کاربر:Mohsen/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۵: خط ۸۵:
در این‌جا بود كه طبق معمول، مسعود  شخصاً وارد میدان شد و طراحی و راه اندازی  بزرگترین تظاهرات را به‌دست گرفت. وی  با برگزاری نشستهای طولانی با مسئولان  و فرماندهان، همه چیز را با جزئیات آن طراحی كرد و به دست فرماندهان صحنه سپرد.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران - چاپ ۱۳۷۴</ref>
در این‌جا بود كه طبق معمول، مسعود  شخصاً وارد میدان شد و طراحی و راه اندازی  بزرگترین تظاهرات را به‌دست گرفت. وی  با برگزاری نشستهای طولانی با مسئولان  و فرماندهان، همه چیز را با جزئیات آن طراحی كرد و به دست فرماندهان صحنه سپرد.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران - چاپ ۱۳۷۴</ref>


مهدی ابریشمچی از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران در خصوص تدارک تظاهرات ۳۰ خرداد گفت: <blockquote>«اگر من بخواهم یک لحظه تاریخی را تشریح بکنم، نشست مرکزیت مجاهدین با حضور برادرمان مسعود بود که در باره این موضوع بحث و بررسی می شد که چه باید کرد؟... مسعود سئوال اصلی را مطرح کرد و گفت که اگر ما وارد ۳۰ خرداد شویم و رژیم همین طور که انتظار می رود، متقابلا وارد شود و تظاهرات مسالمت آمیز مردم را به رگبار ببندد، شما مسئولان مجاهدین چه کار می خواهید بکنید؟ تصمیمتان را پیشاپیش بگیرید تا در فردای ۳۰ خرداد حیران و سرگردان نمانیم. کسی که می خواست وارد ۳۰ خرداد شود، باید قدم بعد از ۳۰ خرداد را هم محاسبه می کرد. این همان جلسه ای بود که اتمام حجت مقدمتا در داخل مرکزیت مجاهدین و به دنبال آن در صفوف مجاهدین انجام گرفت».<ref>وبسایت [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_mojahedin بی‌بی‌سی فارسی]</ref></blockquote><blockquote>بعد از ۳۰ خرداد سازمان مجاهدین خلق مبارزه قهر‌آمیز را آغاز کرد، مسعود رجوی پیشتر گفته بود «وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم».<ref>سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ مجاهدین خلق در دانشگاه تهران- ۱۰ بهمن ۱۳۵۸</ref></blockquote>برخورد و درگیری بین نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران و نیروهای دولتی شروع شد، فضای جامعه بکلی میلیاریزه شده و سایه سنگین سرکوب دولتی همه جا دیده می‌شد، یک بار دیگر سازمان مجاهدین تلاش کرد با تظاهراتی این فضا را بشکند، ابتدا در نیمه شهریور ۶۰ یک تظاهرات مسلحانه به راه انداخت و تظاهرات بعدی در ۵ مهر ۱۳۶۰ بود که شعار «مرگ بر خمینی» را سردادند که در آن شرایط کار دشواری بود.
مهدی ابریشمچی از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران در خصوص تدارک تظاهرات ۳۰ خرداد گفت: <blockquote>«اگر من بخواهم یک لحظه تاریخی را تشریح بکنم، نشست مرکزیت مجاهدین با حضور برادرمان مسعود بود که در باره این موضوع بحث و بررسی می شد که چه باید کرد؟... مسعود سئوال اصلی را مطرح کرد و گفت که اگر ما وارد ۳۰ خرداد شویم و رژیم همین طور که انتظار می رود، متقابلا وارد شود و تظاهرات مسالمت آمیز مردم را به رگبار ببندد، شما مسئولان مجاهدین چه کار می خواهید بکنید؟ تصمیمتان را پیشاپیش بگیرید تا در فردای ۳۰ خرداد حیران و سرگردان نمانیم. کسی که می خواست وارد ۳۰ خرداد شود، باید قدم بعد از ۳۰ خرداد را هم محاسبه می کرد. این همان جلسه ای بود که اتمام حجت مقدمتا در داخل مرکزیت مجاهدین و به دنبال آن در صفوف مجاهدین انجام گرفت».<ref>وبسایت [http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_mojahedin بی‌بی‌سی فارسی]</ref></blockquote><blockquote>بعد از ۳۰ خرداد سازمان مجاهدین خلق مبارزه قهر‌آمیز را آغاز کرد، مسعود رجوی پیشتر گفته بود «وای به روزی که تصمیم بگیریم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم».<ref>سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ مجاهدین خلق در دانشگاه تهران- ۱۰ بهمن ۱۳۵۸</ref></blockquote>با شروع مقاومت قهر‌آمیز سازمان مجاهدین خلق تاکتیک خودش را بر بی‌آینده کردن رژیم بنا کرد، در این خصوص مجاهدین می‌گویند:<blockquote>«تاكتیك نظامی مجاهدین در آغاز مقاومت مسلحانه وارد آوردن ضربه‌ی تعیین كننده‌ی اول بود. این تاكتیك انقلابی كه به شیوه‌ی تهاجم مطلق صورت می گرفت، ضمن دسترسی به هدف‌های  مشخص نظامی، هدف سیاسی عمده‌یی را نیز دنبال می‌كرد كه عبارت بود از بی‌آینده كردن رژیم خمینی. ویژگی مرحله‌ی  تهاجمی اول این بود كه در آن مبارزه‌ی مسلحانه با عملیات بزرگ آغاز شد و همین عملیات بود كه رژیم را بی‌آینده كرد. چرا كه این رژیم ضدتاریخی كه همواره در ساختار خود نازا و ابتر بود  و قدرت بازسازی ضربه‌هایی كه بر سازمان سیاسیش وارد می شد نداشت، در نتیجه‌ی  این تهاجمات صدماتی را متحمل شد كه هرگز نتوانست جبران كند و به همین دلیل بی آینده شد».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>اما این تاکتیک در درون سازمان مجاهدین هم اثرات خودش را داشت، خود مجاهدین بر این باورند که: <blockquote>«متقابلاً در همین دوران، سازمان مجاهدین از نظر نظامی تثبیت گردید. فراموش نكنیم كه مجاهدین در آستانه‌ی ۳۰ خرداد به‌طور عمده  یك سازمان سیاسی و نیمه علنی بود. اگر چنین تهاجمی صورت نمی گرفت و اگر مجاهدین رژیم را ناگزیر از تدافع نمی‌كردند، نه فقط تبدیل سازمان سیاسی به نظامی محال بود بلكه به دشمن فرصت داده می‌شد كه به لحاظ نظامی و تاكتیكی بر مقاومت پیشی بگیرد و این عقب‌افتادگی برای مقاومت  بسیار خطرناك بود. تا  آن‌جا كه می‌توانست حتی وجود فیزیكی مجاهدین و سایر نیروهای مبارز را به زیر علامت سؤال ببرد. اما در نتیجه‌ی این ضربات، اكنون این دشمن بود كه در لاك دفاعی مطلق فرو رفته بود و این وضعیت تا چندین ماه نیز ادامه پیدا كرد. فرصتی كه برای انطباق سازمان مجاهدین با شرایط جدید بسیار مغتنم بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>برخورد و درگیری بین نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران و نیروهای دولتی باعث شد که فضای جامعه بکلی میلیاریزه شده و سایه سنگین سرکوب دولتی همه جا دیده می‌شد، یک بار دیگر سازمان مجاهدین تلاش کرد با تظاهراتی این فضا را بشکند، ابتدا در نیمه شهریور ۶۰ یک تظاهرات مسلحانه به راه انداخت و تظاهرات بعدی در ۵ مهر ۱۳۶۰ بود که شعار «مرگ بر خمینی» را سردادند که در آن شرایط کار دشواری بود.


