کاربر:M.reza/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
گوهر ادبآواز | گوهر ادبآواز | ||
زادروز «۱۳۳۹ شمسی» متولد شهرستان جهرم ـ استان فارس. او از | زادروز «۱۳۳۹ شمسی» متولد شهرستان جهرم ـ استان فارس. او از اعضاي مجاهدین خلق بود که در یک عملیات امام جمعه وقت شهر شیراز آیت الله دستغیب را ترور کرد. در این عملیات علاوه بر دستغیب ۱۲ تن از پاسداران انقلاب اسلامی نیز کشته شدند. | ||
== گوهر ادب آواز == | |||
وی فعالیتهایش را با شرکت در تظاهراتها وپخش اعلاميه عليه حکومت سلطنتی شاه ایران «۲۵ شهریور ۱۳۲۰ ـ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷»، شروع کرد. گوهر ادب آواز بههنگام قيام های انقلاب ۵۷ در حمله به پادگان جهرم شرکت فعال داشت . گوهر ادب آواز پس از پيروزی انقلاب ۵۷ بدليل علاقهاش به دین اسلام راهي حوزهی علميهی قم شد . اما پس از مدتی به این نتیجه رسید که در حوزه با تحريف اسلام مواجه است. گوهر ادب آواز پیش از این زندگينامهی شهدای مجاهدین خلق را خوانده بود و به گفته خودش به تفاوتی كه ميان اسلام مهدی رضائی و تحجری كه در حوزهها بود پی برده بود. یکی از علتهای که باعث خروج او از حوزه شد تبليغهایی بود که برعليه نيروهاي فعال انقلاب ۵۷ بخصوص مجاهدين خلق مشاهده کرده بود. او پس از ترک حوزه به شهر محل تولدش جهرم بازگشت. گوهر ادبآواز در باز گشت مجدد به جهرم ، به تدريج در ارتباط با مجاهدين خلق قرار مي گيرد و آشنائي بيشتري نسبت به اهداف و آرمان مجاهدين خلق پيدا مي كند .<blockquote>گوهر ادبآواز در این باره میگوید: «آنچه را كه تاكنون بدنبالش مي گشتم پيدا كردم.»</blockquote>او به شدت جذب اهداف و سلوک مجاهدین خلق میشود و به انجمن دانشجویان مسلمان جهرم مرتبط با مجاهدین میپیوندد. در دوره معروف به «انقلاب فرهنگی» که به فرمان آیتالله خمینی دانشگاهها تعطیل شدند دفاتر انجمنهای اسلامی مرتبط با مجاهدین نیز مورد حمله عناصر حزبالله وابسته به آیتالله خمینی قرار میگرفت. در سوم تير ماه وهنگامی كه تحت فشار اعضای حزب جمهوری اسلامی در جهرم افراد وخانواده های مرتبط با گروههای چپ از جمله مجاهدین مجبور به ترک شهر میشدند گوهر ادبآواز جهت اطلاع از چگونگی زخمي شدن ۲تن از اعضای مجاهدین خلق به جهرم فرستاده مي شود ولی در اطراف بيمارستان جهرم مورد شناسائی قرار میگیرد. عناصر حزبالله در همان محل او را بدرختی بسته وصحنهی اعدام مصنوعی و تیرباران را در ملاء عام برای وی ترتيب مي دهند؛ و سپس او را با سنگ و چوب مورد حمله قرار داده و به شدت مجروح میکنند. | وی فعالیتهایش را با شرکت در تظاهراتها وپخش اعلاميه عليه حکومت سلطنتی شاه ایران «۲۵ شهریور ۱۳۲۰ ـ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷»، شروع کرد. گوهر ادب آواز بههنگام قيام های انقلاب ۵۷ در حمله به پادگان جهرم شرکت فعال داشت . گوهر ادب آواز پس از پيروزی انقلاب ۵۷ بدليل علاقهاش به دین اسلام راهي حوزهی علميهی قم شد . اما پس از مدتی به این نتیجه رسید که در حوزه با تحريف اسلام مواجه است. گوهر ادب آواز پیش از این زندگينامهی شهدای مجاهدین خلق را خوانده بود و به گفته خودش به تفاوتی كه ميان اسلام مهدی رضائی و تحجری كه در حوزهها بود پی برده بود. یکی از علتهای که باعث خروج او از حوزه شد تبليغهایی بود که برعليه نيروهاي فعال انقلاب ۵۷ بخصوص مجاهدين خلق مشاهده کرده بود. او پس از ترک حوزه به شهر محل تولدش جهرم بازگشت. گوهر ادبآواز در باز گشت مجدد به جهرم ، به تدريج در ارتباط با مجاهدين خلق قرار مي گيرد و آشنائي بيشتري نسبت به اهداف و آرمان مجاهدين خلق پيدا مي كند .