۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰۳: | خط ۲۰۳: | ||
=== جنسیت زدگی خصمانه(Hostile sexism) === | === جنسیت زدگی خصمانه(Hostile sexism) === | ||
جنسیت زدگی خصمانه | جنسیت زدگی خصمانه آنچیزی است که بصورت سلطه جویی مردسالارانه و باورهای تحقیرآمیز نسبت به زن خود را نشان میدهد و موضوع مرکزی آن صراحتاً این است که مرد جنس برتر است و باید قدرت را در اختیار داشته باشد. به عبارت دیگر همان نگاهی که زن را «ضعیف» میبیند. جنسیتگرایی خصمانه را بیشتر در جوامع سنتی میتوان سراغ گرفت. در این جوامع، قوانین بسیار سرسختانهای میان زن و مرد حاکم است. در بسیاری از این جوامع زنان به دلایل مختلف حتی مورد ضرب و شتم همسر یا برادران یا خانوادهٔ خود قرار میگیرند. | ||
همچنین اساساً پدیدهای به نام «ناموس» چیزی جز تبلور افراطی جنسیت زدگی نیست. نوعی هنجار اجتماعی که بطور کامل توسط جامعه پذیرفته شدهاست. بر اساس آمار صندوق جمعیت سازمان ملل، سالانه حدود ۵۰۰۰ زن در قتلهای ناموسی کشته میشوند. البته این آمار باید بسیار بیشتر باشد. از جمله گفته میشود حداقل ۱۰۰۰ زن در عرض یک سال (۱۹۹۹) به این شکل در پاکستان به قتل رسیدند. قتل ناموسی البته در ایران هم رایج است. از هر هفت قتل در ایران یکی از آنها بدلایل ناموسی صورت میگیرد.<ref>[https://www.khabaronline.ir/detail/522939/society/events ناموس در سال 1394 چند نفر را به کشتن داد؟- خبر آنلاین]</ref> در بسیاری از موارد حتی سرپیچی دختر از ازدواج با شخص مورد تعیین خانواده میتواند به مرگ وی منجر شود. | همچنین اساساً پدیدهای به نام «ناموس» چیزی جز تبلور افراطی جنسیت زدگی نیست. نوعی هنجار اجتماعی که بطور کامل توسط جامعه پذیرفته شدهاست. بر اساس آمار صندوق جمعیت سازمان ملل، سالانه حدود ۵۰۰۰ زن در قتلهای ناموسی کشته میشوند. البته این آمار باید بسیار بیشتر باشد. از جمله گفته میشود حداقل ۱۰۰۰ زن در عرض یک سال (۱۹۹۹) به این شکل در پاکستان به قتل رسیدند. قتل ناموسی البته در ایران هم رایج است. از هر هفت قتل در ایران یکی از آنها بدلایل ناموسی صورت میگیرد.<ref>[https://www.khabaronline.ir/detail/522939/society/events ناموس در سال 1394 چند نفر را به کشتن داد؟- خبر آنلاین]</ref> در بسیاری از موارد حتی سرپیچی دختر از ازدواج با شخص مورد تعیین خانواده میتواند به مرگ وی منجر شود. | ||
خط ۲۳۴: | خط ۲۳۴: | ||
=== قانونی بودن جنسیتزدگی در ایران === | === قانونی بودن جنسیتزدگی در ایران === | ||
در این رابطه تفاوت ایران با بسیاری از کشورها با بافت سنتی این است که اغلب | در این رابطه تفاوت ایران با بسیاری از کشورها با بافت سنتی این است که در ایران اغلب مظاهر جنسیتزدگی مورد تأیید قانون هستند، تا آنجا که حتی قتل زنان در صورتی که دلایل ناموسی داشته باشد از طرف قانون مورد پیگرد قرار نخواهد گرفت یا در پیگرد آن اهمال خواهد شد. به این ترتیب رفتار خشن با زنان همواره از طرف قانون مورد حمایت است. این درحالی است که در بسیاری از کشورهای سنتی، قانون درحال جنگیدن با کلیشههای رفتاری حاکم بر جامعه است. | ||
همچنین قانون دیه (دیه یک | همچنین قانون دیه (دیه یک مرد معادل دو زن است)، دادن حق حضانت کودکان به پدر، قوانین ارث، نداشتن حق طلاق از طرف زن، نداشتن حق سفر بدون اجازه سرپرست، ممنوعیت ورد به برخی مشاغل از جمله قضاوت و ریاست جمهوری، ممنوعیت ورود به ورزشگاه و… نمونههایی از مظاهر قانونی جنسیتزدگی در ایران هستند. | ||
=== منشأ تاریخی جنسیت و فردیت === | === منشأ تاریخی جنسیت و فردیت === | ||
حال ممکن است از خود بپرسیم چرا، چگونه و از چه زمانی چنین کلیشههای | حال ممکن است از خود بپرسیم چرا، چگونه و از چه زمانی چنین کلیشههای یا به عبارتی جنسیتگرایی بر جوامع بشری حاکم شد. | ||
برای رسیدن به پاسخ باید بدانیم که دو ویژگی مشترک در تمامی موجودات زنده از جمله انسانها وجود دارند: | |||
# حفظ خود (صیانت ذات) | # حفظ خود (صیانت ذات) | ||
# حفظ نسل | # حفظ نسل | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۴۷: | ||
==== ایدئولوژیزه شدن غرایز انسانی ==== | ==== ایدئولوژیزه شدن غرایز انسانی ==== | ||
کشف بزرگ مجاهدین در انقلاب ایدئولوژیک این است که غرایز در انسان، بصورت ذاتی، کشش و پتانسیلی محدود دارند | کشف بزرگ مجاهدین در انقلاب ایدئولوژیک این است که غرایز در انسان، بصورت ذاتی، کشش و پتانسیلی محدود دارند و در نتیجه بسادگی قابل کنترل هستند. | ||
به عنوان مثال وقتی انسان گرسنه است نیاز به خوردن غذا دارد. اما غلبه کردن بر این تمایل غریزی برای او چندان مشکل نیست و به سادگی میتواند خوردن غذا را عقب بیندازد. میتواند روزه بگیرد و حتی ساعات متمادی چیزی نخورد. اما چه جیز باعث میشود که انسان در مقابل غریزهٔ جنسی چنین توانی نداشته باشد. چه چیزی باعث میشود که این پتانسیل در انسانها چنان قوی عمل کند که از بدو تولد بزرگترین و مهمترین هدف زندگی آنها را تشکیل دهد. گویا انسان تنها به این دلیل به دنیا آمده که ازدواج کند. آیا مسخره نیست که بگوییم انسان به این دلیل به دنیا آمدهاست که غذا بخورد؟ | به عنوان مثال وقتی انسان گرسنه است نیاز به خوردن غذا دارد. اما غلبه کردن بر این تمایل غریزی برای او چندان مشکل نیست و به سادگی میتواند خوردن غذا را عقب بیندازد. میتواند روزه بگیرد و حتی ساعات متمادی چیزی نخورد. اما چه جیز باعث میشود که انسان در مقابل غریزهٔ جنسی چنین توانی نداشته باشد. چه چیزی باعث میشود که این پتانسیل در انسانها چنان قوی عمل کند که از بدو تولد بزرگترین و مهمترین هدف زندگی آنها را تشکیل دهد. گویا انسان تنها به این دلیل به دنیا آمده که ازدواج کند. آیا مسخره نیست که بگوییم انسان به این دلیل به دنیا آمدهاست که غذا بخورد؟ | ||
خط ۲۵۵: | خط ۲۵۵: | ||
پاسخ در نظریه انقلاب ایدئولوژیک مریم رجوی چنین است: غریزه جنسی در انسان یک پدیدهٔ بیولوژیک، با کشش و پتانسیلی محدود و قابل کنترل بودهاست، اما در طول تاریخ، نوعی فرایند ایدئولوژیزه شدن را طی کردهاست. به عبارتی با اندیشه اشباع شده و رشد کردهاست. | پاسخ در نظریه انقلاب ایدئولوژیک مریم رجوی چنین است: غریزه جنسی در انسان یک پدیدهٔ بیولوژیک، با کشش و پتانسیلی محدود و قابل کنترل بودهاست، اما در طول تاریخ، نوعی فرایند ایدئولوژیزه شدن را طی کردهاست. به عبارتی با اندیشه اشباع شده و رشد کردهاست. | ||
