کاربر:Abbas/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
=== شروع تظاهرات سلسله وار از آبان ۱۳۵۶ === | === شروع تظاهرات سلسله وار از آبان ۱۳۵۶ === | ||
با توجه با اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران یعنی وجود فساد اقتصادی گسترده در دستگاه حاکم و همجنین تورم فزاینده و اینکه شاه بعد از سال ۴۲ یک دیکتاتوری تمام عیار را بر جامعه ایران حاکم کرده بود و تمام راههای ارتباطی بین طبقه حاکم و مردم را بست اوضاع اجتماعی در ایران به خصوص در سالهای بعد از ۱۳۵۰ روز به روز به سمت بحران حرکت میکرد و همانطور که مشخص شد فشارهای بیرونی بر حکومت شاه برای رعایت حقوق بشر و فشار روز افزون اقشار اجتماعی مختلف برای کسب آزادیهای سیاسی و اجتماعی ایران را به انبار باروتی بدل کرده بود که برای انفجار نیازمند یک جرقه بود. | |||
این جرقه در پی جند اتفاق در پاییز و زمستان ۱۳۵۶ زده شد. | |||
=== تظاهرات ۱۷ شهریور ۵۷ (جمعه سیاه) === | === تظاهرات ۱۷ شهریور ۵۷ (جمعه سیاه) === |
نسخهٔ ۱۲ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۵۲
انقلاب ۱۳۵۷ ایران یا انقلاب ضد سلطنتی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ هجری شمسی ( ۱۱فوریه ۱۹۷۹) با قیام آحاد مردم ایران بر ضد حکومت پهلوی به پیروزی رسید و طی آن نظام شاهنشاهی پهلوی سرنگون و نظام جمهوری اسلامی جایگزین آن شد.
پیشینه تاریخی
بسیاری معتقدند که برای شناخت علل انقلاب ۱۳۵۷ ایران باید به گذشته برگشت و این علتها را از کمی دورتر یعنی از جنبش ملی شدن نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بررسی کردو از آن تاریخ به بعد تحولات سیاسی اجتماعی ایران را دنبال کرد تا بتوان تصویر روشن و واضحی از وقوع انقلاب ضد سلطنتی پیدا کرد
جنبش ملی شدن نفت و کودتای ۲۸ مرداد ۳۲
در دوران بعد از جنگ جهانی دوم و خلع رضا شاه از سلطنت از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ یک فضای باز سیاسی در ایران پدید آمد که راه را برای بسیاری جنبشهای سیاسی و اجتماعی در ایران باز کرد، که در رأس آنها جنپش ملی شدن صنعت نفت ایران قرار داشت. این جنپش به رهبری دکتر محمد مصدق که خود نماینده مجلس شورای ملی و رییس کمیسیون نفت مجلس بود پیروز شد، زمرمههای این جنپس از سال ۱۳۲۸ شروع شد. دکتر حسین فاطمی از موسسین جبهه ملی ایران وقتی مذاکرات مربوط به لایحه نفت در مجلس به بن پست رسید پیشنهادملی کردن نفت را به مصدق داد و مبارزه برای محقق کردن آن شروع شد. خود مصدق در این رابطه گفت: «اگر ملی شدن صنعت نفت خدمت بزرگی است که به مملکت شده، باید از آن کسی که اول این را پیشنهاد کرد، سپاسگزاری نمود و آن کس شهید راه وطن، دکتر حسین فاطمی است».[۱]