<blockquote>گوهر ادبآواز در این باره میگوید: «آنچه را كه تاكنون بدنبالش مي گشتم پيدا كردم.»</blockquote>او به شدت جذب اهداف و سلوک مجاهدین خلق میشود و به انجمن دانشجویان مسلمان جهرم مرتبط با مجاهدین میپیوندد. در دوره معروف به «انقلاب فرهنگی» که به فرمان آیتالله خمینی دانشگاهها تعطیل شدند دفاتر انجمنهای اسلامی مرتبط با مجاهدین نیز مورد حمله عناصر حزبالله وابسته به آیتالله خمینی قرار میگرفت. در سوم تير ماه وهنگامی كه تحت فشار اعضای حزب جمهوری اسلامی در جهرم افراد وخانواده های مرتبط با گروههای چپ از جمله مجاهدین مجبور به ترک شهر میشدند گوهر ادبآواز جهت اطلاع از چگونگی زخمي شدن ۲تن از اعضای مجاهدین خلق به جهرم فرستاده مي شود ولی در اطراف بيمارستان جهرم مورد شناسائی قرار میگیرد. عناصر حزبالله در همان محل او را بدرختی بسته وصحنهی اعدام مصنوعی و تیرباران را در ملاء عام برای وی ترتيب مي دهند؛ و سپس او را با سنگ و چوب مورد حمله قرار داده و به شدت مجروح میکنند. | ||
گوهر با كمک مردم حاضر در صحنه موفق به فرار وخروج از شهرستان جهرم می شود. وی علیرغم جراحتهای جدی به پخش اعلاميههای مجاهدین میپردازد. | گوهر با كمک مردم حاضر در صحنه موفق به فرار وخروج از شهرستان جهرم می شود. وی علیرغم جراحتهای جدی به پخش اعلاميههای مجاهدین میپردازد. | ||
وی که از شرایط قهر و شکنجه و سرکوب اولیهترین آزادیها از جمله آزادی بیان و عقیده توسط جمهوری اسلامی به خشم آمده بود و بخصوص در شهر شیراز شاهد جنایاتی که به دستور آیتالله دستغیب امام جمعه و نماینده آیتالله خمینی بود تصمیم گرفت که با عملیاتی که به مرگ وی نیز منجر شد آیتالله دستغیب را اعدام کند و جهت انجام این عملیات اعلام آمادگی کرد.<blockquote>گوهر ادبآواز خود در اين باره نوشته است: «من فكر نمیكنم وجودم مايملک شخصیام باشد .وجود من متعلق به خدا و خلق و تشكيلات مجاهدين است. اگر با جان من قرار است راهی باز شود من هم فديهای ناچيز خواهم بود وبا انتخابی آگاهانه و مشتاقانه در انتظار چنين روزي بسر مي برم.» </blockquote><blockquote>به گفته شاهدان گوهر ادبآواز شب قبل از عملیات در پایگاه عملیاتی روحیهای زنده و شاداب داشت و تا دیروقت به کمک سایر همرزمانش به انجام مانورهای لازم در جهت آمادگی برای عملیات مشغول بوده است. وی قبل از ترک پایگاه برای عملیات موجودی خود را که یک ساعت و مبلغ ۱۴تومان پول بوده است را به همرزمانش میدهد و میگوید: «اینطوری بهتر است. من میدانم برای چه کاری میروم. من قلب دشمن را نشانه گرفتهآم و انشاء الله که چیزی را باقی نگذاشتهام. نگاه من فقط به آنجاست. </blockquote><blockquote>همراهان او در مسیر تا محل عملیات نیز گفتهاند: « در بین راه گوهر دیگر هیچ نگفت. نگاه او فقط متوجه اقدام قهرمانانهای بود که میخواست انجام بدهد. عزم و تصمیم از نگاه او میبارید و آرام و سبک بال، به سمت میدان رزم روانه شد.»