰=== | ||
مسعود شکیبانژاد از جمله جوانان مجاهدی است که در روز ۵ مهر در تظاهرات شرکت میکند، وی وصیتنامهاش را روز ۴ مهر مینویسد و در فردای آن روز به میدان تظاهرات میرود؛ گوشهای از وصیتنامهی وی | مسعود شکیبانژاد از جمله جوانان مجاهدی است که در روز ۵ مهر در تظاهرات شرکت میکند، وی وصیتنامهاش را روز ۴ مهر مینویسد و در فردای آن روز به میدان تظاهرات میرود؛ گوشهای از وصیتنامهی وی بدین شرح است:[[پرونده:۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد.jpg|جایگزین=۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد|بندانگشتی|۵مهر۱۳۶۰ مسعودشکیبانژاد]]<blockquote>«سلام، سلامی گرم و آتشین، سلامی غمبار و دردآگین، سلام آخرین،</blockquote><blockquote>غرضم از نوشتن این نامه در واپسین ساعات عمرم تشریح انگیزههای حرکتم بود،</blockquote><blockquote>وقتی خلق همهی درها را بهروی خویش بسته میبیند و هرفریاد اعتراض و مخالفتی با اسلحه سرکوب میشود، پس زندهباد مبارزهی مسلحانهی رهاییبخش خلق، زندهباد برابری و عدالت. با این تحلیل، دیگر کمترین جایی برای درنگ و تعلل نمیماند.</blockquote> | ||
<blockquote>من نیز مانند هزاران رزمندهی دلاور دیگر این میهن، بهجنبش انقلابی مسلحانه و پیشتاز خلق، بهعنوان آخرین راهنجات و آخرین شیوهی اصولی برخورد با خمینی آدمخوار و بهعنوان نبردی کاملاً عادلانه، رودرروی خمینی مسلحانه ایستادهام</blockquote><blockquote>این را همه شاهدند که سازمان چقدر سعی کرد بهقولی حتی از آخرین قطرههای دموکراسی در این میهن استفاده کند تا این خونریزی و کشتارها نشود. همه دیدیم که باوجود بیشاز ۵۰ شهید چماقداری و تروریسم کور(رژیم خمینی است که بیشرمانه ما را بهتروریسم متهم میکند) باز هم سازمان دست بهاسلحه نزد تا اینکه انحصارطلبی وارد مرحلهی نوینی گشت و ارتجاع از حاکمیت سیاسی جز خویشتن هیچکس را نخواست. این بود که خمینی و دارودستهاش در مجلس و اینور و آنور مجبور به یککودتای بهخیال خودشان بیسروصدا شدند. فالانژها و چماقکشان حرفهیی را بهخیابانها فرستادند تا با عربده و بگیروببند و تفنگکشی و اعدام، محیط رعب و وحشتی ایجاد کنند که هیچکس فکر اعتراض هم بهسرش نزند</blockquote><blockquote>اما راهپیمایی شکوهمند و انقلابی ۳۰ خرداد چنان ضربهیی بر پیکر پوسیدهاش وارد آورد که مثل تفنگ بادی شروع کرد به هیاهو و گندهگویی. بله ببرکاغذی زخمخورده بههرسو چنگال انداخت، بدون هدف یکی از این چنگالها به زندان اوین افتاد، بیچاره ببرکاغذی نمیدانست گناه را گردن چهکسی بیندازد، ولی ساکت که نمیشد نشست، همهی دیکتاتورها وقتی به اینجا میرسند، به همین شیوه متوسل میشوند. حدود ۵۰ -۶۰ نفر را به جوخه سپرد، ازجمله سعادتی را که محکومیتش ازپیش دهسال تعیین شده بود و ازجمله دختران ۱۲ ساله و ازجمله افرادی که حتی نامشان را نمیدانست و نیز زنان باردار را. این عمل شنیع ضدخلقی کار زشتی بود که حتی شاه خونخوار هم از انجام آن در پیشگاه خلق ابا داشت.</blockquote><blockquote>.....</blockquote><blockquote>آری اینها همه برای آزادی است، آزادی، آزادی، این خون رگهای هستی، این آوای خونین همیشهی تاریخ و چهباک، چهباک. بهخدا اگر صدجان میداشتم راضی بودم که هرکدام را زیر شدیدترین شکنجهها و زنده پوستکندهشدنها بدهم، برای خدا، برای رهایی خلق، برای اینکه نباشند دیگر دعواهای زنها با مردهایشان برای نبودن خرجی خانه و مرگ بچهها روی دست پدران و مادران از گرسنگی و فقر و بیماری.......</blockquote><blockquote>.....بسیاری از انقلابیون باید جان پاک خویش را درطبق اخلاص نهند. ..... وضعیت کنونی اینچنین است و تنها آدمهای بزدل و بیشرف میتوانند ساکت بنشینند. من خیلی وقت است که ماهیت این رژیم خونخوار پلید برایم روشن گشته و بنابراین با همهٌ وجودم، معتقدم که باید با این حکومت فقط با سلاح درآویخت، چرا که دیگر هیچ جایی و طریق برخورد دیگری را نگذاشتهاند و بازهم بر این تأکید دارم که نبرد ما عادلانه است و بهحکم قرآن این حق ماست و خدا بهما اجازه داده تا با آنها که بهما ظلم روا داشتند، بجنگیم. اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا</blockquote><blockquote>… الان