«آن روز خمینی در تمامیتش به  پایان رسید و شعار «مرگ بر خمینی» با استقبال چشمگیری از سوی مردم روبه‌رو شد. و بدین‌ترتیب آثار آن،‌كل جنبش مقاومت را ارتقا داد و راه پیشروی آن را هموار نمود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۳۷</ref>
«آن روز خمینی در تمامیتش به  پایان رسید و شعار «مرگ بر خمینی» با استقبال چشمگیری از سوی مردم روبه‌رو شد. و بدین‌ترتیب آثار آن،‌كل جنبش مقاومت را ارتقا داد و راه پیشروی آن را هموار نمود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۳۷</ref>
خط ۹۵: خط ۹۵:
به همین دلیل مقاومت ایران متقابلاً‌در یكی از مراحل عملیات مسلحانه، ضربه به ماشین سركوب و سرانگشتان اختناق‌آفرین رژیم را هدف عملیات خود قرار داد. جلادان، شكنجه‌گران، عوامل تفتیش عقاید، جاسوسان و خبرچینان كه علاوه بر شركت در كشتار و شكنجه‌ی مجاهدین،‌از بام تا شام با بهانه‌های مختلف به اذیت و آزار مردم بیگناه می‌پرداختند در معرض تهاجم بی‌امان تیمهای عملیاتی و واحدهای مقاومت قرار گرفتند».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۳۸</ref>
به همین دلیل مقاومت ایران متقابلاً‌در یكی از مراحل عملیات مسلحانه، ضربه به ماشین سركوب و سرانگشتان اختناق‌آفرین رژیم را هدف عملیات خود قرار داد. جلادان، شكنجه‌گران، عوامل تفتیش عقاید، جاسوسان و خبرچینان كه علاوه بر شركت در كشتار و شكنجه‌ی مجاهدین،‌از بام تا شام با بهانه‌های مختلف به اذیت و آزار مردم بیگناه می‌پرداختند در معرض تهاجم بی‌امان تیمهای عملیاتی و واحدهای مقاومت قرار گرفتند».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۳۸</ref>