مصدق سرانجام در تاریخ ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ قانون ملیشدن نفت را از تصویب مجلس گذراند و در کمتر از ۴۰ روز بعد، قانون خلع ید از شرکت انگلیسی را نیز بهتصویب رساند. مصدق اقدامات خود را با حمایت تودههای مردم و تظاهرات و اعتصابات گسترده نفتگران خوزستان بهپیش میبرد. چنین بود که در اردیبهشت ۱۳۳۰ نخستوزیری مصدق بهمجلس و رژیم شاه تحمیل شد. اما اقدامات ملی و مردمی دکتر مصدق بهمذاق دربار و استعمار انگلیس خوشایندنبود، از همین رو شروع به توطئه علیه دکترمصدق کردند.[۲]
دولت انگلیس کشتیهای جنگی برای جلوگیری از صادرات نفت ایران اعزام کرد[۳] و دولت مصدق را تحت مضیقه شدید مالی قرار داد و از طرف دیگر از دولت ایران به دادگاه لاهه شکایت کرد که دکتر مصدق شخصا در دادگاه حضور پیدا کرد و دادگاه را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به این دعوا دانست و در نهایت در این دعوای حقوقی پیروز شد. این یک ضربه مهلک به سیاست انگلیس بود. از طرفی مصدق برای کوتاه کردن دست شاه و دربار و خنثیساختن توطئههای استعمار، از یکسو و پیش بردن اصلاحات اجتماعی و اقتصادی از سوی دیگر، خواستار آن شد که پست وزارت جنگ را که تا آن زمان در دست شاه بود و همواره از آن بهعنوان ابزار اعمال فشار و اجرای توطئه علیه جنبش ضداستعماری مردم استفاده میکرد بر عهده بگیرد و اعلام کرد که در صورت تنندادن شاه به این شرط، از نخستوزیری استعفا خواهد داد. شاه که سلطنت خود را در خطر میدید، شدیداً با سپردن وزارت جنگ بهمصدق مخالفت کرد. دکتر مصدق در روز ۲۵تیر ۱۳۳۱، از نخستوزیری استعفا داد. با استعفای مصدق، شاه فرصت را غنیمت شمرده و قوامالسلطنه،کهنهکارترین مهره رژیم فئودالی و دربار استعماری را بهنخستوزیری برگزید. قوام طی اعلامیهای هرگونه مخالفت با دولت را ممنوع و مردم را تهدید به سرکوب کرد و ارتش و شهربانی را در خیابانها مستقر کرد. ٰاین گونه اقدامات و تهدیدات قوام نتیجهبخش نبود. موج اعتراضات تودهای علیه انتصاب قوام بهنخستوزیری از تهران و سایر نقاط کشور برخاست. سرانجام صبح روز سیام تیرماه سال۱۳۳۱، مردم تهران به خیابانها ریختند. انبوه مردم با فریادها و شعارهای "یا مرگ یا مصدق"، "مصدق پیروز است"، "مرگ بر قوام"، با نیروهای ارتش و شهربانی بهمقابله برخاستند. قیام مردمی با شدت و حدت ادامه پیدا کرد و سرانجام پس از کشته و مجروحشدن قریب به ۸۰۰ نفر از مردم تهران، شاه فرمان نخستوزیری قوام را لغو کرد و بهخواستهای دکتر مصدق گردن گذاشت.[۴]
درنهایت انگلیسیها به این نتیجه رسیدند که باید دولت مصدق را ساقط کنند و در این راه آمریکا را نیز با این استدلال که ادامه حکومت مصدق ایران را در آغوش کمونیسم قرار خواهد داد با خود همراه کردند. فرماندهی عملیات کودتا به عهده کرمیت روزولت مدیر بخش خاورمیانه سیا بود ابتدا در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ اقدام به کودتا کردند که با لو رفتن کودتا ناکام ماند ولی در نهایت در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با هدایت سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس و مشارکت ایادی دربار به خصوص اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه و نظامیان وابسته به شاه و در رأس آنها سرلشگر فضل الله زاهدی و روحانیون از جمله کاشانی و اراذل و اوباشی مانند شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ کودتا انجام شد و دولت مصدق سرنگون شد.[۵]