</blockquote> | وی که از شرایط قهر و شکنجه و سرکوب اولیهترین آزادیها از جمله آزادی بیان و عقیده توسط جمهوری اسلامی به خشم آمده بود و بخصوص در شهر شیراز شاهد جنایاتی که به دستور آیتالله دستغیب امام جمعه و نماینده آیتالله خمینی بود تصمیم گرفت که با عملیاتی که به مرگ وی نیز منجر شد آیتالله دستغیب را اعدام کند و جهت انجام این عملیات اعلام آمادگی کرد.<blockquote>گوهر ادبآواز خود در اين باره نوشته است: «من فكر نمیكنم وجودم مايملک شخصیام باشد .وجود من متعلق به خدا و خلق و تشكيلات مجاهدين است. اگر با جان من قرار است راهی باز شود من هم فديهای ناچيز خواهم بود وبا انتخابی آگاهانه و مشتاقانه در انتظار چنين روزي بسر مي برم.» </blockquote><blockquote>به گفته شاهدان گوهر ادبآواز شب قبل از عملیات در پایگاه عملیاتی روحیهای زنده و شاداب داشت و تا دیروقت به کمک سایر همرزمانش به انجام مانورهای لازم در جهت آمادگی برای عملیات مشغول بوده است. وی قبل از ترک پایگاه برای عملیات موجودی خود را که یک ساعت و مبلغ ۱۴تومان پول بوده است را به همرزمانش میدهد و میگوید: «اینطوری بهتر است. من میدانم برای چه کاری میروم. من قلب دشمن را نشانه گرفتهآم و انشاء الله که چیزی را باقی نگذاشتهام. نگاه من فقط به آنجاست. </blockquote><blockquote>همراهان او در مسیر تا محل عملیات نیز گفتهاند: « در بین راه گوهر دیگر هیچ نگفت. نگاه او فقط متوجه اقدام قهرمانانهای بود که میخواست انجام بدهد. عزم و تصمیم از نگاه او میبارید و آرام و سبک بال، به سمت میدان رزم روانه شد.»</blockquote> | ||
=== خانواده: === | |||
از خانواده گوهر ادبآواز همچنین دو خواهر وی با نامهای فاطمه و عصمت ادبآواز و برادر وی حسین ادبآواز از شهدای مجاهدین خلق هستند که در قتلعام سال ۱۳۶۸ به شهادت رسیدند و در قبرستان خاوران در شهر تهران به خاک سپرده شدهاند. | |||
نام مادر گوهر ادبآواز احترام پارسایی بود. وی در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ در شهرستان جهرم درگذشت. خانه مادر گوهر ادبآواز در جهرم از سال ۱۳۵۸ که معروف به دوران مبارزات سیاسی سازمان مجاهدین خلق ایران در ایران است ۲ بار مورد حمله عناصر حزبالله شهر جهرم قرار گرفت و به آتش کشیده شد. | |||
در ساعت ۱۱:۲۵ دقیقه صبح صدای انفجاری شهر شیراز را لرزاند. همرزمان گوهر میگویند: <blockquote>«برای مدتی در پایگاه منتظر گوهر بودیم اما او دیگر برنگشت و گویا تصمیم گرفته بود عملیات را به هر قیمت انجام بدهد ولو اینکه جان خود را فدا کند.»</blockquote> | === زمان عملیات: === | ||
در ساعت ۱۱:۲۵ دقیقه صبح صدای انفجاری شهر شیراز را لرزاند. همرزمان گوهر میگویند: <blockquote>«برای مدتی در پایگاه منتظر گوهر بودیم اما او دیگر برنگشت و گویا تصمیم گرفته بود عملیات را به هر قیمت انجام بدهد ولو اینکه جان خود را فدا کند.»</blockquote> | |||
=== وصیتنامه گوهر ادبآواز: === | |||
به خلق قهرمان ، بويژه خواهران و برادران مجاهدم . | به خلق قهرمان ، بويژه خواهران و برادران مجاهدم . | ||
نسخهٔ ۲۰ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۵۸
گوهر ادبآواز
زادروز «۱۳۳۹ شمسی» متولد شهرستان جهرم ـ استان فارس. او از اعضاي مجاهدین خلق بود که در یک عملیات امام جمعه وقت شهر شیراز آیت الله دستغیب را ترور کرد. در این عملیات علاوه بر دستغیب ۱۲ تن از پاسداران انقلاب اسلامی نیز کشته شدند.
