۱٬۰۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
این انطباق فعال نوروز با بزرگترین و آخرین دین متحول کننده جهان باستان، حکایت از پویایی و شکوفایی نوروز و رسالت آن دارد. تا جایی که با فتوحات اسلامی آثار آن در اندونزی و برخی کشورهای اروپایی نیز تا کنون باقی است. | این انطباق فعال نوروز با بزرگترین و آخرین دین متحول کننده جهان باستان، حکایت از پویایی و شکوفایی نوروز و رسالت آن دارد. تا جایی که با فتوحات اسلامی آثار آن در اندونزی و برخی کشورهای اروپایی نیز تا کنون باقی است. | ||
==دعای تحویل سال نو== | |||
برخی گویند که دعای تحویل سال نو که ایرانیان در لحظه تحویل سال میخوانند، از زمان صفویان به بعد مرسوم شدهاست و برخی دیگر آنرا مربوط به قبل از آن میدانند. بطور مثال در کتاب «زاد المعاد» نوشته علامه محمد باقر مجلسی (۱۰۰۶–۱۰۷۷ شمسی) که معاصر با شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بودهاست در مورد دعای سال نو آمدهاست که:<blockquote>«روایت کردهاند که این دعا را (یا مقلبالقلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال) در هنگام تحویل سال بخوانید.» این بیانگر این است که این دعا در زمان صفویه مرسوم بودهاست.</blockquote><blockquote>بنابر نوشتههای علامه مجلسی نیز در بعضی کتابها این دعا چنین آمدهاست: «یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال» و…</blockquote><blockquote>همچنین به گفته شیخ طبرسی در کتاب اعلام الوری باعلام الهدی ص ۴۲۳ عبارت «یامقلب القلوب و الابصار ثبت قلبی علی دینک» مشاهده میشود و یا در کتاب مصباح المتهجد ص ۱۳۲ روایتی نقل میکند از صدوق در «کمال الدین» ص ۳۵۵ که از قول امام ششم شیعیان «جعفر صادق» نقل شدهاست.</blockquote>پس با توجه به اینکه ذکر دعای تحویل سال در کتب علمایی که برخی از آنها قبل از دوران صفویان میزیستهاند نیز ذکر شدهاست، این دعا ریشهای قدیمیتر در تاریخ ایران پس از اسلام دارد و نمیتوان آنرا به دوره صفویه و پس از آن محدود دانست. | برخی گویند که دعای تحویل سال نو که ایرانیان در لحظه تحویل سال میخوانند، از زمان صفویان به بعد مرسوم شدهاست و برخی دیگر آنرا مربوط به قبل از آن میدانند. بطور مثال در کتاب «زاد المعاد» نوشته علامه محمد باقر مجلسی (۱۰۰۶–۱۰۷۷ شمسی) که معاصر با شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بودهاست در مورد دعای سال نو آمدهاست که:<blockquote>«روایت کردهاند که این دعا را (یا مقلبالقلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال) در هنگام تحویل سال بخوانید.» این بیانگر این است که این دعا در زمان صفویه مرسوم بودهاست.</blockquote><blockquote>بنابر نوشتههای علامه مجلسی نیز در بعضی کتابها این دعا چنین آمدهاست: «یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال» و…</blockquote><blockquote>همچنین به گفته شیخ طبرسی در کتاب اعلام الوری باعلام الهدی ص ۴۲۳ عبارت «یامقلب القلوب و الابصار ثبت قلبی علی دینک» مشاهده میشود و یا در کتاب مصباح المتهجد ص ۱۳۲ روایتی نقل میکند از صدوق در «کمال الدین» ص ۳۵۵ که از قول امام ششم شیعیان «جعفر صادق» نقل شدهاست.</blockquote>پس با توجه به اینکه ذکر دعای تحویل سال در کتب علمایی که برخی از آنها قبل از دوران صفویان میزیستهاند نیز ذکر شدهاست، این دعا ریشهای قدیمیتر در تاریخ ایران پس از اسلام دارد و نمیتوان آنرا به دوره صفویه و پس از آن محدود دانست. | ||