با شروع مقاومت قهر‌آمیز سازمان مجاهدین خلق تاکتیک خودش را بر بی‌آینده کردن رژیم بنا کرد، در این خصوص مجاهدین می‌گویند: <blockquote>«تاكتیك نظامی مجاهدین در آغاز مقاومت مسلحانه وارد آوردن ضربه‌ی تعیین كننده‌ی اول بود. این تاكتیك انقلابی كه به شیوه‌ی تهاجم مطلق صورت می گرفت، ضمن دسترسی به هدف‌های  مشخص نظامی، هدف سیاسی عمده‌یی را نیز دنبال می‌كرد كه عبارت بود از بی‌آینده كردن رژیم خمینی. ویژگی مرحله‌ی  تهاجمی اول این بود كه در آن مبارزه‌ی مسلحانه با عملیات بزرگ آغاز شد و همین عملیات بود كه رژیم را بی‌آینده كرد. چرا كه این رژیم ضدتاریخی كه همواره در ساختار خود نازا و ابتر بود  و قدرت بازسازی ضربه‌هایی كه بر سازمان سیاسیش وارد می شد نداشت، در نتیجه‌ی  این تهاجمات صدماتی را متحمل شد كه هرگز نتوانست جبران كند و به همین دلیل بی آینده شد».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>اما این تاکتیک در درون سازمان مجاهدین هم اثرات خودش را داشت، خود مجاهدین بر این باورند که: <blockquote>«متقابلاً در همین دوران، سازمان مجاهدین از نظر نظامی تثبیت گردید. فراموش نكنیم كه مجاهدین در آستانه‌ی ۳۰ خرداد به‌طور عمده  یك سازمان سیاسی و نیمه علنی بود. اگر چنین تهاجمی صورت نمی گرفت و اگر مجاهدین رژیم را ناگزیر از تدافع نمی‌كردند، نه فقط تبدیل سازمان سیاسی به نظامی محال بود بلكه به دشمن فرصت داده می‌شد كه به لحاظ نظامی و تاكتیكی بر مقاومت پیشی بگیرد و این عقب‌افتادگی برای مقاومت  بسیار خطرناك بود. تا  آن‌جا كه می‌توانست حتی وجود فیزیكی مجاهدین و سایر نیروهای مبارز را به زیر علامت سؤال ببرد. اما در نتیجه‌ی این ضربات، اكنون این دشمن بود كه در لاك دفاعی مطلق فرو رفته بود و این وضعیت تا چندین ماه نیز ادامه پیدا كرد. فرصتی كه برای انطباق سازمان مجاهدین با شرایط جدید بسیار مغتنم بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>همزمان با شروع مقاومت مسلحانه، مسعود رجوی دست به یک ابتکار عمل سیاسی زد و برای این که دستاورد سیاسی این عملیات نظامی در جایی متبلور بشود، شورای ملی مقاومت ایران راتأسیس کرد. در حقیقت  آن‌ روی سكه‌ی بی‌آینده‌كردن رژیم، معرفی شورای ملی مقاومت به‌عنوان  آلترناتیو دموكراتیك این رژیم بود. <ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ سال ۱۳۷۴</ref>
همزمان با شروع مقاومت مسلحانه، مسعود رجوی دست به یک ابتکار عمل سیاسی زد و برای این که دستاورد سیاسی این عملیات نظامی در جایی متبلور بشود، شورای ملی مقاومت ایران راتأسیس کرد. در حقیقت  آن‌ روی سكه‌ی بی‌آینده‌كردن رژیم، معرفی شورای ملی مقاومت به‌عنوان  آلترناتیو دموكراتیك این رژیم بود. <ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ سال ۱۳۷۴</ref>