به بیان دیگر آنچه تحت عنوان غول تمایلات جنسی میشناسیم، که انسانها را گاه کلافه کرده و از خود بی خود میکند، هیچ ربطی به غریزهٔ جنسی ندارد! بلکه محصول اندیشهای است که یک غریزهٔ کوچک و قابل کنترل را به صورت اژدهایی غیرقابل مهار به ما غالب کردهاست. خبر خوب برای تمامی کسانی که خود را مقهور کششهایی ازین قبیل میدانند و ناامیدانه خود را مجبور به ساختن با غرایز طبیعی خود میبینند این است که این کششها هرگز غریزی نیستند و ربطی به طبیعت انسان ندارند، بلکه محصول | به بیان دیگر آنچه تحت عنوان غول تمایلات جنسی میشناسیم، که انسانها را گاه کلافه کرده و از خود بی خود میکند، هیچ ربطی به غریزهٔ جنسی ندارد! بلکه محصول اندیشهای است که یک غریزهٔ کوچک و قابل کنترل را به صورت اژدهایی غیرقابل مهار به ما غالب کردهاست. خبر خوب برای تمامی کسانی که خود را مقهور کششهایی ازین قبیل میدانند و ناامیدانه خود را مجبور به ساختن با غرایز طبیعی خود میبینند این است که این کششها هرگز غریزی نیستند و ربطی به طبیعت انسان ندارند، بلکه محصول جنیستزدگی بوده و از سنخ اندیشهاند! پس میتوان آنها را تغییر داد و به تدریج کنار زد. | ||
'''یک مثال''' | '''یک مثال''' | ||
گفتیم غریزه جنسی در ابتدا تنها در خدمت تداوم نسل انسان بود. تکثیر موجودات زنده در ابتدای خلقت به روش تقسیم سلولی انجام میشد. ایجاد سلولهای ماده و نر تنها به این دلیل در تکامل بیولوژیک حائز اهمیت هستند که در روش تقسیم سلولی، امکان جهش ژنتیکی و تکامل موجودات زنده وجود نداشت. پس ایجاد جنس نر و ماده، | گفتیم غریزه جنسی در ابتدا تنها در خدمت تداوم نسل انسان بود. تکثیر موجودات زنده در ابتدای خلقت به روش تقسیم سلولی انجام میشد. ایجاد سلولهای ماده و نر تنها به این دلیل در تکامل بیولوژیک حائز اهمیت هستند که در روش تکثیر به شیوهی تقسیم سلولی، امکان جهش ژنتیکی و تکامل موجودات زنده وجود نداشت. پس ایجاد جنس نر و ماده، تنها در راستای تداوم نسل و خدمت به تکامل انسان بوده است. مشکل از آنجایی آغاز میشود که جنسیت بجای اینکه در خدمت تکامل باشد خود تبدیل به هدف میشود.<ref>تبیین جهان - مسعود رجوی -شتاب یا حرکت روزافزون جریان تکامل</ref> | ||
حال به یک تمایل غریزی دیگر نگاهی میاندازیم. تمایل به غذا خوردن یک تمایل معمول و غریزی در انسانهاست که فرایند ایدئولوژیزه شدن را طی نکردهاست. همانطور که گفتیم انسان قادر است به سادگی بر این تمایل غلبه کند. میتواند از خوردن یک غذای خوشمزه خودداری کرده و به غذای سادهتری بسنده کند. میتواند حتی تا پایان عمر بخاطر بیماری از تناول برخی غذاهای خوب خودداری | حال به یک تمایل غریزی دیگر نگاهی میاندازیم. تمایل به غذا خوردن یک تمایل معمول و غریزی در انسانهاست که فرایند ایدئولوژیزه شدن را طی نکردهاست. همانطور که گفتیم انسان قادر است به سادگی بر این تمایل غلبه کند. میتواند از خوردن یک غذای خوشمزه خودداری کرده و به غذای سادهتری بسنده کند. میتواند حتی تا پایان عمر بخاطر بیماری از تناول برخی غذاهای خوب خودداری کند؛ بدون آنکه احساس شکستی غیرقابل جبران داشته باشد. غریزه جنسی هم در ابتدا، یعنی پیش از ایدئولوژیزه شدن به همین میزان قابل کنترل و در مهار انسان بودهاست. | ||
کما اینکه آیا میدانید بودهاند در طول تاریخ افرادی که غریزه سادهٔ غذا خوردن برای آنها تبدیل به نوعی آرمان و ایدئولوژی گشتهاست؟ به عبارتی این غریزه در آنها به میزانی روند ایدئولوژیزه شدن را طی کردهاست. در قرن چهارم میلادی در یونان خوردن و سورچرانی را رسماً هدف زندگی برمیشمردند. آنها میخوردند، سپس از داروهایی استفاده میکردند که استفراغ کنند و بتوانند دوباره بخورند! فردی به نام پیتولوس برای زبان و انگشتان خود پوششی میسازد تا غذاها را، آن چنانکه میخواهد، گرم و سوزان تناول کند!<ref>[https://tarikhema.org/ancient/greece/15908/نقش-خانه-در-یونان-باستان/ تاریخ ما- نقش خانه در یونان باستان]</ref> طبعاً برای انسانی با چنین تفکری، چشم پوشی یا امساک در خوردن، کاری غیرقابل تحمل خواهد بود. غریزهٔ خوردن در او تبدیل به غولی غیرقابل کنترل | کما اینکه آیا میدانید بودهاند در طول تاریخ افرادی که غریزه سادهٔ غذا خوردن برای آنها تبدیل به نوعی آرمان و ایدئولوژی گشتهاست؟ به عبارتی این غریزه در آنها به میزانی روند ایدئولوژیزه شدن را طی کردهاست. در قرن چهارم میلادی در یونان خوردن و سورچرانی را رسماً هدف زندگی برمیشمردند. آنها میخوردند، سپس از داروهایی استفاده میکردند که استفراغ کنند و بتوانند دوباره بخورند! فردی به نام پیتولوس برای زبان و انگشتان خود پوششی میسازد تا غذاها را، آن چنانکه میخواهد، گرم و سوزان تناول کند!<ref>[https://tarikhema.org/ancient/greece/15908/نقش-خانه-در-یونان-باستان/ تاریخ ما- نقش خانه در یونان باستان]</ref> طبعاً برای انسانی با چنین تفکری، چشم پوشی یا امساک در خوردن، کاری غیرقابل تحمل خواهد بود. غریزهٔ خوردن در او تبدیل به غولی غیرقابل کنترل خواهد شد! | ||
این همان اتفاقی است که برای غریزهٔ جنسی افتادهاست. | این همان اتفاقی است که برای غریزهٔ جنسی افتادهاست. | ||
خط ۲۶۹: | خط ۲۶۹: | ||
درست همین اتقاق برای بخش دوم غریزهٔ انسان، یعنی صیانت ذات نیز افتادهاست. صیانت ذات نیز تنها در خدمت حفظ بقاء فرد در برابر آسیبهاست، اما وقتی این غریزهٔ کوچک با اندیشه اشباع میشود، در خدمت جنسیت درآمده، رشد کرده و به صورت «خویشتن پرستی» ظهور میکند. | درست همین اتقاق برای بخش دوم غریزهٔ انسان، یعنی صیانت ذات نیز افتادهاست. صیانت ذات نیز تنها در خدمت حفظ بقاء فرد در برابر آسیبهاست، اما وقتی این غریزهٔ کوچک با اندیشه اشباع میشود، در خدمت جنسیت درآمده، رشد کرده و به صورت «خویشتن پرستی» ظهور میکند. | ||
حال که به مکانیزم و چگونگی رشد این غریزه پی بردیم،پرسش بعدی ممکن است این باشد که چرا این دو ویژگی غریزی، مسیر ایدئولوژیزه شدن را طی کرده، جنسیتزدگی و مردسالاری را ایجاد کردند. انگلس این فرایند را با پیدایش مالکیت خصوصی و حق توارث پدری در تاریخ بشر همزمان میداند. انگلس تصریح میکند که بشر در ابتدا در جمعیتهایی مادرسالار زندگی میکرد. در چنین جوامعی «ابویت» (اینکه کی پدر است) بکلی غیرقطعی بود و اصل و نسب تنها از طریق مادر مشخص میشد. دراین جوامع زنان حاکمیت داشتند.<ref>'''منشأ خانواده، مالیکت خصوصی و دولت'''- انگلس- ص ۵</ref> یکی از انواع چنین جوامعی در حال حاضر در کوههای تبت به همان صورت باقی ماندهاست. در این قبلیه که موسئو نام دارد قوانین مادرسالاری حاکم است. جالب اینکه یکی از ویژگیهای موسئوییها این است بسیار صلح دوست هستند و هرگز در میان آنها چیزی به نام قدرتطلبی و خشونت وجود ندارد!<ref>[https://anfpersian.com/znn/موسئو-جامعه-ای-که-از-سوی-زنان-اداره-می-شود-40022 ANF NEWS- موسئو؛ جامعهای که از سوی زنان اداره میشود]</ref> | |||
در جوامع اولیه، به دلیل عدم پیشرفت وسایل تولید، | در جوامع اولیه، به دلیل عدم پیشرفت وسایل تولید، تغذیهی خانواده از طریق دانهچینی و جمعآوری میوه توسط زنان انجام میشد. آنها که منبع تغذیهٔ قبلیه بودند، هژمونی خود بر تمامی خانواده و اموال آنرا حفظ میکردند. پیشرفت ابزار شکار که در آن زمان توسط مردان انجام میشد و رونق چندانی نداشت، اندک اندک منجر شد مردان نیز بتوانند نقشی در تهیهٔ آذوقهٔ خانواده ایفا کنند. در ادامه اهلی کردن حیوانات و دامپروری برای اولین بار منبع ثروت غیرقابل منتظرهای را ایجاد کردند که به دلیل تقسیم کار متعلق به مردان بود. با اینهمه بر مبنای حق مادری توارث (فرزند از مادر خود ارث میبرد و نه از پدر) که از پیش باقی مانده بود در صورت مرگ گله دار یعنی مرگ پدر، این گله نه به فرزندان گله دار، بلکه به خواهران او یا فرزندان خواهرانش میرسید. به این ترتیب ازدیاد ثروت به مرد موضعی برتر از زن در خانواده میداد، و او را ترغیب میکرد تا ترتیب سنتی توارث را به نفع فرزندان خود عوض کند. | ||