===معنای دعای تحویل سال نو | |||
=== معنای دعای تحویل سال نو === | |||
یا مقلب القلوب و الابصار - ای برگرداننده و چرخش دهنده قلبها و بینشها | یا مقلب القلوب و الابصار - ای برگرداننده و چرخش دهنده قلبها و بینشها | ||
خط ۹۶: | خط ۹۷: | ||
در جمله اول ما از گرداننده قلبها درخواست میکنیم. اولین لحظه از نوروز را با او پیوند میزنیم. حال چرا قلب؟ در لغت کلمه قلب به معنای برگرداندن و وارونه کردن است. در ادبیات و فرهنگ ملتها، قلب کانون همه عواطف انسانی است. عشق و عواطف ما و احساسات ما که مجموعه تنظیم رابطههای ما با بیرون از خودمان را شکل میدهد از قلب سرچشمه میگیرد. قلب گفته میشود چون همیشه در تکاپو و چرخش است و ما آنچه را که میخواهیم عمیق بیان کنیم میگوییم:از صمیم قلب یا از ته قلب. مثلاً از صمیم قلب دوستتان دارم یا به شما تبریک میگویم. ما خوبیها را با قلبمان گره میزنیم. در همین جمله نیز (ابصار) عطف به چرخش و قلب شدهاست. ابصار از بصیرت و به معنای بینش است. بینش نوع دیدنی است که عمیقتر از دیدن با چشم است. بینش دیدنی است عمیقتر که از ظاهر به باطن و از سطح به عمق و از امروز به آینده راه مییابد. پس در این فرهنگ، چشم و دل دو یار همنشینند و در این معنا، توانایی درک حقایق توسط قلب، بصیرت یا بینشِ ما، نام میگیرند. | در جمله اول ما از گرداننده قلبها درخواست میکنیم. اولین لحظه از نوروز را با او پیوند میزنیم. حال چرا قلب؟ در لغت کلمه قلب به معنای برگرداندن و وارونه کردن است. در ادبیات و فرهنگ ملتها، قلب کانون همه عواطف انسانی است. عشق و عواطف ما و احساسات ما که مجموعه تنظیم رابطههای ما با بیرون از خودمان را شکل میدهد از قلب سرچشمه میگیرد. قلب گفته میشود چون همیشه در تکاپو و چرخش است و ما آنچه را که میخواهیم عمیق بیان کنیم میگوییم:از صمیم قلب یا از ته قلب. مثلاً از صمیم قلب دوستتان دارم یا به شما تبریک میگویم. ما خوبیها را با قلبمان گره میزنیم. در همین جمله نیز (ابصار) عطف به چرخش و قلب شدهاست. ابصار از بصیرت و به معنای بینش است. بینش نوع دیدنی است که عمیقتر از دیدن با چشم است. بینش دیدنی است عمیقتر که از ظاهر به باطن و از سطح به عمق و از امروز به آینده راه مییابد. پس در این فرهنگ، چشم و دل دو یار همنشینند و در این معنا، توانایی درک حقایق توسط قلب، بصیرت یا بینشِ ما، نام میگیرند. | ||
===یا مدبر اللیل و النهار | ====یا مدبر اللیل و النهار==== | ||