گوهر ادب آواز
وی فعالیتهایش را با شرکت در تظاهراتها وپخش اعلاميه عليه حکومت سلطنتی شاه ایران «۲۵ شهریور ۱۳۲۰ ـ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷»، شروع کرد. گوهر ادب آواز بههنگام قيام های انقلاب ۵۷ در حمله به پادگان جهرم شرکت فعال داشت . گوهر ادب آواز پس از پيروزی انقلاب ۵۷ بدليل علاقهاش به دین اسلام راهي حوزهی علميهی قم شد . اما پس از مدتی به این نتیجه رسید که در حوزه با تحريف اسلام مواجه است. گوهر ادب آواز پیش از این زندگينامهی شهدای مجاهدین خلق را خوانده بود و به گفته خودش به تفاوتی كه ميان اسلام مهدی رضائی و تحجری كه در حوزهها بود پی برده بود. یکی از علتهای که باعث خروج او از حوزه شد تبليغهایی بود که برعليه نيروهاي فعال انقلاب ۵۷ بخصوص مجاهدين خلق مشاهده کرده بود. او پس از ترک حوزه به شهر محل تولدش جهرم بازگشت. گوهر ادبآواز در باز گشت مجدد به جهرم ، به تدريج در ارتباط با مجاهدين خلق قرار مي گيرد و آشنائي بيشتري نسبت به اهداف و آرمان مجاهدين خلق پيدا مي كند .
گوهر ادبآواز در این باره میگوید: «آنچه را كه تاكنون بدنبالش مي گشتم پيدا كردم.»
او به شدت جذب اهداف و سلوک مجاهدین خلق میشود و به انجمن دانشجویان مسلمان جهرم مرتبط با مجاهدین میپیوندد. در دوره معروف به «انقلاب فرهنگی» که به فرمان آیتالله خمینی دانشگاهها تعطیل شدند دفاتر انجمنهای اسلامی مرتبط با مجاهدین نیز مورد حمله عناصر حزبالله وابسته به آیتالله خمینی قرار میگرفت. در سوم تير ماه وهنگامی كه تحت فشار اعضای حزب جمهوری اسلامی در جهرم افراد وخانواده های مرتبط با گروههای چپ از جمله مجاهدین مجبور به ترک شهر میشدند گوهر ادبآواز جهت اطلاع از چگونگی زخمي شدن ۲تن از اعضای مجاهدین خلق به جهرم فرستاده مي شود ولی در اطراف بيمارستان جهرم مورد شناسائی قرار میگیرد. عناصر حزبالله در همان محل او را بدرختی بسته وصحنهی اعدام مصنوعی و تیرباران را در ملاء عام برای وی ترتيب مي دهند؛ و سپس او را با سنگ و چوب مورد حمله قرار داده و به شدت مجروح میکنند.
گوهر با كمک مردم حاضر در صحنه موفق به فرار وخروج از شهرستان جهرم می شود. وی علیرغم جراحتهای جدی به پخش اعلاميههای مجاهدین میپردازد.