سازمان مجاهدین از سال ۱۳۶۱ کم کم نیروهای خودش را به منطقه‌ی کردی منتقل کرد، منطقه‌ی کردستان شمالی یک منقطه تقریباً آزاد شده بود و می‌توانست نقش پشت جبهه برای تدارک عملیات مجاهدین باشد. فعالیت نظامی مجاهدین در مناطق کردی ایران و عراق تا سال ۱۳۶۵ ادامه داشت. امضای قرارداد صلح بین دولت سابق عراق و شورای ملی مقاومت این امکان را برای مجاهدین فراهم آورد که بعد این که کردستان ایران با تهاجمات گستردت نیروهای دولتی ایران ناامن شد، بتوانند از خاک کردستان عراق استفاده کنند.
سازمان مجاهدین از سال ۱۳۶۱ کم کم نیروهای خودش را به منطقه‌ی کردی منتقل کرد، منطقه‌ی کردستان شمالی یک منقطه تقریباً آزاد شده بود و می‌توانست نقش پشت جبهه برای تدارک عملیات مجاهدین باشد. فعالیت نظامی مجاهدین در مناطق کردی ایران و عراق تا سال ۱۳۶۵ ادامه داشت. امضای قرارداد صلح بین دولت سابق عراق و شورای ملی مقاومت این امکان را برای مجاهدین فراهم آورد که بعد این که کردستان ایران با تهاجمات گستردت نیروهای دولتی ایران ناامن شد، بتوانند از خاک کردستان عراق استفاده کنند.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
ارتش آزادیبخش‌ ملی ایران به منظور تمرکز عملیات پراکنده پارتیزانی بوجود آمد، با آمدن مسعود رجوی به عراق در خرداد ۱۳۶۵ عملیات نظامی مجاهدین تمرکز پیدا کرد.
ارتش آزادیبخش‌ ملی ایران به منظور تمرکز عملیات پراکنده پارتیزانی بوجود آمد، با آمدن مسعود رجوی به عراق در خرداد ۱۳۶۵ عملیات نظامی مجاهدین تمرکز پیدا کرد.