مدبر در معنای لغوی به معنای حساب شده یا برنامهریزی شدهاست. مدبر به کسی گفته میشود که تدبیر و تنظیم میکند و به تربیت اهمیت میدهد و کسی که کارها را انجام میدهد. در این جمله خدا را «تدبیر کننده شب و روز» مینامیم. این معنا (مدبر) در قرآن یعنی اندیشه و طرحی که در پس هر امری است و مقدم بر آن وجود دارد. در حقیقت با این بیان به خدا میگوییم: تو هستی که قبل از آمدن هر روز و شب، نسبت به اموری که در آنها محقق میشود طرح مشخصی داری و چیزی بدون هدف و در عالم وجود به عین و ماده تحول نمیپذیرد. سمت و سودهنده و مدیر حرکت جهان تو هستی. حرکتی که شامل همه موجودات از بیجان و جاندار تا اندیشمند و غیراندیشمند میشود و ما در این جمله به تدبیر خدا برای سال آینده اشاره میکنیم. | مدبر در معنای لغوی به معنای حساب شده یا برنامهریزی شدهاست. مدبر به کسی گفته میشود که تدبیر و تنظیم میکند و به تربیت اهمیت میدهد و کسی که کارها را انجام میدهد. در این جمله خدا را «تدبیر کننده شب و روز» مینامیم. این معنا (مدبر) در قرآن یعنی اندیشه و طرحی که در پس هر امری است و مقدم بر آن وجود دارد. در حقیقت با این بیان به خدا میگوییم: تو هستی که قبل از آمدن هر روز و شب، نسبت به اموری که در آنها محقق میشود طرح مشخصی داری و چیزی بدون هدف و در عالم وجود به عین و ماده تحول نمیپذیرد. سمت و سودهنده و مدیر حرکت جهان تو هستی. حرکتی که شامل همه موجودات از بیجان و جاندار تا اندیشمند و غیراندیشمند میشود و ما در این جمله به تدبیر خدا برای سال آینده اشاره میکنیم. | ||
===یا محول الحول و الاحوال | =====یا محول الحول و الاحوال===== | ||
محول کردن یا شدن یعنی تبدیل شدن یا تبدیل کردن از چیزی و حالتی به چیزی و حالتی دیگر. حول با جمع احوال نیز به معنی سال و یا مهارت و بصیرت در کار است. سال به این معنا که از نقطه ای شروع و در نقطهای تمام میشود و در اینجا، شروع سال جدید از پایان سال قبل کاملاً تفکیک شدهاست. در فرهنگ قرآن «حول» به معنای تغییری است که بر اثر آن گسستی کامل از حالت قبل ایجاد میشود. در اینجا گویی مقصود این است که: خدایا تو که توانایی چنان تغییری را داری که تحول پس از آن با پیش از آن هیچ تشابهی ندارد، همچنان که بهار و شور و نشاطش با سردی و سکون زمستان، پس | محول کردن یا شدن یعنی تبدیل شدن یا تبدیل کردن از چیزی و حالتی به چیزی و حالتی دیگر. حول با جمع احوال نیز به معنی سال و یا مهارت و بصیرت در کار است. سال به این معنا که از نقطه ای شروع و در نقطهای تمام میشود و در اینجا، شروع سال جدید از پایان سال قبل کاملاً تفکیک شدهاست. در فرهنگ قرآن «حول» به معنای تغییری است که بر اثر آن گسستی کامل از حالت قبل ایجاد میشود. در اینجا گویی مقصود این است که: خدایا تو که توانایی چنان تغییری را داری که تحول پس از آن با پیش از آن هیچ تشابهی ندارد، همچنان که بهار و شور و نشاطش با سردی و سکون زمستان، پس | ||
===حول حالنا الی احسن الحال | ======حول حالنا الی احسن الحال====== | ||
پس از خواندن خدا به صفتهای مدیر و مدبر و چرخاننده و برنامهریز همه چیز، از او خواسته میشود که وضعیت و شرایط ما را نیز متحول کند. چگونه تحولی؟ احسن الحال یا نیکوترین وضعیت. چه وضعیتی؟ همانگونه که طبیعت دارای این استعداد است که در لحظه تحویل سال از زمستان گامی بلند بردارد و به بهار تبدیل شود پس ما هم این استعداد را در خودمان مییابیم و میتوانیم در هر لحظه که بخواهیم خودمان را در معرض تابش نور هدایتش قرار بدهیم. در حقیقت ما از خدا ّکه برای ما مظهر یگانگی حرکت تمام هستی استّ میخواهیم که، گردش و تحول ما نیز از جنس یگانگی و انسانی دیگر شدن، باشد. از او میخواهیم که دیگر آن آدم قبلی نباشیم! در حقیقت ما با اقرارمان به آگاه شدن به حقیقت قوانین حاکم بر طبیعت و سیر یکسویه و یگانه آن، این نیاز را در خودمان نیز یافتهایم و این جنس تحول و تغییر را خواستاریم و برای آن آماده شدهایم. | پس از خواندن خدا به صفتهای مدیر و مدبر و چرخاننده و برنامهریز همه چیز، از او خواسته میشود که وضعیت و شرایط ما را نیز متحول کند. چگونه تحولی؟ احسن الحال یا نیکوترین وضعیت. چه وضعیتی؟ همانگونه که طبیعت دارای این استعداد است که در لحظه تحویل سال از زمستان گامی بلند بردارد و به بهار تبدیل شود پس ما هم این استعداد را در خودمان مییابیم و میتوانیم در هر لحظه که بخواهیم خودمان را در معرض تابش نور هدایتش قرار بدهیم. در حقیقت ما از خدا ّکه برای ما مظهر یگانگی حرکت تمام هستی استّ میخواهیم که، گردش و تحول ما نیز از جنس یگانگی و انسانی دیگر شدن، باشد. از او میخواهیم که دیگر آن آدم قبلی نباشیم! در حقیقت ما با اقرارمان به آگاه شدن به حقیقت قوانین حاکم بر طبیعت و سیر یکسویه و یگانه آن، این نیاز را در خودمان نیز یافتهایم و این جنس تحول و تغییر را خواستاریم و برای آن آماده شدهایم. | ||
این معنای حقیقی عید است. | این معنای حقیقی عید است. | ||
== معنای لغوی عید == | |||
عید از ریشه لغوی عاد و به معنای بازگشت است. طبیعت به آنچه که هست و باید باشد یعنی نشاط و سرزندگی و لطافت بهار بازمیگردد و رسول او نوروز و روز نو است. با مقدمهای که داشتیم، بازگشت انسان، همگام با طبیعت نیز، بازگشت اوست به فطرت انسانی و اولیه خودش. همان فطرتی که در همسویی و یگانگی مطلق با تمامیت هستی و خالق آن چیزی جز یگانگی و عشق و شور و حرارت را برای خودش و دیگران نمیخواهد. | عید از ریشه لغوی عاد و به معنای بازگشت است. طبیعت به آنچه که هست و باید باشد یعنی نشاط و سرزندگی و لطافت بهار بازمیگردد و رسول او نوروز و روز نو است. با مقدمهای که داشتیم، بازگشت انسان، همگام با طبیعت نیز، بازگشت اوست به فطرت انسانی و اولیه خودش. همان فطرتی که در همسویی و یگانگی مطلق با تمامیت هستی و خالق آن چیزی جز یگانگی و عشق و شور و حرارت را برای خودش و دیگران نمیخواهد. | ||
پس معنای عید و سبز شدن برای ما انسانها، بازگشت ما است از هر آنچه از کهنگی و سردی و سکون و رخوت که در طول مسیر طی شده در سالی که گذشت به آن دچار شدهایم، به فطرت انسانی و اصیل خودمان. اینجاست که عید مبارک و نوروز پیروز و ما به مانند طبیعت، سبز و خرم و سرشار میشویم. | پس معنای عید و سبز شدن برای ما انسانها، بازگشت ما است از هر آنچه از کهنگی و سردی و سکون و رخوت که در طول مسیر طی شده در سالی که گذشت به آن دچار شدهایم، به فطرت انسانی و اصیل خودمان. اینجاست که عید مبارک و نوروز پیروز و ما به مانند طبیعت، سبز و خرم و سرشار میشویم. |