انگلس میگوید: | انگلس میگوید: | ||
«برافتادن حق مادری، شکست جهانی-تاریخی جنس مؤنث بود. مرد فرمانروایی خانه را نیز بدست آورد؛ زن تنزل مقام یافت، برده شد، بنده شهوت مرد، و ابزاری صِرف برای تولید فرزند. این موضع تنزل یافته زن، که بخصوص در میان یونانیهای عهد نیم-خدایان، و از آن هم بیشتر عهد کلاسیک، به چشم میخورد، بتدریج بزک و آراسته شد، و تا اندازهای در لفاف | «برافتادن حق مادری، شکست جهانی-تاریخی جنس مؤنث بود. مرد فرمانروایی خانه را نیز بدست آورد؛ زن تنزل مقام یافت، برده شد، بنده شهوت مرد، و ابزاری صِرف برای تولید فرزند. این موضع تنزل یافته زن، که بخصوص در میان یونانیهای عهد نیم-خدایان، و از آن هم بیشتر عهد کلاسیک، به چشم میخورد، بتدریج بزک و آراسته شد، و تا اندازهای در لفاف شکلهای ملایمتری پیچیده شد، اما به هیچ وجه از بین نرفت»<ref>'''منشأ خانواده، مالیکت خصوصی و دولت'''- انگلس- ص۴۳</ref> | ||
و به این ترتیب، هژمونی به مردان تفویض شده و مردسالاری، یعنی هژمونی انسان بر انسان و تبعیض به واسطهٔ تفاوتهای جسمی، آغاز گشت. قوانینی که برای حفظ ثروت وضع شده بودند، چون حق رها کردن همسر، از زنان سلب شد تا مبادا ثروت را با خود ببرند. اما این قانون کاملاً سودجویانه، تبدیل به یک رسم در جامعه گشته، سپس تقدیس شده و حرمت پیدا کرد. آنچنان که امروزه عدم تمایل زن به زندگی با یک مرد، خیانت و حرمت شکنی نام دارد! به این ترتیب زن تبدیل به کالایی در دستان مرد شد. غیرت مردانه که چیزی جز تلقینی روانی برای حفظ این کالا نبود، شکل گرفت. استثمار انسان از انسان آغاز گشت و این تبعیض در پروسهٔ تکامل خود به شگل گیری رفتارهای اجتماعی و کلیشههایی منجر شد که امروزه ما آنرا جنسیتزدگی و فردگرایی مینامیم. | و به این ترتیب، هژمونی به مردان تفویض شده و مردسالاری، یعنی هژمونی انسان بر انسان و تبعیض به واسطهٔ تفاوتهای جسمی، آغاز گشت. قوانینی که برای حفظ ثروت وضع شده بودند، چون حق رها کردن همسر، از زنان سلب شد تا مبادا ثروت را با خود ببرند. اما این قانون کاملاً سودجویانه، تبدیل به یک رسم در جامعه گشته، سپس تقدیس شده و حرمت پیدا کرد. آنچنان که امروزه عدم تمایل زن به زندگی با یک مرد، خیانت و حرمت شکنی نام دارد! به این ترتیب زن تبدیل به کالایی در دستان مرد شد. غیرت مردانه که چیزی جز تلقینی روانی برای حفظ این کالا نبود، شکل گرفت. استثمار انسان از انسان آغاز گشت و این تبعیض در پروسهٔ تکامل خود به شگل گیری رفتارهای اجتماعی و کلیشههایی منجر شد که امروزه ما آنرا جنسیتزدگی و فردگرایی مینامیم. | ||
=== مریم رجوی تبیینگر و شارح تفکری نوین === | === مریم رجوی تبیینگر و شارح تفکری نوین === | ||
واقعیت این است که اگر مباحث جنسیتگرایی و فردیت گرایی در علوم روانشناسی و جامعهشناسی معاصر تا حدودی مورد بحث قرار گرفتهاست، اما گفتمان مریم رجوی آنرا به طرزی شگفتآور به عمق برده و زوایای جدیدی از آن را آشکار میسازد. از دیدگاه او ایدئولوژی جنسیت همانقدر که برای زنان اسارت بار بوده برای مردان نیز اسارت بار است. چرا که مردان نیز مجبورند از کلیشهها و هنجارهای مشخصی پیروی کنند که به آنها تحمیل و تلقین شدهاست. اگر برای زنان، زیبایی، لطافت، عاطفی بودن، اشک ریختن، سلیقه داشتن، شکنندگی، ترسیدن و … به عنوان ارزشهای مورد پسند و مورد انتظار، ارائه میشوند، به همین ترتیب، هیکلمند بودن، قوی بودن، مهاجم بودن و غیرتی بودن (ناموس پرستی) … ارزشهای مردانه هستند. به این ترتیب اگر زن یا مردی فاقد برخی ازین | واقعیت این است که اگر مباحث جنسیتگرایی و فردیت گرایی در علوم روانشناسی و جامعهشناسی معاصر تا حدودی مورد بحث قرار گرفتهاست، اما گفتمان مریم رجوی آنرا به طرزی شگفتآور به عمق برده و زوایای جدیدی از آن را آشکار میسازد. از دیدگاه او ایدئولوژی جنسیت همانقدر که برای زنان اسارت بار بوده برای مردان نیز اسارت بار است. چرا که مردان نیز مجبورند از کلیشهها و هنجارهای مشخصی پیروی کنند که به آنها تحمیل و تلقین شدهاست. اگر برای زنان، زیبایی، لطافت، عاطفی بودن، اشک ریختن، سلیقه داشتن، شکنندگی، ترسیدن و … به عنوان ارزشهای مورد پسند و مورد انتظار، ارائه میشوند، به همین ترتیب، هیکلمند بودن، قوی بودن، مهاجم بودن و غیرتی بودن (ناموس پرستی) … ارزشهای مردانه هستند. به این ترتیب اگر زن یا مردی فاقد برخی ازین معیارها باشد، مورد تمسخر قرار میگیرد و با شکستهای اجتماعی بزرگی مواجه میشود! اگر مردی نسبت به کوچکترین رابطهی خواهر خود با پسری واکنش نشان ندهد، بی غیرت نام میگیرد! | ||
در یک کلام | براستی سرنوشت زنانی که با شاخصهای جامعه، فرضا چهرهٔ مورد پسندی ندارند یا داری نقصی در ظاهر خود هستند چیست؟! این زنان در تمام زندگی تبدیل به افراد خودکمبین و متزلزل خواهند شد و تا پایان عمر تمامی رفتارهایشان از آن متأثر خواهد بود. به همین ترتیب مردانی که نتوانند ویژگیهای مورد انتظار جامعه را در خود فراهم کنند، خود را در زندگی شکستخورده میدانند. چه بسا این مردان سعی کنند با کسب ویژگیهای دیگری به جبران آن بپردازند. به عنوان مثال مردی که چهرهی مورد قبولی با همان کلیشههای مشخص شده ندارد یا به عنوان مثال ثروت یا موقعیت اجتماعی ندارد، با روی آوردن به خشونت، لمپنیزم و کسب قدرت جسمی سعی میکند، ضعف خود را جبران کند تا از نظر جامعه و بطور مشخص از طرف زنان، قابل قبول باشد. این همان رابطهٔ استثماری است که در میان زن و مرد شکل گرفته و هر دو را به اسارت خود درآورده است. | ||
در یک کلام باید گفت اگر مارکس را بتوان کاشف استثمار طبقاتی (استثمار یک طبقه از یک طبقه دیگر) دانست، مریم رجوی تبیینگر و شارح نوع پیچیدهتر و ظریفتری از انواع استثمار یعنی استثمار انسان از انسان است. ظریفتر ازین زاویه که اسثمار طبقاتی به پدیدهٔ جامعه در کلیت آن میپردازد و استثمار جنسی به پدیدهٔ انسان و مناسبات انسانی که همین جامعه تحت تأثیر آن شکل گرفته و بیشک بر آن مؤثر بودهاست. | |||
== دو دستگاه مریم رجوی == | == دو دستگاه مریم رجوی == | ||
مریم رجوی در مباحث انقلاب ایدئولوژیک از جمله واضع تئوری «دو دستگاه» است. دو دستگاه بیان دو نوع دیدگاه نسبت به انسان است. دیدگاه اول که مریم رجوی آنرا «دستگاه راست» مینامد ناظر بر ارزیابی و نگرش انسان نسبت به خود و پیرامون خود با تفکر جنسیتگرا است. دستگاه دوم که آنرا «دستگاه چپ» یا «دستگاه | مریم رجوی در مباحث انقلاب ایدئولوژیک از جمله واضع تئوری «دو دستگاه» است. دو دستگاه بیان دو نوع دیدگاه نسبت به انسان است. دیدگاه اول که مریم رجوی آنرا «دستگاه راست» مینامد ناظر بر ارزیابی و نگرش انسان نسبت به خود و پیرامون خود با تفکر جنسیتگرا است. دستگاه دوم که او آنرا «دستگاه چپ» یا «دستگاه توحید» مینامد، بیانگر ارزیابی و نگرش به انسان از منظری است که تمامی کلیشههای ایدئولوژی جنسیت را کنار میزند. مریم رجوی در کلاسها و آموزشهای خود، دستگاه راست را دارای ویژگیهای بسیاری میداند که تنها برخی از آنها از این قرار است | ||
=== ویژگیهای دستگاه راست === | === ویژگیهای دستگاه راست === | ||
* بالاترین گناه جنسی است | |||
* خدای شکنجه گر | * خدای شکنجه گر | ||
* حرکت روی پای خود | * حرکت روی پای خود | ||
* دوگانگی (از خودبیگانگی) و … | * دوگانگی (از خودبیگانگی) و … | ||
==== بالاترین گناه، گناه جنسی است ==== | ==== بالاترین گناه، گناه جنسی است ==== | ||
در نگرش «دستگاه راست» بالاترین گناه، گناه جنسی تلقی میشود. این تلقی هم توسط فرد در مورد خودش و هم توسط جامعه مورد تأیید است. البته همچنانکه میتوان حدس زد، چنین تفکری در قشرها مختلف جامعه با فرهنگهای متفاوت به میزان متفاوتی رسوخ دارد. در فرهنگهای سنتی بیشتر میتوان نمودهای عینی آنرا دید و در جوامع مدرن کمتر. با اینهمه بندرت کسانی هستند که بتوانند بطور کامل خود را عاری از چنین | در نگرش «دستگاه راست» بالاترین گناه، گناه جنسی تلقی میشود. این تلقی هم توسط فرد در مورد خودش و هم توسط جامعه مورد تأیید است. البته همچنانکه میتوان حدس زد، چنین تفکری در قشرها مختلف جامعه با فرهنگهای متفاوت به میزان متفاوتی رسوخ دارد. در فرهنگهای سنتی بیشتر میتوان نمودهای عینی آنرا دید و در جوامع مدرن کمتر. با اینهمه بندرت کسانی هستند که بتوانند بطور کامل خود را عاری از چنین اندیشهای بدانند چرا که اندیشهٔ حاکم در جهان امروز، چنین است. در چنین اندیشه ای بالاترین گناه نه ظلم به دیگران و دست اندازی به دسترنج آنان، بلکه گناهان جنسی تلقی میشود. ازین منظر حتی یک روشنفکر با طرز فکری متفاوت از جامعه، در اعماق ذهن خود دستکم در نگاه اول، یک زن روسپی را نسبت به زنی پاکدامن، که در زمرهٔ حامیان دیکتاتوری است، دارای جایگاهی پایینتر میبیند و نسبت به وی نگاهی تحقیرآمیز دارد. | ||
==== خدای شکنجه گر ==== | ==== خدای شکنجه گر ==== | ||
در «دستگاه راست» خداوند قدرتی تعریف میشود که انسان را بخاطر گناهان جنسی اش مورد سرزنش و عتاب قرار میدهد. فرد با چنین نگرشی، یا از خود ناامید است و یا همواره یا در اضطراب و عذاب درونی بخاطر گناهانش بسر میبرد. چرا که در «دستگاه راست» بالاترین گناه، گناه جنسی است. ازین منظر خداوند نیز موجودی شکنجهگر است که انسان را همواره | در «دستگاه راست» خداوند قدرتی تعریف میشود که انسان را بخاطر گناهان جنسی اش مورد سرزنش و عتاب قرار میدهد. فرد با چنین نگرشی، یا از خود ناامید است و یا همواره یا در اضطراب و عذاب درونی بخاطر گناهانش بسر میبرد. چرا که در «دستگاه راست» بالاترین گناه، گناه جنسی است. ازین منظر خداوند نیز موجودی شکنجهگر است که انسان را همواره بخاطر گناهان جنسیاش شایان عذاب میداند. البته این نگرش نیز در فرهنگها و قشرهای مختلف جامعهٰ ژرفاهای متفاوتی دارد، اما اندکشماری هستند که بتوانند بطور کامل خود را ازین فرایند ذهنی برهانند. حتی خداناباوران و آتئیستها نیز در تطابقی ناگزیر با هنجارهای موجود در جامعه در عمق اندیشهٔ خود میتوانند تحت تأثیر چنین اندیشهای بوده و بالاترین گناه را گناه جنسی دانسته و بخاطر آن دچار عذاب درونی باشند. اصلاً دور از تصور نیست که حتی یک خداناباور نسبت به خواهر خود تعصب جنسیتگرایانه داشته و هر خطایی از جانب او را بالاترین گناه ارزیابی کند، در حالی که چنین دیدگاهی نسبت به برادر خود ندارد. ازین رو چنین فردی نیز خود را اگر نه مقهور خدایی شکنجهگر، بلکه مقهور دستگاهی ارزشی میبیند که وی را همواره بخاطر گناهانش شماتت میکند. | ||
==== حرکت روی پای خود ==== | ==== حرکت روی پای خود ==== | ||
مریم رجوی معتقد است در «دستگاه راست» انسانها بصورت فردی در تلاش برای غلبه بر مشکلاتی هستند که پیش روی آنها قرار دارند. کلیشهٔ تحمیلی از سوی جامعه رفتاری را ارزشمند تفسیر میکند که هرچه بیشتر متکی به «خود» باشد. به این ترتیب این یک ارزش جاافتاده است که | مریم رجوی معتقد است در «دستگاه راست» انسانها بصورت فردی در تلاش برای غلبه بر مشکلاتی هستند که پیش روی آنها قرار دارند. کلیشهٔ تحمیلی از سوی جامعه رفتاری را ارزشمند تفسیر میکند که هرچه بیشتر متکی به «خود» باشد. به این ترتیب این یک ارزش جاافتاده است که انسان باید آنقدر قوی باشد که خود بتواند از پس مشکلاتش برآید. کما اینکه کمک خواستن و احساس نیاز به جمع، نوعی ضعف تلقی میشود. با یک مراجعه کوتاه به اینترنت، چه بسیار جملات نقض و عکسنوشتههای مختلف در ستایش فردگرایی و بینیازی انسان نسبت به دیگران در شبکههای اجتماعی میتوان یافت. | ||
ازین منظر رشد فردگرایی منفی به معنی خودپرستی و خودخواهی نیز منبعث از ایدئولوژی جنیست است. در دستگاه راست، یعنی نگرش جنسیتگرا، انسان موجودی است که باید در تقلایی ناگزیر برای کسب موقعیتهای فردی تلاش کند، برای آنکه اصطلاحاً سری در بین سرها پیدا کند و بتواند اگر مرد است مالک همسری بهتر و اگر زن است توسط مالکی بهتر انتخاب شود. | ازین منظر رشد فردگرایی منفی به معنی خودپرستی و خودخواهی نیز منبعث از ایدئولوژی جنیست است. در دستگاه راست، یعنی نگرش جنسیتگرا، انسان موجودی است که باید در تقلایی ناگزیر برای کسب موقعیتهای فردی تلاش کند، برای آنکه اصطلاحاً سری در بین سرها پیدا کند و بتواند اگر مرد است مالک همسری بهتر و اگر زن است توسط مالکی بهتر انتخاب شود. | ||
خط ۳۰۶: | خط ۳۰۸: | ||
یک ملاحظه در مورد فردگرایی: | یک ملاحظه در مورد فردگرایی: | ||
البته پیش ازین گفتیم که فردگرایی به معنای مثبت آن احترام به ارزش انسانی، استقلال و آزادی عمل، احترام به انتخاب و تصمیمگیری فرد، حرمت امور شخصی، خودشکوفایی و … را در برمیگیرد. این دستاورد در اثر رشد جوامع بشری بدست آمدهاست. در گذشته انسانها در کلونیهای کوچک و بزرگ زندگی کرده و نوعی زندگی توده وار داشتند. به این ترتیب احساسات، افکار و واکنشها و سرنوشت افراد همه وابسته به یکدیگر و منبعث از سنتهای موجود در آن بود. سالها بعد در آنسوی طیف مفاهیمی چون اندیویدوآلیسم جای خود را در جهان باز کرد. معنای جامع این واژه در فرهنگ اقتصادی نئوپالگریو چنین آمدهاست: «فردگرایی، آن نظریه اجتماعی یا ایدئولوژی اجتماعی است که ارزش اخلاقی بالاتری را به فرد در قبال اجتماع یا جامعه اختصاص میدهد و در نتیجه، فردگرایی، نظریه ای است که از آزاد گذاردن افراد حمایت | البته پیش ازین گفتیم که فردگرایی به معنای مثبت آن احترام به ارزش انسانی، استقلال و آزادی عمل، احترام به انتخاب و تصمیمگیری فرد، حرمت امور شخصی، خودشکوفایی و … را در برمیگیرد. این دستاورد در اثر رشد جوامع بشری بدست آمدهاست. در گذشته انسانها در کلونیهای کوچک و بزرگ زندگی کرده و نوعی زندگی توده وار داشتند. به این ترتیب احساسات، افکار و واکنشها و سرنوشت افراد همه وابسته به یکدیگر و منبعث از سنتهای موجود در آن بود. سالها بعد در آنسوی طیف مفاهیمی چون اندیویدوآلیسم جای خود را در جهان باز کرد. معنای جامع این واژه در فرهنگ اقتصادی نئوپالگریو چنین آمدهاست: «فردگرایی، آن نظریه اجتماعی یا ایدئولوژی اجتماعی است که ارزش اخلاقی بالاتری را به فرد در قبال اجتماع یا جامعه اختصاص میدهد و در نتیجه، فردگرایی، نظریه ای است که از آزاد گذاردن افراد حمایت میکند، به نحوی که به هر آنچه آن را به نفع شخصی خودشان میدانند عمل کنند»<ref>8- The New Palgrave; P.790.</ref> اما واقعیت این است که اندیویدوآلیسم نیز علیرغم جنبههای مثبت آن به تنهایی قادر به پاسخگویی به نیازهای بشری نبوده و در جهان سرمایه داری به رشد و ترویج ایگوئیسم (خودپرستی) منجر شدهاست. از همین رو بسیاری آنرا نیز مورد نقد قرار میدهند. چنین تفکری فرد را به تنهایی در جهان رها میکند. چنین انسانی احساس همکاری و کارگروهی را هرگز تجربه نمیکند و خود را نیازمند به دیگران نمیداند. | ||
==== دوگانگی (از خودبیگانگی) ==== | ==== دوگانگی (از خودبیگانگی) ==== | ||
یک مقدمه | یک مقدمه | ||
اریک فروم معتقد است از خود بیگانگی (الیناسیون) تفسیری است از وضعیت انسان در جامعه سرمایه داری. او در تفسیر خود از بیگانگی یا الینه شدن انسان میگوید: اعمال او به جای آنکه تحت کنترل او باشد بر او مسلط اند… به جای اینکه اعمال، طبق خواست و اراده او انجام گیرد، او از اعمالش اطاعت میکند.. به نظر فروم اعضای جامعه صنعتی همگی الینه شده هستند و بیگانگی مختص گروه و طبقه خاصی نیست؛ بنابراین. بشر باید زندگی خود را از نو ارزیابی کند و بار دیگر متولد | اریک فروم معتقد است از خود بیگانگی (الیناسیون) تفسیری است از وضعیت انسان در جامعه سرمایه داری. او در تفسیر خود از بیگانگی یا الینه شدن انسان میگوید: اعمال او به جای آنکه تحت کنترل او باشد بر او مسلط اند… به جای اینکه اعمال، طبق خواست و اراده او انجام گیرد، او از اعمالش اطاعت میکند.. به نظر فروم اعضای جامعه صنعتی همگی الینه شده هستند و بیگانگی مختص گروه و طبقه خاصی نیست؛ بنابراین. بشر باید زندگی خود را از نو ارزیابی کند و بار دیگر متولد شود. اما این کاری است دشوار که بیشتر مردم بدان بیتوجهند چرا که به نظر فروم «سرنوشت دردناک بیشتر آدمیان این است که پیش از تولد، میمیرند».<ref>[http://nasour.net/1387.06.23/298.html نگاهی به اندیشههای اریش فروم -محمود ابراهیمی مقدمیان]</ref> | ||
هم چنین مارکس، الیناسیون را «بیگانگی» (Estrangement) و «بیگانه بودن با خویش» (Entfremdung) معنی میکند و آن را فراق انسان از فرآورده خویش، از خویشتن خویش، جامعهٔ خویش و سرشت خویش میداند. او معتقد است وقتی محصول کار کارگر از وی ربوده میشود او به تدریج با کار خود بیگانه میشود. در مراحل بعدی این از خودبیگانگی به بیگانگی او با خود میانجامد.<ref>مارکس، کارل؛ دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴، ترجمهٔ حسن مرتضوی</ref> | هم چنین مارکس، الیناسیون را «بیگانگی» (Estrangement) و «بیگانه بودن با خویش» (Entfremdung) معنی میکند و آن را فراق انسان از فرآورده خویش، از خویشتن خویش، جامعهٔ خویش و سرشت خویش میداند. او معتقد است وقتی محصول کار کارگر از وی ربوده میشود او به تدریج با کار خود بیگانه میشود. در مراحل بعدی این از خودبیگانگی به بیگانگی او با خود میانجامد.<ref>مارکس، کارل؛ دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴، ترجمهٔ حسن مرتضوی</ref> | ||
به عبارت دیگر مارکس منشأ الیناسیون یا از | به عبارت دیگر مارکس منشأ الیناسیون یا از «خود بیگانگی» را جامعه سرمایهداری و مناسبات تولید میداند. او به عبارتی این ویژگی فرهنگی را نتیجهٔ وضعیت اقتصادی میداند. | ||
در منطق دو دستگاه که مریم رجوی واضع آن است از خودبیگانگی تفسیر عمیقتری میشود. او معتقد است الیناسیون در حیطه رفتارهای انسانی منشأ ملموستری به نام فرهنگ جنسیتگرایی دارد. فرهنگی که رابطهای متقابل با مناسبات سرمایه داری دارد. هم برساخته و محصول آن است و هم آنرا شکل داده و در خدمت آن قرار میگیرد. باید در اینجا اشاره کرد که از دیدگاه مجاهدین خلق، برخلاف تفسیر | در منطق دو دستگاه که مریم رجوی واضع آن است از خودبیگانگی تفسیر عمیقتری میشود. او معتقد است الیناسیون در حیطه رفتارهای انسانی منشأ ملموستری به نام فرهنگ جنسیتگرایی دارد. فرهنگی که رابطهای متقابل با مناسبات سرمایه داری دارد. هم برساخته و محصول آن است و هم آنرا شکل داده و در خدمت آن قرار میگیرد. باید در اینجا اشاره کرد که از دیدگاه مجاهدین خلق، برخلاف تفسیر مارکسیتها، رو بنا (فرهنگ و عادات اجتماعی) تماماً محصول زیربنا (مناسبات تولیدی) نیست، پس جنسیت گرایی نیز به عنوان نوعی فرهنگ، تماما برساختهی وضعیت اقتصادی نیست، بلکه رابطهای متقابل با آن دارد. برای فهم خدماتی که جنسیتگرایی به مناسبات سرمایه داری میکند، کافیست نگاهی به تبلیغات کالاهای آن بیندازیم. استفاده از تصاویر زنان عریان یا نیمه عریان برای جذب مشتری نوع افراطی و علنی برخی از انواع خدمات جنسیتگرایی به جامعهی سرمایهداری است،که هم اکنون در غرب نیز توسط فمنیستها و بسیاری از روشنفکران مورد اعتراض قرار دارد. | ||
البته جنسیت زدگی که قدمتی به اندازهٔ طول تاریخ بشر دارد، نه فقط در مناسبات سرمایهداری بلکه در تمامی مراحل مختلف تاریخ از جامعه برده داری گرفته تا فئودالیزم به شکلی خود را نمایان کرده و رابطهای متقابل با شکلگیری مناسبات تولیدی داشتهاست. | البته جنسیت زدگی که قدمتی به اندازهٔ طول تاریخ بشر دارد، نه فقط در مناسبات سرمایهداری بلکه در تمامی مراحل مختلف تاریخ از جامعه برده داری گرفته تا فئودالیزم به شکلی خود را نمایان کرده و رابطهای متقابل با شکلگیری مناسبات تولیدی داشتهاست. | ||
خط ۳۲۳: | خط ۳۲۵: | ||
''حال به این میرسیم که «ویژگی دستگاه راست دوگانگی است، یعنی چه:'' | ''حال به این میرسیم که «ویژگی دستگاه راست دوگانگی است، یعنی چه:'' | ||
از دیدگاه مریم رجوی «در دستگاه راست» انسانها همواره رفتاری دوگانه دارند. تمامی انسانها نقابی بر چهره دارند که در پس آن انسان دیگری حضور دارد. افراد تلاش میکنند در مقابل دیگران از خود چهرهای بسازند که در واقعیت چنین نیستند. آنها تمرین میکنند. حتی حرکات رفتاری را تقلید میکنند. از نوع خندیدن، لحن حرف زدن، نحوهٔ راه رفتن تا لباس پوشیدن و غیره تماماً تقلیدی و تصنعی است. هر کس با توجه به محیطی که در آن رشد میکند یا امکاناتی که از آن برخوردار است نقابی برای خود تهیه میکند. نقابی که تنها برای پوشاندن حفرههای درونی ساخته میشود. انسان البته ناچار است چنین باشد و گرنه شانسی برای زندگی ندارد. او تلاش میکند خود را با معیارهای تعریف شده در جامعهٔ | از دیدگاه مریم رجوی «در دستگاه راست» انسانها همواره رفتاری دوگانه دارند. تمامی انسانها نقابی بر چهره دارند که در پس آن انسان دیگری حضور دارد. افراد تلاش میکنند در مقابل دیگران از خود چهرهای بسازند که در واقعیت چنین نیستند. آنها تمرین میکنند. حتی حرکات رفتاری را تقلید میکنند. از نوع خندیدن، لحن حرف زدن، نحوهٔ راه رفتن تا لباس پوشیدن و غیره تماماً تقلیدی و تصنعی است. هر کس با توجه به محیطی که در آن رشد میکند یا امکاناتی که از آن برخوردار است نقابی برای خود تهیه میکند. نقابی که تنها برای پوشاندن حفرههای درونی ساخته میشود. انسان البته ناچار است چنین باشد و گرنه شانسی برای زندگی ندارد. او تلاش میکند خود را با معیارهای تعریف شده در جامعهٔ جنسیتزده منطبق کند. چنین انسانی تماماً درگیر این است که چطور و چگونه بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در یک کلام نوعی دوگانگی بر فرد حاکم است. هیچکس خودش نیست و همگان تلاش میکنند واقعیت درون خود را پنهان سازند. این دوگانگی تا آنجا پیش میرود که جنبهٔ تصنعی بر جنبهٔ واقعی انسان غلبه پیدا میکند. چنانچه فرد آرام آرام حتی در خلوت خود نیز خودش نیست و بدین تریتب از خودبیگانگی شکل میگیرد. | ||
=== ویژگیهای دستگاه چپ === | === ویژگیهای دستگاه چپ === | ||
«دستگاه چپ» از دیدگاه مریم رجوی، نگرشی فارغ از جنسیت زدگی نسبت به خود و انسانهای پیرامون است. ویژگیهای چنین دستگاهی، که او آنرا «دستگاه چپ» مینامد دقیقاً معکوس «دستگاه راست» هستند: | «دستگاه چپ» از دیدگاه مریم رجوی، نگرشی فارغ از جنسیت زدگی نسبت به خود و انسانهای پیرامون است. ویژگیهای چنین دستگاهی، که او آنرا «دستگاه چپ» مینامد دقیقاً معکوس «دستگاه راست» هستند: | ||
* بالاترین گناه قطع شدن از آرمان و شاخص آرمانی است vs بالاترین گناه جنسی است | * بالاترین گناه قطع شدن از آرمان و شاخص آرمانی است vs بالاترین گناه جنسی است | ||
* خدای مهربان و بخشنده vs خدای | * خدای مهربان و بخشنده vs خدای شکنجهگر | ||
* حرکت روی پای جمع (با کمک جمع) vs حرکت روی پای خود | * حرکت روی پای جمع (با کمک جمع) vs حرکت روی پای خود | ||
* رهایی vs دوگانگی و از خودبیگانگی | * رهایی vs دوگانگی و از خودبیگانگی | ||
==== بالاترین گناه ناامیدی و قطع از شاخص آرمانی ==== | ==== بالاترین گناه ناامیدی و قطع از شاخص آرمانی ==== | ||
برخلاف نگرش جنسیت زده یا همان نگاه به انسان در «دستگاه راست» که بالاترین گناه را گناه جنسی میداند، دستگاه چپ بالاترین گناه را ناامیدی و محروم کردن خود از خدا، از سرچشمهٔ انرژی مثبت و سرانجام رویگرداندن از آرمان آزادی و رهایی انسان میداند. در این نگرش، خطاهای جنسی به میزانی ارزش ذاتی دارند که تنها آگاه شدن فرد به | برخلاف نگرش جنسیت زده یا همان نگاه به انسان در «دستگاه راست» که بالاترین گناه را گناه جنسی میداند، دستگاه چپ بالاترین گناه را ناامیدی و محروم کردن خود از خدا، از سرچشمهٔ انرژی مثبت و سرانجام رویگرداندن از آرمان آزادی و رهایی انسان میداند. در این نگرش، خطاهای جنسی به میزانی ارزش ذاتی دارند که تنها آگاه شدن فرد به اشتباه خود، جبران آنرا کفایت میکند. از همین منظر است که مریم رجوی این تفکر را ترویج میکند که عرصهٔ گناه یا ثواب نه حیطهٔ خطاهای رفتاری فرد، مابین او و دیگران، بلکه دایرهٔ فعالیتهای اجتماعی و سیاسی اوست. به این ترتیب گناه، دست اندازی به حقوق دیگران، ستمکاری، مشارکت سیاسی در حاکمیت علیه منافع مردم، خدشه دار کردن خطوط قرمز مابین خلق و ضدخلق و … است | ||
چنین نگرشی بدون شک در صورتی که به اندازهٔ کافی مورد توجه قرار گیرد، یک انقلاب شگفتانگیز در ارزیابی انسان است. به این ترتیب برخلاف تصور عمومی جامعه، همنشینی و یا همکاسهشدن با غاصبان حقوق مردم، بسیار بیشتر از وضعیت اخلاقی فرد شایان سرزنش است. برای پی بردن به این که حتی لایههای مترقی و روشنفکر جامعه به این نوع نگرش جنسیتگرایانه آلوده هستند، کافی است از آنها بپرسید: | چنین نگرشی بدون شک در صورتی که به اندازهٔ کافی مورد توجه قرار گیرد، یک انقلاب شگفتانگیز در ارزیابی انسان است. به این ترتیب برخلاف تصور عمومی جامعه، همنشینی و یا همکاسهشدن با غاصبان حقوق مردم، بسیار بیشتر از وضعیت اخلاقی فرد شایان سرزنش است. برای پی بردن به این که حتی لایههای مترقی و روشنفکر جامعه به این نوع نگرش جنسیتگرایانه آلوده هستند، کافی است از آنها بپرسید: | ||
خط ۳۳۹: | خط ۳۴۱: | ||
در یک مثال فرضی، پرده برافتادن از خطای جنسی خواهرتان، بیشتر برایتان قابل تحمل است یا همراهی سیاسی و تجاری او با یکی از جناحهای حاکمیت؟ | در یک مثال فرضی، پرده برافتادن از خطای جنسی خواهرتان، بیشتر برایتان قابل تحمل است یا همراهی سیاسی و تجاری او با یکی از جناحهای حاکمیت؟ | ||
شایان ذکر است که حتی در اروپا و آمریکا، که به نظر آزادیهای جنسی تا حد بسیاری وجود دارد، همچنان از حربهٔ پروندهٔ رسوایی اخلاقی برای کنار زدن | شایان ذکر است که حتی در اروپا و آمریکا، که به نظر آزادیهای جنسی تا حد بسیاری وجود دارد، همچنان از حربهٔ پروندهٔ رسوایی اخلاقی برای کنار زدن سیاستمداران استفاده میشود. چنین سیاست مدارانی، سالها در مقابل کشتار مردم در اقسا نقاط دنیا سکوت میکنند، با دیکتاتورها دست میدهند و با کارتلهای اسلحه و نفت معامله میکنند، اما هیچکدام ازین اعمال از دیدگاه جامعه گناه بهشمار نمیرود. درحالی که همین افراد با افشاء یک پرونده اخلاقی تا اعماق دره سقوط میکنند. | ||
==== خدای مهربان و بخشنده ==== | ==== خدای مهربان و بخشنده ==== | ||
مریم رجوی، معتقد است که وقتی در دستگاه چپ، یعنی نگرشی فارغ از جنسیت گرایی به انسان نگاه کنیم، دیگر خداوند نیز، قدرتی برای شکنجهٔ انسان نخواهد بود. در «دستگاه چپ» خداوند نیز به مثابه ارزش برتر، مسیر حرکت انسان را به شکلی دیگر شاخصگذاری میکند. | مریم رجوی، معتقد است که وقتی در دستگاه چپ، یعنی نگرشی فارغ از جنسیت گرایی به انسان نگاه کنیم، دیگر خداوند نیز، قدرتی برای شکنجهٔ انسان نخواهد بود. در «دستگاه چپ» خداوند نیز به مثابه ارزش برتر، مسیر حرکت انسان را به شکلی دیگر شاخصگذاری میکند. او بخشنده و مهربان است. | ||
مریم رجوی با برداشتی نو از دین، به قلب تفکر جنسیتگرا میتازد. او معتقد است حتی در اسلام و دیگر ادیان نیز، عرصهٔ گناه، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی فرد را | مریم رجوی با برداشتی نو از دین، به قلب تفکر جنسیتگرا میتازد. او معتقد است حتی در اسلام و دیگر ادیان نیز، عرصهٔ گناه، فعالیتهای اجتماعی و سیاسی فرد را دربرمی گیرد و نه خطاهای فردی و رفتاری و نهایتاً جنسی! او با مثالهای بسیاری از تاریخ اسلام، آیات قرآن و تعالیم دینی، اثبات میکند که نگرش اسلام نیز به انسان چنین است: | ||
چند مثال | چند مثال | ||
# علی ابن ابی طالب در یکی از خطبههای نهج البلاغه به مالک اشتر حاکم مصر میگوید: فَإِنَّ فِی اَلنَّاسِ عُیُوباً اَلْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلاَ تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اَللَّهُ یَحْکُمُ عَلَی مَا غَابَ عَنْکَ فَاسْتُرِ اَلْعَوْرَةَ مَا اِسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اَللَّهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ<ref>نامه 53 امام علی علیه السلام به مالک اشتر</ref> ترجمه: در مردمان همیشه عیوبی هست. بهترین فرد برای پوشاندن آنها حاکم است. پس عیوب دیگران که بر تو فاش شد نه تنها هرگز در آن کجکاوی نکرده و آن را افشا نکن بلکه تلاش کن آنرا | # علی ابن ابی طالب در یکی از خطبههای نهج البلاغه به مالک اشتر حاکم مصر میگوید: فَإِنَّ فِی اَلنَّاسِ عُیُوباً اَلْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلاَ تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اَللَّهُ یَحْکُمُ عَلَی مَا غَابَ عَنْکَ فَاسْتُرِ اَلْعَوْرَةَ مَا اِسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اَللَّهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ<ref>نامه 53 امام علی علیه السلام به مالک اشتر</ref> ترجمه: در مردمان همیشه عیوبی هست. بهترین فرد برای پوشاندن آنها حاکم است. پس عیوب دیگران که بر تو فاش شد نه تنها هرگز در آن کجکاوی نکرده و آن را افشا نکن بلکه تلاش کن آنرا بشوئی و پاک کنی، پس بگذار خداوند در مورد آنچه در پنهان انجام شده، قضاوت کند (یعنی به تو ربطی ندارد). پس تا میتوانی بپوشان زشتیها را، تا خدا هم بپوشاند زشتیهای تو را، همانهایی که دوست نداری برای مردم فاش شود! به این ترتیب علی ابن ابی طالب بشکل آشکاری در مورد پوشاندن عیوب فردی مردم و چشم پوشیدن بر آنها و بیاهمیت بودنشان سخن میگوید. این درحالی است که شاهد هستیم در حاکمیت آخوندها، جوانان را برعکس بر الاغ سوار کرده، در میان مردم میچرخانند، آفتابه بر گردن آنها میاندازند و به این شکل آنها را بخاطر خطاهای جنسی، دعوا، دزدی و … مجازات میکنند. درست به همین دلیل است که مریم رجوی آخوندهای حاکم بر ایران را دشمنان اسلام میداند. | ||
# در انجیل یوحنا آمدهاست که فرسیان زنی را حین زنا دستگیر کرده و قصد سنگسار او را داشتند. وقتی عیسی ناصری با این واقعه مواجه شد به تمامی مردان که در آنجا بودند گفت: هر کس در میان شما هیچ گناهی مرتکب نشده اولین سنگ را به او بزند. اینجا بود که افراد یکی یکی سنگها را رها کرده و رفتند و زن با عیسی تنها ماند! عیسی به او گفت برو و دیگر گناه نکن!<ref>یوحنا: 8 –11</ref> | # در انجیل یوحنا آمدهاست که فرسیان زنی را حین زنا دستگیر کرده و قصد سنگسار او را داشتند. وقتی عیسی ناصری با این واقعه مواجه شد به تمامی مردان که در آنجا بودند گفت: هر کس در میان شما هیچ گناهی مرتکب نشده اولین سنگ را به او بزند. اینجا بود که افراد یکی یکی سنگها را رها کرده و رفتند و زن با عیسی تنها ماند! عیسی به او گفت برو و دیگر گناه نکن!<ref>یوحنا: 8 –11</ref> | ||
آیا این مثالها بیانگر این نیست که چنین گناهانی از نظر ادیان نیز ثقل و بار چندانی ندارند؟! | |||
==== حرکت روی پای جمع (به کمک جمع) ==== | ==== حرکت روی پای جمع (به کمک جمع) ==== | ||
خط ۳۵۵: | خط ۳۵۸: | ||
این در حالی است که جامعهٔ جنسیت زده ویژگیهایی چون رقابت منفی، جاه طلبی، خودخواهی، حسادت، اول من (این تعیبر مجاهدین از نوعی خودخواهی است) و … را در افراد ایجاد و تقویت میکند. | این در حالی است که جامعهٔ جنسیت زده ویژگیهایی چون رقابت منفی، جاه طلبی، خودخواهی، حسادت، اول من (این تعیبر مجاهدین از نوعی خودخواهی است) و … را در افراد ایجاد و تقویت میکند. | ||
خبر خوب برای همهگان از دیدگاه مریم رجوی این است که این ویژگیها در افراد مختلف نه ناشی از ذات انسانها بلکه ناشی از تسلط ایدئولوژی جنسیت بر جامعه است. پس هیچکس بد نیست | خبر خوب برای همهگان از دیدگاه مریم رجوی این است که این ویژگیها در افراد مختلف نه ناشی از ذات انسانها بلکه ناشی از تسلط ایدئولوژی جنسیت بر جامعه است. پس هیچکس بد نیست! به این ترتیب برای کنار زدن چنین ویژگیهایی نیاز به ریاضت کشی و خودسازیهای فرسایشی در مبارزه با خودخواهی، عصبانیت و … نیست. کافی است بر جنسیتزدگی غلبه کرده و گامهای عملی در راستای نفی آن برداریم. بسرعت خواهیم دید که چنین ویژگیهایی نیز در ما رنگ خواهد باخت. | ||
با این تفاسیر «دستگاه چپ» دستگاهی است که در آن فرد، خود را به جمع نیازمند میبیند. در یک حرکت جمعی، آنچنان که او با نقاط مثبت خود، ضعفهای دیگران را جبران میکند، دیگران نیز با تواناییهای خود نقاط منفی او را جبران میکنند. | با این تفاسیر «دستگاه چپ» دستگاهی است که در آن فرد، خود را به جمع نیازمند میبیند. در یک حرکت جمعی، آنچنان که او با نقاط مثبت خود، ضعفهای دیگران را جبران میکند، دیگران نیز با تواناییهای خود نقاط منفی او را جبران میکنند. | ||
==== رهایی ==== | ==== رهایی ==== | ||
در | در برابر دوگانگی و از خودبیگانگی، که یکی دیگر از ویژگیهای «دستگاه راست» بهشمار میرود یگانگی و رهایی محصول و نتیجهٔ «دستگاه چپ» میباشد. فردی که از «دستگاه راست» بیرون میکشد تئوری آنرا فهم کرده و سپس در عمل به مبارزه با آن میپردازد، قادر است نقاب از چهره بردارد و خودش باشد. چنین انسانی به همان میزان از عارضهٔ «خود دیگرنمایی» و «خودنمایی» فاصله میگیرد. البته باید توجه داشت که معمولاً تصور عامه از این پدیده، اعمال افراطی در جهت برجسته کردن خویش در جمع است. این درحالی است که این پدیده در تار و پود اعمال و رفتارهای اغلب انسانها کم و بیش نهفتهاست. انسانی که نقاب بر چهره دارد، تمامی کنشها و برکنشهای او در راستای حفظ چهرهٔ خودساختهٔ او تنظیم شده و تکوین مییابد و در تمامی آنها میتوان شائبههایی از خودنمایی را دید. درست به همین دلیل است که وقتی انسان از «دستگاه راست» خارج شده و به روایت مجاهدین، انقلاب میکند، تبدیل به انسانی دیگر میشود. خودش میشود و نقاب را کنار میگذارد. او رهایی را تجربه میکند. هرچند غلبه بر «دستگاه راست» به یکباره امکانپذیر نیست اما چنین انسانی انتخاب میکند در مسیر دیگری حرکت کند. او قادر است رفتارهای خود را بازخوانی کند و علت آنرا متوجه شود. یکی از ابزاری که مجاهدین تحت اشراف مریم رجوی برای غلبه بر «دستگاه راست» از آن بهره میجویند [[عملیات جاری]] است. عملیات جاری یک نشست جمعی کوچک است که افراد در کمال صداقت، رفتارهای خود را در آن بازخوانی میکنند. گاه از یکدیگر عذرخواهی میکنند و پنهانیترین زوایای درون خود را بیباکانه روی دایره میریزند و گاه از آنچه از یکدیگر یادگرفته اند، در برابر هم سخن میگویند و به نقاط قوت یکدیگر اشاره میکنند. به عبارت دیگر عملیات جاری فرایند «خود شدن» را سهل تر کرده به افراد کمک میکند تا بر ویژگیهایی چون خودخواهی، نخوت، جاه طلبی و به تعبیر مریم رجوی «اول من» غلبه کنند. تصور کنید دوست شما، صادقانه و با پوزش به شما بگوید که اگر در انجام فلان کار به کمک شما نیامده است، علت آن احساس حسادت به شما و کار خوبتان بودهاست، در حالی که باید از شما یادمیگرفته و شما را تنها نمیگذاشته… | ||
چنین گفتگویی بین شما و دوستتان، طبعاً شما را به هم نزدیکتر کرده و فاصلهها را از میان میبرد. درست در همین نقطه است که جوشش و فوران انرژیهای انسانی آغاز میشود، عشق به معنای واقعی محقق میشود و رهایی عینت پیدا میکند. عباراتی چون | |||
«مریم رهایی» که توسط برخی از اعضاء این سازمان بکار برده میشود، برخلاف تصوراتی که آنرا به مسائلی چون کیش شخصیت ارتباط میهد، ناظر بر این است که مجاهدین خلق در انقلاب ایدئولوژیک تحت آموزشهای مریم رجوی، در فرایند آگاهی و رهایی از جنسیتزدگی، تغییری شگفت را در درون خود و مناسبات سازمانیشان احساس کرده و ناگهان خود را انسانهای دیگری یافته اند. | |||
== مریم رجوی در انقلاب ایدئولوژیک سالک یا دانشمند == | == مریم رجوی در انقلاب ایدئولوژیک سالک یا دانشمند == | ||
خط ۳۶۹: | خط ۳۷۴: | ||
این یک دیدگاه ایدئولوژیک نوین نسبت به مسألهٔ زن، رهبری، رهایی، و آگاهی است که آثار آن از قلمرو سیاست فراتر رفته و در زمینه فلسفه، عرفان، هنر، جامعهشناسی، روانشاسی، شناختشناسی، و وجود شناسی نیز تجلی خواهد یافت. | این یک دیدگاه ایدئولوژیک نوین نسبت به مسألهٔ زن، رهبری، رهایی، و آگاهی است که آثار آن از قلمرو سیاست فراتر رفته و در زمینه فلسفه، عرفان، هنر، جامعهشناسی، روانشاسی، شناختشناسی، و وجود شناسی نیز تجلی خواهد یافت. | ||
البته اینکه مجاهدین خلق و شخص مریم رجوی چنین اندیشهای را کمتر به بیرون از خود ارائه دادهاند دلیل بسیار مشخصی دارد. هدف مریم رجوی از وارد شدن در انقلاب ایدئولوژیک، آنچنان که خود او میگوید، در قدم اول | البته اینکه مجاهدین خلق و شخص مریم رجوی چنین اندیشهای را کمتر به بیرون از خود ارائه دادهاند دلیل بسیار مشخصی دارد. هدف مریم رجوی از وارد شدن در انقلاب ایدئولوژیک، آنچنان که خود او میگوید، در قدم اول ارائهٔ تئوریهای نوین در رابطه با رهایی زنان یا دستیابی به رهایی فرد فرد انسانها نیست. اگر چه این اهداف بسیار مقدس و نتیجهٔ خودبخودی این انقلاب بودهاند اما هدف او در یک کلام پیشبرد مبارزه و سرنگونی آخوندهای حاکم بر ایران بودهاست. او میگوید ما برای مبارزه در شرایط دشواری که در پیش رو داشتیم ناچار بودیم خود را ارتقاء دهیم تا بتوانیم با آزاد کردن انرژیها از پس این رژیم برآمده و در برابر تهاجمات او بایستیم. به عبارتی این مسیر بیش از هرچیز مسیری عملی بودهاست که مجاهدین پا در آن گذاشته و آنرا تجربه کردهاند، بدون آنکه فرصتی برای تدوین تئوری آن داشته باشند. درست مانند دانشمندی که در لابراتوار مشغول اکتشاف و پیشروی است اما فرصتی برای مکتوب کردن و ارائهٔ دستاوردهای خود در سمینارهای جهانی ندارد، چرا که او بیش از هر چیز به دنبال رسیدن به محصول نهایی خود در این لابراتوار است. | ||
همچنین تفاوت مریم رجوی با دانشمندان و محققین علم روانشناسی و جامعهشناسی این است که مریم رجوی دستیافتهای خود را نه فقط با کار تئوریک و تحقیق در میان کتابها و مقالات، بلکه در تجربه و عمل خویش بدست آوردهاست. او به عنوان آغازگر و پیشرو در انقلاب | همچنین تفاوت مریم رجوی با دانشمندان و محققین علم روانشناسی و جامعهشناسی این است که مریم رجوی دستیافتهای خود را نه فقط با کار تئوریک و تحقیق در میان کتابها و مقالات، بلکه در تجربه و عمل خویش بدست آوردهاست. او به عنوان آغازگر و پیشرو در انقلاب ایدئولوژیک، خود در مسیر نفی جنسیت زدگی و مبارزه با فردیت فروبرنده، پیش رفته و سپس دیدههای خود را برای دیگران بازگویی میکند. او مسیرهای رسیدن به قلهی رهایی از جنسیت زدگی را مطالعه نکردهاست، او خود به قلههای نفی جنسیتزدگی، نفی فردیت منفی و «خود شدن» صعود کرده و سپس برای دیگران از کشف و شهود خویش و از دیدهها و شنیدههایش سخن گفتهاست. بی سبب نیست که بسیاری در مواجهه با مریم رجوی پس از اولین دیدار، با شگفتی او را انسانی متفاوت توصیف میکنند. انسانی که خودش است. انسانی که نگاهی متفاوت به دیگران دارد و همگان را در اولین دیدار جذب رابطهها و کاریزمای خود میکند. | ||
برخی از کسانی که با مریم رجوی ملاقات داشتهاند در مورد شخصیت و کاریزمای او چنین میگویند: | برخی از کسانی که با مریم رجوی ملاقات داشتهاند در مورد شخصیت و کاریزمای او چنین میگویند: | ||
'''لرد آرچر دادستان پیشین انگلستان''' | |||
من نمیتوانم همه چیزهایی را که میخواهم بگویم …بگویم به خانم مریم رجوی فکر میکنم که در آیندهی نزدیک دربارهی کارهایی که شما انجام داده ایدکتابها نوشته خواهد شد. کتابهای زیادی دربارة آنچه که شما انجام دادید و کی هستید و بدانید که کاری که شما کردید بی همتاست! | |||
'''ادیت باوئر - نماینده پارلمان اروپا :''' | '''ادیت باوئر - نماینده پارلمان اروپا :''' | ||
خط ۳۸۱: | خط ۳۹۰: | ||
'''ماریو پسکانته رئیس کمیسیون سیاستهای اتحادیة اروپا''' | '''ماریو پسکانته رئیس کمیسیون سیاستهای اتحادیة اروپا''' | ||
(مریم رجوی) مبارزی است برای آزادی مردمش، قهرمانی در | (مریم رجوی) مبارزی است برای آزادی مردمش، قهرمانی در دورهی مدرن، در زمانه ای که دیگر کمتر مبارزی یافت میشود که به خاطر آرمانهایش بجنگد. | ||
'''خانم هولتس هوتر''' | '''خانم هولتس هوتر''' | ||
(خانم رجوی) زنی خارقالعاده است. هرکس هنوز اینرا در نیافته باشد، یک تخته کم دارد» | (خانم رجوی) زنی خارقالعاده است. هرکس هنوز اینرا در نیافته باشد، یک تخته کم دارد» | ||
'''بارونس ورما از اعضای ارشد حزب محافظه کار انگلستان''' | '''بارونس ورما از اعضای ارشد حزب محافظه کار انگلستان''' | ||
خانم رجوی یکی از کاریسماتیکترین کسانی است که تاکنون فرصت برخورد با وی را | خانم رجوی یکی از کاریسماتیکترین کسانی است که تاکنون فرصت برخورد با وی را داشته ام. میدانم که وی الهامبخش بسیاری از زنان در شهر اشرف است تا آنها برخیزند و برای هدفی مبارزه کنند | ||
'''دکتر آلخو ویدال کوادراس''' | '''دکتر آلخو ویدال کوادراس''' | ||
امروز مجاهدین خلق محور اصلی یک ائتلاف چندحزبی به نام شورای ملی مقاومت ایران میباشند که پرزیدنت آن یک زن | امروز مجاهدین خلق محور اصلی یک ائتلاف چندحزبی به نام شورای ملی مقاومت ایران میباشند که پرزیدنت آن یک زن ستایشانگیز، به نام مریم رجوی است | ||
'''آنتونیو استانگو''' | '''آنتونیو استانگو''' | ||
فکر میکنم اصلیترین | فکر میکنم اصلیترین دلیل، شخصیت خود خانم رجوی بود. چون هر کس که به حرفهای ایشان به دقت گوش بدهد، متوجه یک پیام بسیار صریح و آشکار میشود. پیامی بسیار قوی و مثبت و مبتنی بر امکان تحقق عملی در بهبود بخشیدن به وضعیت ایران و جهان! | ||
'''ایو بونه استاندار و نمایندة پیشین مجلس ملی فرانسه''' | '''ایو بونه استاندار و نمایندة پیشین مجلس ملی فرانسه''' | ||
و این مقاومت یکپارچه پشت سر شما قرار گرفتهاست خانم (رجوی) | و این مقاومت یکپارچه پشت سر شما قرار گرفتهاست خانم (رجوی)، چون شما روح این مقاومت هستید و چون از حدود ۱۵ سالی که شما را میشناسم شاهد بوده ام که شما هرگز از هوشیاری خود نکاستید؛ هرگز ذره یی از مبارزه جویی خود کوتاه نیامدید | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |