کاربر:Mohsen/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۰۷: خط ۲۰۷:


=== عملیات فروغ جاویدان ===
=== عملیات فروغ جاویدان ===
فروغ جاویدان آخرین عملیات ارتش آزادیبخش ملی ایران بود، هنوز یک ماه از عملیات چلچراغ ارتش آزادیبخش نگذشته بود که در روز ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ ناگهان خمینی قطعنامه آتش بس را پذیرفت، در حالی که روز ۱۴ تیر گفته بود «تا خشت آخر تهران، ایستاده و می‌جنگیم!»<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/news/164149 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref>
دشمنان، توطئه‌های واقعاً گسترده‌یی را طرح‌ریزی کرده بودند؛ چون مجاهدین قبل از عملیات فروغ جاویدان، در مهران، عملیاتی به‌زعم خود موفقیت‌آمیز انجام داده بودند و شعار ”امروز مهران فردا تهران“ را هم یکی دو ماه قبل، مطرح کرده بودند. بنابراین، با در اختیار گرفتن انواع سلاحهای سنگین و نیمه سنگین هم‌چون نفربر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئه‌ها را خنثی کرد».


اسماعیل احمدی مقدم فرمانده وقت نیروی انتظامی ایران:<blockquote>«صبح رفته بودم قبل از آمدن آقای هاشمی‌رفته بودم کله داوود، دشت ذهاب دست عراقیها بود کله داوود خط ارتش بود از آنجا وضع را دیدم و و دیدیم که عراقیها دارند واقعاً عقب‌نشینی می‌کنند من داشتم گزارش به آقای هاشمی می‌دادم برادری بود به‌نام سردار امیر نوحی که الآن هم در سپاه هستند زنگ زد به من از کرند و گفت آقا آمدند از کله داوود رد شدند. پاتاق از اون تنگه رد شدند آقا چطور می‌گی؟!. ما یک گردان احتیاط فرستاده بودیم بچه‌های تیپ 57، سردار نوری بچه‌های لرستان بودند، دکل ماکرویو بالای پاتاق... </blockquote><blockquote>با اون تماس گرفتیم گفت از آنجا هم رد شدند گفتیم آقای نوری پس تو چرا درگیر نشدی؟ گفت آقا ما دیدیم که یک ستونی می‌رفت اون بالا، یک کیلومتر با جاده فاصله داشتیم تا خودمان را برسانیم به جاده ستون رفت آن‌قدر سرعت داشت. آقای امیر نوری زنگ زد که گفت از کرند هم رد شدند به کرند رسیدند گفت من در کرند هستم اینها به دشت کرند رسیدند. </blockquote><blockquote>این عراقیها این سرعت، سرعت 80 کیلومتر چطوری با این سرعت میایند... ... ... </blockquote><blockquote>همه مونده بودند در یک بهتی که اینها کی هستند عین این‌که یک نیروی احتیاط سپاه داره میاد. </blockquote><blockquote>آقای هاشمی به من گفت برو اونجا یک کاریش بکن... .. </blockquote><blockquote>وقتی من راه افتادم تا گردنه حسن آباد راه‌بندان بود... . </blockquote><blockquote>ما رفته بودیم اسلام‌آباد دیدیم که اسلام‌آباد در حال سقوط است نیروها هم دیگه انسجام ندارند..»<ref>برنامه تلویزیونی شناسنامه شبکه سه تلویزیون دولتی ایران ـ ۴مرداد ۹۲ </ref></blockquote>'''خمینی:''' «این‌جا نقطه شکست و پیروزی اسلام یا کفر است. باید متر به متر بجنگید» (تلویزیون رژیم 5مردادماه 1386). 
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده وقت نیروی انتظامی ایران:<blockquote>«صبح رفته بودم قبل از آمدن آقای هاشمی‌رفته بودم کله داوود، دشت ذهاب دست عراقیها بود کله داوود خط ارتش بود از آنجا وضع را دیدم و و دیدیم که عراقیها دارند واقعاً عقب‌نشینی می‌کنند من داشتم گزارش به آقای هاشمی می‌دادم برادری بود به‌نام سردار امیر نوحی که الآن هم در سپاه هستند زنگ زد به من از کرند و گفت آقا آمدند از کله داوود رد شدند. پاتاق از اون تنگه رد شدند آقا چطور می‌گی؟!. ما یک گردان احتیاط فرستاده بودیم بچه‌های تیپ 57، سردار نوری بچه‌های لرستان بودند، دکل ماکرویو بالای پاتاق... </blockquote><blockquote>با اون تماس گرفتیم گفت از آنجا هم رد شدند گفتیم آقای نوری پس تو چرا درگیر نشدی؟ گفت آقا ما دیدیم که یک ستونی می‌رفت اون بالا، یک کیلومتر با جاده فاصله داشتیم تا خودمان را برسانیم به جاده ستون رفت آن‌قدر سرعت داشت. آقای امیر نوری زنگ زد که گفت از کرند هم رد شدند به کرند رسیدند گفت من در کرند هستم اینها به دشت کرند رسیدند. </blockquote><blockquote>این عراقیها این سرعت، سرعت 80 کیلومتر چطوری با این سرعت میایند... ... ... </blockquote><blockquote>همه مونده بودند در یک بهتی که اینها کی هستند عین این‌که یک نیروی احتیاط سپاه داره میاد. </blockquote><blockquote>آقای هاشمی به من گفت برو اونجا یک کاریش بکن... .. </blockquote><blockquote>وقتی من راه افتادم تا گردنه حسن آباد راه‌بندان بود... . </blockquote><blockquote>ما رفته بودیم اسلام‌آباد دیدیم که اسلام‌آباد در حال سقوط است نیروها هم دیگه انسجام ندارند..»<ref>برنامه تلویزیونی شناسنامه شبکه سه تلویزیون دولتی ایران ـ ۴مرداد ۹۲ </ref></blockquote>'''خمینی:''' «این‌جا نقطه شکست و پیروزی اسلام یا کفر است. باید متر به متر بجنگید» (تلویزیون رژیم 5مردادماه 1386). 
۹۷۳

ویرایش