جندی بعد دکتر مصدق دستگیر و در دادگاه نظامی به حبس و تبعید محکوم شد. روز ششم اسفند ۱۳۳۲دکتر حسین فاطمی دستگیر شد و روز ۱۹آبان ۱۳۳۳در حالی که ۴۰درجه تب داشت، با برانکارد به پای جوخه اعدام برده شد.[۶]
انقلاب سفید شاه
شاه در دهه نخست بعد از کودتای ۱۳۳۲ قدرت خود را تثبیت کرد. رهبران کودتا را به مناصب کلیدی گمارد. با کمک سیا، اف بی آی و موساد، ساواک را تشکیل داد. احزابی مانند حزب توده و جبهه ملی و احزاب مخالف دیگر را تارو مار کرد. مثلا حزب ایران ستون اصلی تشکیل دهنده جبهه ملی را در سال ۱۳۳۶ منحل کرد. با تشکیل کنسرسیوم نفت متشکل از غولهای بزرگ نفتی دنیا عملا جنبش ملی شدن نفت را ساقط کرد. ساواک با گسترش شبکههای خود توانست افرادی که به دانشگاهها و ادارات و کارخانه های عظیم دولتی وارد میشوند به طور کامل بازرسی و تفتیش کند. با طبقه روشنفکر و کارگر برخوردی قاطع داشت و عملا دیکتاتوری همه جانبه را بر جامعه حاکم کرده بود. ازطرفی نفوذ خانوادههای اشرافی زمین دار روز به روز بیشتر میشد به طوری که نسبت نمایندگان مجلس زمیندار از ۴۹درصد در دوره هفدهم ۱۳۳۲-۱۳۳۱ به ۵۱ درصد در دوره نوزدهم ۱۳۳۹-۱۳۳۵ رسید.
شاه برای اجرای برنامههای بلند پروازانه خود و هزینههای نظامی، ایران را زیر بار کمرشکن وامهای هنگفت خارجی برد که باعث ایجاد بحران اقتصادی شد که این بحران در سال ۱۳۳۹به اوج خود رسید. به علت وامهای سنگین اندوختههای خارجی کشور خالی شد و ایران محتاج دریافت وام از صندوق بینالمللی پول و آمریکا گشت. دولت آمریکا به ریاست جمهوری کندی که سیاستش برای مهار انقلابات احتماعی وارد کردن اصلاحات لیبرالی در حکومتهای دیکتاتوری بود شرط کمک خود را وارد کردن لیبرالهای در ساختار حکومت ایران قرار داد. مجموع این عوامل رژیم را بیثبات کرد. اعتصابات و اعتراضات گستردهای شروع شد که بعضا به درگیریهای خونینی انجامید.[۷]
شاه تحت این شرایط و فشار از طرف آمریکا امینی را به نخست وزیری برگزید. که امینی اصلاحات مد نظر آمریکا را که اصلاحات ارضی در راس آن بود در دستور کار خود قرار داد. در این بین شاه که بیم آن داشت اصلاحات سیاسی و اقتصادی موقعیت او را تحت تاثیر قرار دهد، آمریکاییها را قانع کرد که اصلاحات را خود بدست بگیرد و دولت امینی بعد از چهارده ماه برکنار و علم جای او را گرفت و نهایتا برنامه اصلاحات ارضی به اجرا درآمد. ابتدا در ۱۹ دی ۱۳۴۱کنگره ملی کشاورزان تشکیل میشود و شاه برنامه اصلاحات ارضی خود را در آنجا اعلام میکند. در۶بهمن ۱۳۴۱ شاه برای مشروعیت بخشیدن به برنامه خود آنرا با نام انقلاب سفید با ۶ اصل به رفراندوم گذاشت. در واقع شاه رهبری دوران گذار از حکومتی نیمه فئودالی به حکومت بوزژواری کمپرادور را خود به دست میگیرد و با این کار با یک پایه کردن حکومت خود هر چه بیشتر پایههای دیکتاتوری سلطنتی خود را محکمتر میکند.