وی که از شرایط قهر و شکنجه و سرکوب اولیهترین آزادیها از جمله آزادی بیان و عقیده توسط جمهوری اسلامی به خشم آمده بود و بخصوص در شهر شیراز شاهد جنایاتی که به دستور آیتالله دستغیب امام جمعه و نماینده آیتالله خمینی بود تصمیم گرفت که با عملیاتی که به مرگ وی نیز منجر شد آیتالله دستغیب را اعدام کند و جهت انجام این عملیات اعلام آمادگی کرد.
گوهر ادبآواز خود در اين باره نوشته است: «من فكر نمیكنم وجودم مايملک شخصیام باشد .وجود من متعلق به خدا و خلق و تشكيلات مجاهدين است. اگر با جان من قرار است راهی باز شود من هم فديهای ناچيز خواهم بود وبا انتخابی آگاهانه و مشتاقانه در انتظار چنين روزي بسر مي برم.»
به گفته شاهدان گوهر ادبآواز شب قبل از عملیات در پایگاه عملیاتی روحیهای زنده و شاداب داشت و تا دیروقت به کمک سایر همرزمانش به انجام مانورهای لازم در جهت آمادگی برای عملیات مشغول بوده است. وی قبل از ترک پایگاه برای عملیات موجودی خود را که یک ساعت و مبلغ ۱۴تومان پول بوده است را به همرزمانش میدهد و میگوید: «اینطوری بهتر است. من میدانم برای چه کاری میروم. من قلب دشمن را نشانه گرفتهآم و انشاء الله که چیزی را باقی نگذاشتهام. نگاه من فقط به آنجاست.
همراهان او در مسیر تا محل عملیات نیز گفتهاند: « در بین راه گوهر دیگر هیچ نگفت. نگاه او فقط متوجه اقدام قهرمانانهای بود که میخواست انجام بدهد. عزم و تصمیم از نگاه او میبارید و آرام و سبک بال، به سمت میدان رزم روانه شد.»
خانواده:
از خانواده گوهر ادبآواز همچنین دو خواهر وی با نامهای فاطمه و عصمت ادبآواز و برادر وی حسین ادبآواز از شهدای مجاهدین خلق هستند که در قتلعام سال ۱۳۶۸ به شهادت رسیدند و در قبرستان خاوران در شهر تهران به خاک سپرده شدهاند.
نام مادر گوهر ادبآواز احترام پارسایی بود. وی در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ در شهرستان جهرم درگذشت. خانه مادر گوهر ادبآواز در جهرم از سال ۱۳۵۸ که معروف به دوران مبارزات سیاسی سازمان مجاهدین خلق ایران در ایران است ۲ بار مورد حمله عناصر حزبالله شهر جهرم قرار گرفت و به آتش کشیده شد.
زمان عملیات:
در ساعت ۱۱:۲۵ دقیقه صبح صدای انفجاری شهر شیراز را لرزاند. همرزمان گوهر میگویند:
«برای مدتی در پایگاه منتظر گوهر بودیم اما او دیگر برنگشت و گویا تصمیم گرفته بود عملیات را به هر قیمت انجام بدهد ولو اینکه جان خود را فدا کند.»
وصیتنامه گوهر ادبآواز:
به خلق قهرمان ، بويژه خواهران و برادران مجاهدم .
قد استطعموكم القتال ،فاقروا علي مذله وتاخير محله ، اورووا السيوف من الدماءترووا من الماء،فالموت في حياتكم مقهورين والحياه في موتكم قاهرين .
لشگر معاويه (با تصرف شريفه فرات ومنع شما از برداشتن آب )كارزار را با شما طالبند . پس شما يا بر ذلت وخواري اقرار كرده وشجاعت و شرافت را از دست بدهيد (اظهار عجز وناتواني كرده از تشنگي بيچاره شده وخود را تسليم دشمن نمائيد) يا آنكه شمشير هايتان از خونهاي ايشان (دشمنان) سيراب كنيد. زندگاني در مرگ شماست ، آنگاه كه بر دشمن غالب آئيد (مرگ با عزت وشرفت بهتر از زندگاني با ذلت وخواري.)
