کاربر:دانا/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
https://www.mojahedin.org/news/140385/%D8%B5%D9%81%DB%8C-%D9%82%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86 | https://www.mojahedin.org/news/140385/%D8%B5%D9%81%DB%8C-%D9%82%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D9%88-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86 | ||
نسخهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۲۲:۱۴
صفی قلی اشرفی در سال1340 در سرخه حصار کرج به دنیا آمد. پدرش محمد ولی اشرفی «پیر» و رهبر پیروان طریقت اهل حق بود. او از همان آغاز در سرخه حصار کرج در میان مردمی که پیرو طریقت اهل حق بودند به خوشنامی معروف بود.
صفی قلی اشرفی، در جریان انقلاب 1357 در ایران، دانشجوی دانشگاه تهران بود و همانجا بود که با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد. او در جریان انقلاب فعالیت میکرد و پس از انقلاب مانع بازپس گرفتن سلاحهایی شد که مردم از پادگانها مصادره کرده بودند. پس از آن نیز فعالیت گستردهیی در میان اهالی سرخه حصار به هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران و برای معرفی اهداف سازمان انجام داد. صفی قلی جوانان طریقت اهل حق آن منطقه را به کلاسهای آموزش ایدئولوژیک سازمان میبرد. این کلاسها در آن زمان تحت عنوان بحثهای تبیین توسط مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف تشکیل میشد. توزیع نشریه مجاهد، یکی دیگر از فعالیتهای صفی قلی و یارانش بود. او بسیاری از جوانان منطقهٴ سرخه حصار را به هواداری از مجاهدین و علیه دیکتاتوری در حال تنوره کشیدن خمینی ترغیب کرد.
گسترش فعالیتها و تشکیل گروه عیاران
پس از30خرداد سال 1360، صفی قلی و یارانش ارتباطاتشان با سازمان مجاهدین خلق ایران قطع شد اما آنها به هواداری از مجاهدین و تلاش برای برقراری ارتباط با مجاهدین خلق ایران همچنان ادامه دادند.
دستگیری عیاران
در اواخر سال 1360 دکتر غلامحسین رشیدی از یاران نزدیک صفی قلی اشرفی، که از افراد اهل حق بود، دستگیر و روانه زندان شد. اما اسرار و اطلاعاتی را که داشت فاش نساخت، دکتر غلامحسین رشیدی را چندین بار به زیر شکنجه بردند و برای تهدید به بیدادگاه انقلاب کرج کشاندند، در آخرین بار به حاکم ضدشرع در بیدادگاه کرج حمله کرد و به او گفت هرگز با رژیم ضدبشری خمینی همکاری نخواهد کرد. رژیم در وحشت از انعکاس اجتماعی مردم منطقه سرخه حضار در روزهای آخر بهار سال 62 دکتر غلامحسین رشیدی را اعدام کرد. اما مردم بهمحض اطلاع از این جنایت مراسم بزرگداشت مفصلی گرفتند و رژیم در وحشت از گسترده شدن اعتراضها، نتوانست جلوی مردم را بگیرد.
پس از شهادت دکتر غلامحسین رشیدی و دستگیری برخی دیگر از نفرات، صفی قلی همراهانش را تحت عنوان گروه «عیاران» سازمان داد. گروه برای ایجاد پوشش مناسب برای فعالیتهای خود، مزرعهای به وسعت 15هزار هکتار در 70کیلومتری مسیر جاده همدان ـ ساوه تهیه و شرکت میثاق همدان را تأسیس کرد. ”میثاق“ یک شرکت زراعی بود که هم محل اختفای سلاح و آموزش گروه به حساب میآمد و هم عواید آن در جهت رفع نیازهای مالی گروه مصرف میشد. در این مدت صفیقلی و یارانش توانستند عملیات متعددی، علیه پایگاههای مزدوران رژیم دست بزنند و فعالیت گروه را گسترش دهند. صفی قلی اشرفی و یارانش از طریق امانالله سیاه منصوری ارتباطاتی با مجاهدین برقرار نمودند و در طول این مدت از طریق رادیو صدای مجاهد در جریان خطوط و آموزشهای سازمان قرار میگرفتند و همچنین با انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان آشنا شدند.