«از اوایل پاییز ۶۵ (حدود ۳ ماه پس از عزیمت مسعود رجوی)،‌یك كار فشرده‌ی  جابه‌جایی، سازماندهی، آموزش و پشتیبانی برای شكل دادن به این نیروهای رزمنده شروع شد و ۶ ماه به‌درازا كشید. اما این سرمایه‌گذاری وقتی در عملیات درخشان گردان‌های رزمی به‌بار نشست، برق شعف در چشمها درخشید.‌به‌ زودی آوازه‌ی  رزم و دلاور‌ی‌های نیروهای آزادیبخش كه در همین گردان‌ها سازمان یافته بودند در همه‌جا پیچید.این گردانها از نظر كمی و كیفی آن اندازه توانایی نظامی داشتند  كه به چند پایگاه دشمن حمله كنند،‌ آنها را تصرف كنند، اسیر بگیرند و غنیمت به‌دست آورند. هر گردان دارای چند گروهان بود و ‌توان رزمی گردان در تهاجم هم‌زمان گروهانها به چندین موضع و پایگاه دشمن عمل می‌كرد. گردانهای رزمی در اسفندماه ۶۵، عملیات خود را  در نوار مرزی شروع كردند.‌این عملیات از منطقه‌ی مرزی سردشت و مریوان در مرز كردستان شروع شد و سپس در  منطقه‌های سرپل‌ذهاب،‌ قصرشیرین،‌ ایلام،‌ گیلانغرب، مهران، دهلران و موسیان امتداد یافت. گردانهای رزمی خوش درخشیدند و راهگشا بودند.‌آنها ظرف ۴ماه (از اسفند۶۵ تا خرداد ۶۶) ۴۵ رشته عملیات موفق انجام دادند. در مقایسه با دوره‌های پیشین عملیات  پارتیزانی، این سلسله عملیات با كمیت انبوه رزمنده  و كیفیت بالای نظامی و برتری مطلق در صحنه،‌بیلان شگفت‌انگیزی بود كه قبل از همه دشمن را گیج و مبهوت كرده بود. اكنون یك عامل نظامی جدی و تعیین‌كننده‌كه عملیاتش تأثیر دامنه‌داری بر روحیهٌ نیروهای دشمن می‌گذاشت وارد صحنه شده بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴</ref>
«از اوایل پاییز ۶۵ (حدود ۳ ماه پس از عزیمت مسعود رجوی)،‌یك كار فشرده‌ی  جابه‌جایی، سازماندهی، آموزش و پشتیبانی برای شكل دادن به این نیروهای رزمنده شروع شد و ۶ ماه به‌درازا كشید. اما این سرمایه‌گذاری وقتی در عملیات درخشان گردان‌های رزمی به‌بار نشست، برق شعف در چشمها درخشید.‌به‌ زودی آوازه‌ی  رزم و دلاور‌ی‌های نیروهای آزادیبخش كه در همین گردان‌ها سازمان یافته بودند در همه‌جا پیچید.این گردانها از نظر كمی و كیفی آن اندازه توانایی نظامی داشتند  كه به چند پایگاه دشمن حمله كنند،‌ آنها را تصرف كنند، اسیر بگیرند و غنیمت به‌دست آورند. هر گردان دارای چند گروهان بود و ‌توان رزمی گردان در تهاجم هم‌زمان گروهانها به چندین موضع و پایگاه دشمن عمل می‌كرد. گردانهای رزمی در اسفندماه ۶۵، عملیات خود را  در نوار مرزی شروع كردند.‌این عملیات از منطقه‌ی مرزی سردشت و مریوان در مرز كردستان شروع شد و سپس در  منطقه‌های سرپل‌ذهاب،‌ قصرشیرین،‌ ایلام،‌ گیلانغرب، مهران، دهلران و موسیان امتداد یافت. گردانهای رزمی خوش درخشیدند و راهگشا بودند.‌آنها ظرف ۴ماه (از اسفند۶۵ تا خرداد ۶۶) ۴۵ رشته عملیات موفق انجام دادند. در مقایسه با دوره‌های پیشین عملیات  پارتیزانی، این سلسله عملیات با كمیت انبوه رزمنده  و كیفیت بالای نظامی و برتری مطلق در صحنه،‌بیلان شگفت‌انگیزی بود كه قبل از همه دشمن را گیج و مبهوت كرده بود. اكنون یك عامل نظامی جدی و تعیین‌كننده‌كه عملیاتش تأثیر دامنه‌داری بر روحیه‌ی نیروهای دشمن می‌گذاشت وارد صحنه شده بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴</ref>
 
اما هر ارتش به الزاماتی نیاز داشت از جمله قرارگاه‌‌های پشتیبانی، لباس فرم یکدست، سلاح و تجهیزات و آموزش.
 
قرارگاههای فرماندهی یكی از الزامات جدی جنگ آزادیبخش تشكیل بود.  این قرارگاهها شامل محل استقرار فرماندهی و نیروهای رزمنده،‌محل آموزش، محل نگهداری سلاح و جنگ‌افزار و بالاخره تداركات و پشتیبانی بود.
 
« به دستور فرمانده كل ارتش آزادیبخش و با نظارت مستقیم مریم رجوی جانشین فرمانده كل ارتش، بهره‌برداری از قرارگاهها تنها در صورتی مجاز بود كه تمامی الزامات زیستی با رعایت استانداردهای مشخص‌شده در آن‌جا فراهم باشد. فراهم كردن این امكانات برای قرارگاهی كه در دشتهای سوزان و روی ماسه‌های روان ساخته می‌شد واقعاً كار دشواری بود  اما به‌هرحال حداقلهای  زیر طبق استانداردهای «طرح و پروژه» ارتش آزادیبخش می‌بایستی تاٌمین می‌شد:
 
آسایشگاههای مناسب، سالن غذاخوری، سالن اجتماعات و فوق برنامه، سالن و امكانات ورزشی، آشپزخانه بهداشتی، سیستمهای حرارتی و تهویه‌ی مطبوع، آب آشامیدنی، حمام ، نمازخانه  و فضای سبز. امكانات زیستی در این قرارگاهها از دید خبرنگاران خارجی كه گاه  برای بازدید و تهیه  گزارش می آمدند شگفت انگیز می‌نمود. واقعیت  این بود كه بسیاری از  رزمندگان ارتش آزادیبخش،  فارغ‌التحصیلان یا دانشجویان رشته های مختلف علمی و فنی  از دانشگاههای اروپا وآمریكا و یا دانشگاههای ایران بودند. كار مهندسی، آرشیتكتور و سپس بنایی و كارگری توسط  خودشان انجام می‌شد. این داوطلبان با به‌كارگیری ذوق و ابتكارات تخصصی  از امكانات و مواد  خام محلی حداكثر استفاده را به‌عمل می آوردند.  پاره‌یی از امكانات نیز از طریق هواداران جنبش مقاومت از كشورهای خارج ارسال می‌شد». <ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴  صفحه ۵۴</ref>
 