بیهودگی این تلاشها در خرداد سال ۴۲ آشکار شد وقتی که توده مردم به خیابانها ریختند و دست به اعتراض زدند
قیام ۱۵ خرداد گورستان رفرمیسم
مخالفان اصلی برنامههای شاه دو گروه اصلی قدرتمند بودند، یکی جبهه ملی و دیگری طبقه مذهبی و متحدانشان در بازار،جبهه ملی طی اعلامیهای انقلاب سفید را «بازگشت به استبداد» دانست. علما نیز مخالف افزایش قدرت شاه، اصلاحات اراضی و اعطای حقوق مدنی به زنان بودند. در نیمه ۱۵ خرداد با فراخوان جبهه ملی و تشکلهای اصناف و بازاریان مردم به خیابانها ریختند. قیام خرداد ۴۲ سه روز به طول انجامید و نه تنها تهران و قم بلکه اصفهان و شیراز و مشهد و تبریز را نیز در بر گرفت در نهایت شاه این قیام را در ۱۵ خرداد با وارد کردن نیروی نظامی به طرز خونینی سرکوب کرد که صدها و شاید هزاران کشته و مجروح بر جای گذاشت.
طی وقایع مربوط به این اعتراضات بود که خمینی که در آن زمان شصت و جهار ساله بود و هیچ سابقه مبارزاتی نداشت ظاهر شد و سخنرانیهای را در اعتراض به انقلاب سفید ایراد کرد . به قول آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» خمینی در آن سالها به هیچ وجه به دنبال از بین رفتی سلطنت نبود و در واقع شاه را نصیحت میکرد.
پس از این واقعه که قیام ۱۵ خرداد نام گرفت، رهبران جبههٔ ملی دستگیر نهضت آزادی منحل و خمینی به ترکیه تبعید شد که پس از چندی از آنجا به عراق رفت. در واقع بعد از واقعه سرفصلی در تاریخ مبازرات مردم ایران رقم خورد و هرگونه امید به اصلاحات در نظام سلطنتی از بین رفت و به همین خاطر شیوههای احزاب سنتی مخالف شاه که در صدد اصلاح این نظام بودند نیز به گور سپرده شد و در واقع این سرفصل به گورستان رفرمیسم معروف شد.
پبدابس سازمانهای انقلابی بعد از سرکوب قیام ۱۵خرداد ۴۲
بعد از سال ۱۳۴۲ و مشخصا سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد دیگر شیوههای اصلاح طلبانه برای تغییر در ساختار نظام دیکتاتوری سلطنتی جوابگو نبود و به تبع آن احزابی هم که با این خط مشی تأسیس شده بودند کارایی نداشتند. شاه عملا حکومت خودکامه خود را تثبیت کرده بود و اجازه فعالیت به هیچ جریان سیاسی مخالفی را نمیداد.
در این شرایط بود که تعدادی از جوانان شروع به مطالعاتی در تاریخ ایران و تاریخ انقلابات زدند که در نهایت منجر به تشکیل سازمانهای انقلابی شد که اصلی ترین آنها سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بودند. این گروهها راه مبارزه با دیکتاتوری شاه را مبارزه مسلحانه و قهر آمیز دانسته و به مبارزه حرفهای روی میآورند. بنیانگذاران سازمان مجاهدین ایران محمد حنیف نژاد و سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان بودند که قبل از تشکیل سازمان مجاهدین در نهضت آزادی فعالیت داشتند. حنیف نژاد و یارانش در شهریور ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین را تشکیل دادند. این سازمان طی مدت ۶ سال فعالیت مخفی که تا آنموقع در ایران بی سابقه بود به جذب نیرو و مظالعه و تربیت کادرها و تدوین ایدئولوژي و استراتژي و آماده سازی خود برای آغاز مبازره مسلحانه پرداخت. در شهریور ۱۳۵۰ ضربه گسترده ساواک به سازمان مجاهدین باعث دستگیری تقریبا تمامی اعضای سازمان میشود و در سالهای بعد بنیانگذاران سازمان و اکثر مرکزیت سازمان مجاهدین اعدام میشوند. در نهایت اعضای باقی مانده سازمان ازجمله رهبر آنان مسعود رجوی در نیمه دوم سال ۱۳۵۷ از زندان آزاد میشوند.