دستگیری صفی قلی اشرفی و یارانش
در اواخر سال 1364 صفی قلی به اتفاق 60نفر از یارانش از اهل حق، دستگیر شد. آنها بیش از دو سال در زندان و زیر شکنجه بودند. رژیم در وحشت از محبوبیت اجتماعی صفی قلی میخواست او را در برابر مردم به توبه و ندامت وادارد. صفی قلی قهرمان هم از این طمع خام مزدوران رژیم خمینی برای رساندن پیامش به مردم بهره گرفت. مزدوران رژیم برای عبرت مردم صفی قلی را به زمین ورزشی سرخهحصار که جمعیتی در حدود دههزار نفر در آن گردآورده بودند آوردند. جمعیت از اهالی منطقه قلعه حسنخان و سرخه حصار بودند و به درستی نمیدانستند که پاسداران رژیم خمینی در تدارک چه اقدامی هستند؟ دقایقی بعد، صفی قلی اشرفی به میان جمعیت آورده شد. پاسداران خمینی با این خیال او را به آنجا آوردند که از نبردهای خود علیه رژیم ضدبشری خمینی ابراز ندامت کند و از مجاهدین تبری بجوید. اما صفیقلی وقتی در برابر مردم قرار گرفت از فعالیتهای خود و یارانش دفاع کرد و مسئولیت همه کارها را شخصاً به عهده گرفت. وقتی از وی سؤال شد که با سلاحهایی که تهیه کرده بودند چه میخواستند بکنند؟ صفی قلی پاسخ داد «ما آنها را برای مبارزه با خمینی و سرنگونی رژیم نامشروع او تهیه کرده بودیم» بعد در مورد هواداری خود و دیگر یاران اسیر شدهاش از مجاهدین گفت: «من از روز اولی که پا به میدان این مبارزه گذاشتم، میدانستم که عاقبتش چیست. حالا هم تا آخرین قطره خونم در راهی که آگاهانه برگزیدهام، استوارم».
اعدام صفی قلی اشرفی و یارانش
مزدوران رژیم دوباره صفی قلی را به زندان و زیر شکنجه بردند. اما داغ در هم شکستن فرزندان قهرمان مردم سرخه حصار و قلعه حسنخان کرج به دلشان ماند. رژیم خمینی در 8بهمن سال 1367، صفی قلی را به اتفاق روحالله اشرفیان و احمد زنگی در ملا عام، در زمین چمن سرخه حصار کرج بدار آویخت. در همان روز 9 یار دیگر صفی قلی در زندان حلقآویز شدند.
- در تاریخ 10 بهمن1367 رسانههای رژیم خمینی گزارش دادند که 12نفر ”قاچاقچی مواد مخدر و سارق مسلح“ بدار آویخته شدند. این 12نفر، عیاران یعنی صفی قلی اشرفی و یارانش بودند.
اسامی و مشخصات یاران صفی قلی اشرفی:
1ـ امانالله سیاه منصوری فرزند احمد علی، 23ساله کشاورز
2ـ احمد زنگی 25ساله دیپلم
3ـ روحالله اشرفیان، 34ساله، کارمند بانک مرکزی تهران
4ـ سیدحیدر نوری 35ساله، افسر فراری هوانیروز
5ـ بهرام تیموری (فرزند یوسفعلی) 27ساله، دیپلم
6ـ قربان علیدرویش 29ساله، شغل آزاد
7 ـ دکتر صدرالله سیاه منصوری (فرزند رضا) شاغل در دانشگاه تهران
8ـ غلامعلی تیموری (فرزند قریب علی) 25ساله، دیپلم
9ـ درویش علی تیموری (فرزند قریبعلی) 23ساله کشاورز
10ـ حیدر تیموری (فرزند نظر علی) 35ساله، راننده
11ـ یحیی تیموری (فرزند ایاز) 37ساله کشاورز
ونیز:
ـ حیدر سیاهمنصوری 35ساله (که حدود یکماه پس از همرزمانش اعدام گردید)
ـ دکتر غلامحسین رشیدی 29ساله (که در بهار سال 62 اعدام شد)
صفی قلی اشرفی در سال1340 در سرخه حصار کرج به دنیا آمد. پدرش محمد ولی اشرفی «پیر» و رهبر پیروان طریقت اهل حق بود. او از همان آغاز در سرخه حصار کرج در میان مردمی که پیرو طریقت اهل حق بودند به خوشنامی معروف بود.