ساعت ده و دهدقیقه روز شنبه ۴ مهرماه سال ۱۳۶۰ است. من بهخوبی میدانم که آخرین لحظات عمرم را دارم سپری میکنم. زیرا فردا برنامهی بسیار گسترده و بسیار مهمی داریم که حالت نقطهی عطف را در جنبش دارد و این حالت پیش نمیآید و قوام نمییابد مگر با خون، و این خون از بدنهای ما باید ریخته شود تا بهخلق انگیزهی حرکت و ایثار بدهد و تا رهایی به جامعه باز آید». <ref>سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران- اخبار روز ۵ مهر ۱۳۹۷</ref></blockquote> | <blockquote>من نیز مانند هزاران رزمندهی دلاور دیگر این میهن، بهجنبش انقلابی مسلحانه و پیشتاز خلق، بهعنوان آخرین راهنجات و آخرین شیوهی اصولی برخورد با خمینی آدمخوار و بهعنوان نبردی کاملاً عادلانه، رودرروی خمینی مسلحانه ایستادهام</blockquote><blockquote>این را همه شاهدند که سازمان چقدر سعی کرد بهقولی حتی از آخرین قطرههای دموکراسی در این میهن استفاده کند تا این خونریزی و کشتارها نشود. همه دیدیم که باوجود بیشاز ۵۰ شهید چماقداری و تروریسم کور(رژیم خمینی است که بیشرمانه ما را بهتروریسم متهم میکند) باز هم سازمان دست بهاسلحه نزد تا اینکه انحصارطلبی وارد مرحلهی نوینی گشت و ارتجاع از حاکمیت سیاسی جز خویشتن هیچکس را نخواست. این بود که خمینی و دارودستهاش در مجلس و اینور و آنور مجبور به یککودتای بهخیال خودشان بیسروصدا شدند. فالانژها و چماقکشان حرفهیی را بهخیابانها فرستادند تا با عربده و بگیروببند و تفنگکشی و اعدام، محیط رعب و وحشتی ایجاد کنند که هیچکس فکر اعتراض هم بهسرش نزند</blockquote><blockquote>اما راهپیمایی شکوهمند و انقلابی ۳۰ خرداد چنان ضربهیی بر پیکر پوسیدهاش وارد آورد که مثل تفنگ بادی شروع کرد به هیاهو و گندهگویی. بله ببرکاغذی زخمخورده بههرسو چنگال انداخت، بدون هدف یکی از این چنگالها به زندان اوین افتاد، بیچاره ببرکاغذی نمیدانست گناه را گردن چهکسی بیندازد، ولی ساکت که نمیشد نشست، همهی دیکتاتورها وقتی به اینجا میرسند، به همین شیوه متوسل میشوند. حدود ۵۰ -۶۰ نفر را به جوخه سپرد، ازجمله سعادتی را که محکومیتش ازپیش دهسال تعیین شده بود و ازجمله دختران ۱۲ ساله و ازجمله افرادی که حتی نامشان را نمیدانست و نیز زنان باردار را. این عمل شنیع ضدخلقی کار زشتی بود که حتی شاه خونخوار هم از انجام آن در پیشگاه خلق ابا داشت.</blockquote><blockquote>.....</blockquote><blockquote>آری اینها همه برای آزادی است، آزادی، آزادی، این خون رگهای هستی، این آوای خونین همیشهی تاریخ و چهباک، چهباک. بهخدا اگر صدجان میداشتم راضی بودم که هرکدام را زیر شدیدترین شکنجهها و زنده پوستکندهشدنها بدهم، برای خدا، برای رهایی خلق، برای اینکه نباشند دیگر دعواهای زنها با مردهایشان برای نبودن خرجی خانه و مرگ بچهها روی دست پدران و مادران از گرسنگی و فقر و بیماری.......</blockquote><blockquote>.....بسیاری از انقلابیون باید جان پاک خویش را درطبق اخلاص نهند. ..... وضعیت کنونی اینچنین است و تنها آدمهای بزدل و بیشرف میتوانند ساکت بنشینند. من خیلی وقت است که ماهیت این رژیم خونخوار پلید برایم روشن گشته و بنابراین با همهٌ وجودم، معتقدم که باید با این حکومت فقط با سلاح درآویخت، چرا که دیگر هیچ جایی و طریق برخورد دیگری را نگذاشتهاند و بازهم بر این تأکید دارم که نبرد ما عادلانه است و بهحکم قرآن این حق ماست و خدا بهما اجازه داده تا با آنها که بهما ظلم روا داشتند، بجنگیم. اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا</blockquote><blockquote>… الان ساعت ده و دهدقیقه روز شنبه ۴ مهرماه سال ۱۳۶۰ است. من بهخوبی میدانم که آخرین لحظات عمرم را دارم سپری میکنم. زیرا فردا برنامهی بسیار گسترده و بسیار مهمی داریم که حالت نقطهی عطف را در جنبش دارد و این حالت پیش نمیآید و قوام نمییابد مگر با خون، و این خون از بدنهای ما باید ریخته شود تا بهخلق انگیزهی حرکت و ایثار بدهد و تا رهایی به جامعه باز آید». <ref>سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران- اخبار روز ۵ مهر ۱۳۹۷</ref></blockquote> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} |
ویرایش