من گوهر ادبآواز فرزند عبدالله متولد سال ۳۹ صادره از جهرم ، اين وصيت نامه را در سلامت كامل مي نويسم. من يكي از هواداران سازمان مجاهدين خلق ايران هستم. از زماني كه انگيزه مبارزاتي در من نمودار شد هميشه آرزو مي كردم كه يك روز در راه آرمانم شهيد شوم. آرمانهاي توحيدي ومكتبي كه بطور فشرده وتكامل يافته در سازمان مجاهدين خلق ايران تبلور میيابد وبدين دليل من بخاطر اهداف توحيدي به سازمان پيوستم وچون نظام حاكم بر سازمان منطبق با اصول مكتبي بوده خط مشي سازمان در هر زمان مورد قبول من ميباشد و در تمام دوران بعد از انقلاب كه سازمان برعليه رژيم خميني مبارزه مي كرد ، من هم به نوبت خود از هيچ كوششي در يغ نكرده ام تا حال كه سازمان در فاز نظامي است و برايم اين موضوع كه در برابر رژيم خميني مي بايست مسلحانه ايستاد ، بطور طبيعي ملموس شده است. زيرا ما مشاهده مي كنيم اين پير كفتار خون آشام قرن چطور جوانهاي روشنفكر ما را كه نسل آينده يك كشور ، بلكه بالاتر ازآن نجات دهندهی انسان هاي در بند و زنجير مي باشند ، بوسيله شخص خميني آماج گلوله هاي پاسداران ، اين سگها و غلامان حلقه بگوش قرار مي گيرند. كوردلان فكر ميكنند كه با گلوله ميشود آرماني را محدود ونابود كرد و همچنان به چپاولگري و غارتگري ادامه داد. نمي دانند كه نسل انقلاب بپاخاسته و جان بركف براي از بين بردن نظام ارتجاعي و جايگزين كردن يك نظام توحيدي قيام مي كند .نمي دانند كه پيوند آنها با خلقشان پيوندی ناگسستني است ،پيوند آنها ، مانند يك عاشق و معشوق ميماند. عشقش به خدا وخلق ، عشقي است بس عجيب و دوست داشتني كه براي رسيدن به آن بايد داراي روحيهی ايثار و از خود گذشتگي بود . اين روح كه در كالبد من دميده ، متعلق به خدا و خلقم مي باشد و هر زمان كه احساس كنم ضروري است روحم به پرواز در خواهد آمد تا شايد بتوانم قدمي مثبت در راه به ثمر رسانيدن جامعه بيطبقه توحيدي كه در آن از ظلم وستم خبري نخواهد بود .جامعه اي كه خداوند آنرا درقرآن نويد داده است (بردارم ).
خودم هم به اين نتيجه رسيدم كه رژيم سد راه رسيدن به چنين جامعهاي ميباشد وبدين دليل آگاهانه تصميم گرفتم كه مهرههاي رژيم را در هر لباس كه هستند به سزاي اعمال ننگينشان كه همانا اعدام انقلابي مي باشد برسانم. البته با همكاري سازمان مجاهدين خلق ، زيرا بدون انسجام و تشكيلات ، مبارزه امكان ندارد و محكوم به شكست است ، اين را تجربه ثابت كرده است .اميدوارم كه خداوند اين قرباني را از خلقش قبول كند . در آخر از پدر و مادر زحمتكشم ميخواهم كه مرا حلال كنند. پيامم فقط خطبه ي ۲۶ نهج البلاغه مي باشد كه حضرت علي (ع)مي فرمايد:
واستشعر وا الصبر فانه ادعي الي النصر
شكيبائي را شعار خود قراردهيد ودر جنگ پايداري كنيد وصدمات آن را متحمل شويد كه مهمترين راه رسيدن به فتح و پيروزي وغلبه به دشمن ، شكيبائي است. والسلام
سلام برخلق –درود بر آزادي
مرگ بر رژيم جلاد خميني