گردان‌های رزمی پایه‌ی ارتش نوپای آزادیبخش ملی ایران بود، اما این واحد رزمی جای خود را به تیپ‌‌های رزمی داد و ارتش آزادیبخش بر پایه تیپ‌های رزمی شکل جدیدی یافت.
* نخستین عملیات یک تیپ رزمی در مهرماه ۱۳۶۶ در منطقه مرزی مریوان انجام شد که طی‌ آن ارتش آزادیبخش توانست کنترل ۸۰ کیلومتر مربع را بدست بگیرد، ۳۸ پایگاه نیروهای دولتی ایران به تصرف در‌آمد و ۴۰۰ نفر از نیروهای نظامی دولتی کشته یا زخمی شدند، و ۱۰۸ نفر به اسارت در‌آمدندغنیمتهای جنگی قابل توجهی  از جمله ۱۱خودروی نظامی و ۲ عراده توپ به دست رزمندگان ارتش آزادیبخش افتاد.
 
* عملیات دیگر در قالب تیپ در ارتش آزادیبخش در منطقه عین خوش در غرب دزفول انجام شد، در این عملیات کلیه مواضع یک گردان زرهی از لشکر ۱۶ زرهی قزوین به تصرف ارتش آزادیبخش در آمد، ۳۰۰ تن کشته و زخمی شدند و ۹۹ تن به اسارت در‌آمدند، در این عملیات ۱۱ تانک چیفتن و تعدادی خودرو نظامی منهدم شد.
 
* عملیات بعدی در مرز خسروی بود، در این عملیات ۲۵ پایگاه نیروهای دولتی به تصرف در‌آمد یا بکلی نابود شد، ۲۴۸ نفر از نیروهای نظامی دولتی کشته یا مجروح شدند و ۳۷ تن به اسارت در آمدند در این عملیات ۴ دستگاه تانک منهدم شد و یک دستگاه تانک به غنیمت گرفته شد.
 
* عملیات دیگری در قالب تیپ در تاریخ اول آذر ۱۳۶۶ در منطقه مهران انجام شد تیپ ۳۷ زرهی شیراز و گردان قائم سپاه پاسداران مورد حمله قرار گرفتند، ۳۵۰نفر از نیروهای نظامی کشته و یا زخمی شدند و ۶۲ نفر به اسارت در‌آمدند، و میزانی غنیمت جنگی نصیب نیروهای مهاجم شد.
 
* منطقه پیرانشهر هدف یکی دیگر از عملیات در قالب تیپ ارتش آزادیبخش بود، تلفات نیروهای دولتی در این عملیات بیش از ۳ هزار کشته و زخمی بود که رقم قابل توجهی بود، همچنین در این عملیات ۳۱۰ تن به اسارت در آمدند.
 
* عملیات دیگری که در قالب تیپ توسط ارتش آزادیبخش انجام شد عملیات کوشک بود، در این عملیات ۲ گردان از نیروهای لشکر ۹۲ زرهی ارتش ایران با تمام مواضع و تجهیزاتش منهدم شدند، ۲۲۰ تن کشته و زخمی و ۳۲ تن به اسارت در‌آمدند.
هفته‌نامه‌ی میدل‌ایست بین‌‌المللی طی تفسیری درباره این عملیات نوشت:<blockquote>«موقعیت جغرافیایی درگیری ارتش آزادیبخش در جنوب‌غربی اهواز و در نزدیكی شاهراه استراتژیكی بین اهواز و سوسنگرد به این معنی است كه مجاهدین می‌بایست از خطوط دفاعی بسیار پرتجمع، در بخش بسیار حساسی از جبهه‌ی جنوب عبور كرده و جنگ را به پشت خطوط نیروهای خمینی كشانده باشند».<ref>هفته‌نامه میدل ایست بین‌المللی </ref></blockquote>


=== عملیات آفتاب ===
=== عملیات آفتاب ===
۹۷۳

ویرایش