صفی قلی اشرفی، در جریان انقلاب 1357 در ایران، دانشجوی دانشگاه تهران بود و همانجا بود که با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد.
او در جریان انقلاب فعالیت میکرد و پس از انقلاب مانع بازپس گرفتن سلاحهایی شد که مردم از پادگانها مصادره کرده بودند.
پس از آن نیز فعالیت گستردهیی در میان اهالی سرخه حصار به هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران و برای معرفی اهداف سازمان انجام داد. صفی قلی جوانان طریقت اهل حق آن منطقه را به کلاسهای آموزش ایدئولوژیک سازمان میبرد.
این کلاسها در آن زمان تحت عنوان بحثهای تبیین توسط مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف تشکیل میشد. توزیع نشریه مجاهد، یکی دیگر از فعالیتهای صفی قلی و یارانش بود.
او بسیاری از جوانان منطقه سرخه حصار را به هواداری از مجاهدین و علیه دیکتاتوری در حال تنوره کشیدن خمینی ترغیب کرد.
گسترش فعالیتها و تشکیل گروه عیاران پس از 30خرداد سال 1360، صفی قلی و یارانش ارتباطاتشان با سازمان مجاهدین خلق ایران قطع شد اما آنها به هواداری از مجاهدین و تلاش برای برقراری ارتباط با مجاهدین خلق ایران همچنان ادامه دادند.
اعدام صفی قلی اشرفی و یارانشمزدوران رژیم دوباره صفی قلی را به زندان و زیر شکنجه بردند. اما داغ در هم شکستن فرزندان قهرمان مردم سرخه حصار و قلعه حسن خان کرج به دلشان ماند.
رژیم خمینی در 8بهمن سال 1367، صفی قلی را به اتفاق روحالله اشرفیان و احمد زنگی در ملا عام، در زمین چمن سرخه حصار کرج بدار آویخت. در همان روز 9 یار دیگر صفی قلی در زندان حلقآویز شدند.
- در تاریخ 10 بهمن1367 رسانههای رژیم خمینی گزارش دادند که 12نفر ”قاچاقچی مواد مخدر و سارق مسلح“ بدار آویخته شدند.
این 12نفر، عیاران یعنی صفی قلی اشرفی و یارانش بودند.
ای مرگ بر خمینی و خامنه ای جلاد!
حلقآویز در ملأعام تحت عناوین مختلف!