گروه دیگر سازمان چریکهای فدایی خلق ایران نام دارد که از ترکیب دو گروه یکی به رهبری بیژن جزنی و دیگری به رهبری مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان تشکیل میشود. چریکهای فدایی خلق با حمله به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل در بهمن ۱۳۴۹ در شمال ایران اعلام وجود میکند و در واقع این عملیات سرآغاز جنگ چریکی در تاریخ انقلاب ایران است.
ورود سازمانهای جریکی به صحنه مبارزات مردم ایران روح تارهای در جامعه خموده و دیکتاتور زده ایران میدمد. قشر جوان به خصوص در دانشگاهها به سمت گروههای انقلابی متمایل میشوند و در واقع دانشگاه اصلیترین محل جذب نیرو برای این سازمانهای انقلابی است. از طرفی بسیاری از بازاریان مخالف شاه تامین کننده مالی این سازمانها به خصوص سازمان مجاهدین خلق ایران هستند.
در زندان جبههای در مبارزه با شاه شکل میگیرد و در واقع با ورود مجاهدین و فداییان به زندان آنجا نیز به سنگر مبارزه با دیکتاتوری تبدیل میشود، در حالی که قبلا زندان برای اعضای احزاب سنتی پایان مبارزه و محلی برای گذراندن دوران محکومیت بود.
در واقع ورود سازمانهای انقلاب چریکی به صحنه مبارزه اجتماعی مردم ایران سرفصلی است که حامیان غربی شاه به خصوص آمریکا را وادار به تجدید نظر در مورد سیاستهای خود در ایران میکند. چرا که خطر یک انقلاب رادیکال اجتماعی را قریب الوقوع میبیند. در واقع سازمانهای انقلابی و فداکاریهای آنها بود که زمینه ساز اتفاقات سرنوشت ساز بعدی شد و حامیان خارجی شاه را بر آن داشت که برای جلوگیری از یک انقلاب قهر آمیز و از دست رفتن ایران به عنوان اصلی ترین پایگاه خود در منطقه به فکر جاره بیفتند. که این خود پیش درآمد شکستن طلسم اختناق و طلسم شکست ناپذیری دیکتاتوری بود و با میدان آمدن توده مردم در سالهای پایانی حکومت پهلوی باعث سرنگونی نظام شاهنشاهی شد.
وقایع سال ۱۳۵۷و سرنگونی نظام شاهنشاهی
بعد از روی کار آمدن کارتر در آمریکا و سیاست حقوق بشر او که در واقع برای مهار جنبشهای اجتماعی در کشورهای جهان سوم بود. تحت فشار آمریکا شاه مجبور شد که فشار سرکوب به خصوص در زندانها را کم کند، همینطور رژیم شاه از طرف سازمانهای حقوق بشری مانند عفو بینالملل و یا کمیسیون بینالمللی قضات در ژنو و کمیسیون بینالمللی حقوق بشر سازمان ملل متحدتحت فشار بود و همین باعث ایجاد یک فصای باز برای فعالیتهای سیاسی شد. در این دوران یکی از عوامل مؤثر در نارضایتی مردم عامل اقتصادی بود چرا که اقتصاد ایران در این سالها دجار تورم شدیدی شد که در نتیجه سیاستهای غلط اقتصادی شاه و فساد اقتصادیی و اداری فزاینده بود، اما شاه برای مهار این بحران به سرکوب تجار و یا بازاریان و فروشندگان خرده پا روی آورد. این اوضاع و احوال بحرانی تنها به یک جرقه نیاز داشت که آنهم طی سلسله رخدادهای در آبان ۵۶ فراهم شد. در سال ۱۳۵۶سلسله تظاهراتی در سراسر ایران شکل گرفت که ابتدا در قم بود که نیروهای شاه آنرا سرکوب و به خاک و خون کشیدند در ادامه در روز چهلم بزرگداشت کشتهشدگان قم مردم در تبریز به خیابانها ریختند و همینطور این تظاهرات ادامه داشت و هر بار چهلم کشته شدگان به تظاهرات بر علیه حکومت شاه تبدیل میشد. در سال ۱۳۵۷ همین تظاهرات ادامه داشت در ۱۷ شهریور تظاهرات مردم تهران در میدان ژاله به خاک و خون کشیده شد و حکومت نظامی به اجرا در آمد. در ادامه با تشدید بحران روزبه روز اعتراضات گسترش مییافت. شاه در ۹ دی ۱۳۵۷ بختیار را به نخست وزیری برگزید و خود در ۲۶دی کشور را ترک کرد. خمینی که در ماههای قبل از عراق به پاریس رفته بود و در پاریس مشغول مذاکره با قدرتهای غربی برای انتقال قدرت بود در ۱۲ بهمن به ایران آمد و در نهایت در ۲۲ بهمن با تلاش مردم و نیروهای انقلابی مانند مجاهدین و فداییها و آزاد کردن تمامی مراکز سرکوب و زندانها و پادگانها و مراکز کلانتری و رادیو تلویزیون حکومتی و اعلام بیطرفی ازتش در دعوای دولت بختیار و مردم، انقلاب ایران بیروز شد.
وقایع مهم در جریان انقلاب ۵۷ (گاهشمار انقلاب)
شروع تظاهرات سلسله وار از آبان ۱۳۵۶
با توجه با اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران یعنی وجود فساد اقتصادی گسترده در دستگاه حاکم و همجنین تورم فزاینده و اینکه شاه بعد از سال ۴۲ یک دیکتاتوری تمام عیار را بر جامعه ایران حاکم کرده بود و تمام راههای ارتباطی بین طبقه حاکم و مردم را بست اوضاع اجتماعی در ایران به خصوص در سالهای بعد از ۱۳۵۰ روز به روز به سمت بحران حرکت میکرد و همانطور که مشخص شد فشارهای بیرونی بر حکومت شاه برای رعایت حقوق بشر و فشار روز افزون اقشار اجتماعی مختلف برای کسب آزادیهای سیاسی و اجتماعی ایران را به انبار باروتی بدل کرده بود که برای انفجار نیازمند یک جرقه بود.
این جرقه در پی جند اتفاق در پاییز و زمستان ۱۳۵۶ زده شد.
تظاهرات ۱۷ شهریور ۵۷ (جمعه سیاه)
تظاهرات ۱۳آبان ۵۷ دانشگاه تهران
کنفرانس گوادالوپ
نخست وزیری بختیار
خروج شاه از ایران
آزادی آخرین دسته زندانیان سیاسی
آمدن خمینی از پاریس به ایران
سقوط نظام شاهنشاهی و استقرار نظام جدید
فرجام انقلاب ۵۷ و تثبیت پایههای حکومت توسط خمینی
رفراندوم جمهوری اسلامی
تشکیل کمیتهها و سپاه پاسداران
تشکیل مجلس خبرگان به جای مجلس موسسان
اشغال سفارت آمریکا در تهران
رفراندوم قانون اساسی
انتخابات ریاست جمهوری و مجلس
سرکوب مخالفان
جنگ سرپوش اختناق
یکپایه کردن قدرت
سرفصل سی خرداد ۶۰
اهداف انقلاب ۵۷ و آنچه واقع شد
- ↑ دکتر حسین فاطمی، به دستور شاه اعدام شد
- ↑ قیام ۳۰ تیر مردم ایران در حمایت از مصدق
- ↑ همه مردان شاه ـ صفحه ۷۱
- ↑ قیام ۳۰ تیر مردم ایران در حمایت از مصدق
- ↑ همه مردان شاه
- ↑ دکتر حسین فاطمی، به دستور شاه اعدام شد
- ↑ ایران بین دو انقلاب ـ یرواند آبراهامیان