همانطور که در سطور بالا گفته شد یکی از شیوههایی که رژیم اعدامها را با عناوین و پوشهای مختلف ادامه میدهد حلقآویز زندانیان سیاسی تحتعنوان قاچاقچی موادمخدر و… بود. مجموع گزارشهای بازماندگان و شاهدان قتلعام نشان میدهد که در پاییز و زمستان سال۶۷ (حتی در مقاطعی در سال۶۸) بسیاری از زندانیان سیاسی را تحتعنوان قاچاقچی موادمخدر! در دستههای۷تا ۲۰نفره در شهرهای تهران، کرمانشاه، هرسین، ایلام، دزفول، گرمسار، ساوه، ورامین، کرج، بریز، مشهد، بندرعباس و… بدار آویختهاند. در میدان امامحسین تهران مجاهد شهید همایون صولتی، در حالی که ۶سال از پایان محکومیتش میگذشت، به اتهام قاچاقچی مواد مخدر حلقآویز شد. در همان صحنه پیش از اعدام به هنگام قرائت حکم اعدام از سوی نماینده بهاصطلاح دادستان، همایون فریاد میزند: «مردم بدانید من همایون صولتی مجاهدم و قاچاقچی نیستم» در گزارش یکی از شاهدان صحنه چنین آمده است: ”همایون را سال ۶۷ در میدان امام حسین تحت عنوان قاچاقچی حلقآویز کردند ولی او موفق شد به جمعیتی که آنجا بودند این پیام را بدهد که «مردم بدانید من همایون صولتی مجاهدم و قاچاقچی نیستم» “. همایون به این ترتیب تا آخرین لحظات حیات پربارش دست از افشاگری برنداشت و نقاب از چهره «دیو جماران» که خود را نماینده خدا بر روی زمین وانمود میکرد برداشت.
از نمونههای دیگر اعدام زندانیان تحتنام قاچاقچی، میتوان به اعدام تعدادی از هواداران مجاهدین که دارای مذهب اهلحق بودند اشاره کرد، در بهمن ماه ۱۳۶۷ رژیم ضدبشری به نام قاچاقچی در ملارد کرج، یعنی محل زندگیشان، بدار آویخت و در روزنامههای خودش هم اعلام کرد.
بهمن ۱۳۶۷، شهادت مجاهد شهید صفيقلي اشرفي و ياران پاكبازش به دست دژخيمان رژيم خميني
در روز ۱۰بهمن۶۷ مطبوعات حكومتي گزارش دادند «۱۲عضو گروه عياران»
كه از آنها با عنوان «قاچاقچی مواد مخدر و سارق مسلح» یاد ميكرد، به دار آویخته شدهاند.
گروه «عیاران» عبارت بودند از مجاهد شهید صفيقلي اشرفی و همرزمان مجاهدش
كه پس از تحمل چند سال شکنجه، سرانجام در تاریخ ۸ بهمن ۶۷ به پیمان خود با خدا و خلق وفا کردند.
صفی قلی اشرفی و یاران پاکبازش
مجـــاهــد شهید صـفـيقلـي اشرفی، در جریان انقلاب ضد سلطنتی دانشجوی دانشگاه تهران بود
در آنزمان با مجاهدین و آرمانهای مجاهدین آشنا شد و به تبلیغ این آرمان در میان پیروان اهل طریقت در سرخهحصار کرج پرداخت.
تشکیل گروه عیاران
پساز خرداد سالو آغاز مقاومت انقلابي ، صفيقلي همرزمانش را تحت عنوان گروه «عياران» سازمان داد
و به عمليات متعددي، از جمله مصادره چند بانک دست زد و فعاليت گروه را گسترش داد.
در اواخر سال گروه ضربه خورد و صفيقلي بهاتفاق ۶۰نفر از همرزمان و يارانش از اهل حق، دستگیر شدند.
دوران زندان و تحمل شكـنـجـــههــای سبــعـــانه دژخیمان، نهتنها در عزم آهنین صفيقلي و یارانش خللی به وجود نیاورد،
بلکه آنان را در پیمودن راه رهايي خلق و مقاومت انقلابی استوارتر و مصممتر نمود.
تا اين که سرانجام رژیم ددمنش آخوندی در ۸بهمن سال۶۷، صفيقلي دلاور را بهاتفاق مجاهدین شهید روحالله اشرفيان 34ساله و کارمند بانک مركزي تهران
و احمد زنگي 25ساله را در ملا عام، اعدام کرد.
رژیم به منظور در هم شکستن روحیه مردم سرخهحصار آنان را که در میان مردم از محبوبیت زیادی برخوردار بودند
در زمين چمن ســـرخـــهحـــصــار کرج به دار آویخت. در همان روز ۹همرزم مجاهد صفيقلي نیز در زندان حلقآویز شدند.یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد.