مهدی اخوان ثالث: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
مهدي اخوان ثالث پس از آنكه به تهران آمد به اتفاق احمد خويي و اكبر آذري با سفارش مدير روزنامهء «زندگي»،در اداره فرهنگ روستايي براي آموزگاري استخدام شد. اداره نيز هر سه نفر آنها را براي تدريس به ورامين فرستاد. تدريس در مدرسهء روستايي كريم آباد بهنام سوخته ورامين اولين گام براي ورود به حرفهء معلمي بود. انتخاب شغل معلمي در آن ساليان با روحيهء اخوان سازگار بود. يكي دو سال بعد، او را به مدرسهء كشاورز منتقل كردند و او در آنجا علاوه بر آنكه معلم ادبيات بود، فقه و آهنگري را نيز به بچه‌ها ياد مي‌داد. اخوان بعد‌ها به دلايلي از كار تدريس در آموزش و پرورش كناره‌گيري كرد. او خود علت اين امر را برخي تمردها يا رفتن، نرفتن‌ها بيان مي‌كند. ادامهء فعاليت آموزشي مهدي اخوان ثالث درسال 1356 مي‌باشد. او با دعوت دانشگاه، شعر سامانيان و مشرطيت به بعد را تدريس مي‌كرد و در اواخر عمر نيز در دانشگاههاي تهران، تربيت معلم و شهيد بهشتي به اين كار مشغول بود.  
مهدي اخوان ثالث پس از آنكه به تهران آمد به اتفاق احمد خويي و اكبر آذري با سفارش مدير روزنامهء «زندگي»،در اداره فرهنگ روستايي براي آموزگاري استخدام شد. اداره نيز هر سه نفر آنها را براي تدريس به ورامين فرستاد. تدريس در مدرسهء روستايي كريم آباد بهنام سوخته ورامين اولين گام براي ورود به حرفهء معلمي بود. انتخاب شغل معلمي در آن ساليان با روحيهء اخوان سازگار بود. يكي دو سال بعد، او را به مدرسهء كشاورز منتقل كردند و او در آنجا علاوه بر آنكه معلم ادبيات بود، فقه و آهنگري را نيز به بچه‌ها ياد مي‌داد. اخوان بعد‌ها به دلايلي از كار تدريس در آموزش و پرورش كناره‌گيري كرد. او خود علت اين امر را برخي تمردها يا رفتن، نرفتن‌ها بيان مي‌كند. ادامهء فعاليت آموزشي مهدي اخوان ثالث درسال 1356 مي‌باشد. او با دعوت دانشگاه، شعر سامانيان و مشرطيت به بعد را تدريس مي‌كرد و در اواخر عمر نيز در دانشگاههاي تهران، تربيت معلم و شهيد بهشتي به اين كار مشغول بود.  


'''ساير فعاليتها و برنامه‌هاي روزمره'''
== ساير فعاليتها و برنامه‌هاي روزمره ==
 
اخوان ثالث تا سال 1323 مي‌كوشد خود را از جميع جهات فرهنگي، ادبي، اجتماعي و سياسي كامل كند. زندگي او در دورهء دوم بيشتر بر مبناي تفكر سياسي و اجتماعي مي‌گذرد، اگرچه در اين دوره نيز شعر مي‌سرايد و مي‌كوشد شعرهايي ماندگار بيافريند اما او كه هنوز جواني پرشور است، جذب جنبش‌هاي سياسي مي‌شود تا بدين طريق حقانيت و عدالت را در جهان يا حداقل ايران برقرار كند. به هر حال از لحاظ فكري اخوان از بدو ورود به تهران تا سال 1323 دورهء پرتلاطمي را مي‌گذراند. او با بسياري از مسايل فكري و جنبش‌هاي سياسي از طريق كتاب‌ها و روزنامه‌ها آشنا مي‌شود، در واقع ذهنيت اخوان در آن‌سال‌ها با خواندن كتاب‌ها پرورش مي‌يابد. خودش در ضمن خاطراتش مي‌گفت، هرماه كه حقوقش را مي‌گرفت از ورامين به تهران مي‌آمد و چند كتاب مي‌خريد. كتاب‌هايي با گرايش چپ، كتاب‌هاي كسروي. اخوان در مدت فعاليت آموزشي در آموزش و پرورش در مجلهء اين اداره همكاري داشته‌است. مجله‌اي كه به اعتراف خودش در مدت 17-18 سال آموزگاري، دبيري و مدير مدرسه بودن خوشايند نبود چون اغلب چيزها‌يي كه در اين مجله به‌چاپ مي‌رسيد، بخشنامه‌هاي اداري بود و يا خبرهاي تغيير فلان وزير. او بعد از سال 1330 علاوه بر تدريس در وزارت آموزش و پرورش با مطبوعات تهران همكاري تنگاتنگي داشت، بسياري از نوشته‌ها و شعرهاي او در روزنامه‌ها و مجلاتِ‌ماهانهء آن روز وجود دارد. در واقع نوشتن در مطبوعات يگانه راه امرار معاش او بود. نوشته‌هاي اخوان كه براي گذراندن زندگي با اسم مستعار چاپ مي‌شد، غير از نوشته‌هايي بود كه در واقع كار دل او بود. در سال 1330 اخوان سرپرستي صفحهء ادبي روزنامه جوانان دمكرات را به عهده گرفت و از اين طريق با تك‌تكِ شاعران جوان آن‌روز آشنا شد، شاعراني چون سياوش كسرايي، سايه، احمد شاملو، محمد عاصمي و نصرت رحماني و ... او تا قبل از ازدواج با دوست صميمي‌اش رضا مرزبان چه‌در ورامين و چه‌در تهران در يك‌خانه زندگي مي‌كرد. از آنجا كه اخوان سري پرشور براي مسايل سياسي و از جمله حزب دموكرات چپ‌گراي توده داشته پس از كودتاي 1332 مانند بسياري از اهل قلم دستگير و روانهء زندان شد. پس از آزاد شدن از زندان، اخوان تا آخر عمر ديگر هيچ‌گاه براي حزب و دستهء خاصي فعاليت نكرد و در واقع از كارهاي روزمره سياسي كناره گيري كرد و براي امرار معاش به روزنامه ايران ما پيوست. مدير روزنامه ايران‌ما عامل اصلي آزادي اخوان از زندان بود از اين رو اخوان در كنار او كوشيد تا ديگر با دست از پا خطا نكند و فقط به غناي بينش ادبي و فرهنگي خود بيفزايد! در اين سالها سرپرستي چند صفحهء هنر و ادبيات روزنامه ايران‌ما به عهدهء او و دوست جوانش حسين رازي بود. بعدها اخوان به اتفاق همين دوستش نخستين جنگ هنر و ادب امروز را منتشر كرد. پس از شمارهء دوم جنگ هنر و ادب مجموعهء شعر زمستان را در سال 1335 چاپ و منتشر كرد، چاپ اين مجموعه خود آغاز حركت جديدي در عرصه فرهنگ و هنر آن روزگار بود. زندگي اخوان در سال‌هاي پس از انقلاب بيشتر در خلوت و انزوا گذشت. نه حادثهء مهمي در زندگي او اتفاق افتاد نه شعر خارق‌العاده اي سروده شد. بلكه مهمترين رويداد فرهنگي، سفر او به خارج از ايران بود. اخوان كه در تمام طول زندگيش حتي براي يك‌بار نيز به خارج سفر نكرده بود، در سال پاياني عمر خود از طرف خانه فرهنگ معاصر آلمان دعوت شد. در اين سفر وي به فرانسه، انگليس، آلمان، دانمارك، سوئد و نروژ رفت. شعر خواند و از سوي فرهنگ دوستان ايراني مورد استقبال قرار گرفت. سفر اخوان در سال 1369 به اروپا زمينه را براي تجديد ديدار با دوستان قديمي فراهم كرد، در اين ديدار، ابراهيم گلستان، رضا مرزبان، اسماعيل خويي و چند تن ديگر از دوستان صميمي دوران جواني‌اش را ديده و مدتي را با آنها سپري نمود.<ref>بیتوته - [http://www.beytoote.com/scientific/scientist/biography-autobiography-third-mehdi-mensurable.html بیوگرافی مهدی اخوان ثالث]</ref>
اخوان ثالث تا سال 1323 مي‌كوشد خود را از جميع جهات فرهنگي، ادبي، اجتماعي و سياسي كامل كند. زندگي او در دورهء دوم بيشتر بر مبناي تفكر سياسي و اجتماعي مي‌گذرد، اگرچه در اين دوره نيز شعر مي‌سرايد و مي‌كوشد شعرهايي ماندگار بيافريند اما او كه هنوز جواني پرشور است، جذب جنبش‌هاي سياسي مي‌شود تا بدين طريق حقانيت و عدالت را در جهان يا حداقل ايران برقرار كند. به هر حال از لحاظ فكري اخوان از بدو ورود به تهران تا سال 1323 دورهء پرتلاطمي را مي‌گذراند. او با بسياري از مسايل فكري و جنبش‌هاي سياسي از طريق كتاب‌ها و روزنامه‌ها آشنا مي‌شود، در واقع ذهنيت اخوان در آن‌سال‌ها با خواندن كتاب‌ها پرورش مي‌يابد. خودش در ضمن خاطراتش مي‌گفت، هرماه كه حقوقش را مي‌گرفت از ورامين به تهران مي‌آمد و چند كتاب مي‌خريد. كتاب‌هايي با گرايش چپ، كتاب‌هاي كسروي. اخوان در مدت فعاليت آموزشي در آموزش و پرورش در مجلهء اين اداره همكاري داشته‌است. مجله‌اي كه به اعتراف خودش در مدت 17-18 سال آموزگاري، دبيري و مدير مدرسه بودن خوشايند نبود چون اغلب چيزها‌يي كه در اين مجله به‌چاپ مي‌رسيد، بخشنامه‌هاي اداري بود و يا خبرهاي تغيير فلان وزير. او بعد از سال 1330 علاوه بر تدريس در وزارت آموزش و پرورش با مطبوعات تهران همكاري تنگاتنگي داشت، بسياري از نوشته‌ها و شعرهاي او در روزنامه‌ها و مجلاتِ‌ماهانهء آن روز وجود دارد. در واقع نوشتن در مطبوعات يگانه راه امرار معاش او بود. نوشته‌هاي اخوان كه براي گذراندن زندگي با اسم مستعار چاپ مي‌شد، غير از نوشته‌هايي بود كه در واقع كار دل او بود. در سال 1330 اخوان سرپرستي صفحهء ادبي روزنامه جوانان دمكرات را به عهده گرفت و از اين طريق با تك‌تكِ شاعران جوان آن‌روز آشنا شد، شاعراني چون سياوش كسرايي، سايه، احمد شاملو، محمد عاصمي و نصرت رحماني و ... او تا قبل از ازدواج با دوست صميمي‌اش رضا مرزبان چه‌در ورامين و چه‌در تهران در يك‌خانه زندگي مي‌كرد. از آنجا كه اخوان سري پرشور براي مسايل سياسي و از جمله حزب دموكرات چپ‌گراي توده داشته پس از كودتاي 1332 مانند بسياري از اهل قلم دستگير و روانهء زندان شد. پس از آزاد شدن از زندان، اخوان تا آخر عمر ديگر هيچ‌گاه براي حزب و دستهء خاصي فعاليت نكرد و در واقع از كارهاي روزمره سياسي كناره گيري كرد و براي امرار معاش به روزنامه ايران ما پيوست. مدير روزنامه ايران‌ما عامل اصلي آزادي اخوان از زندان بود از اين رو اخوان در كنار او كوشيد تا ديگر با دست از پا خطا نكند و فقط به غناي بينش ادبي و فرهنگي خود بيفزايد! در اين سالها سرپرستي چند صفحهء هنر و ادبيات روزنامه ايران‌ما به عهدهء او و دوست جوانش حسين رازي بود. بعدها اخوان به اتفاق همين دوستش نخستين جنگ هنر و ادب امروز را منتشر كرد. پس از شمارهء دوم جنگ هنر و ادب مجموعهء شعر زمستان را در سال 1335 چاپ و منتشر كرد، چاپ اين مجموعه خود آغاز حركت جديدي در عرصه فرهنگ و هنر آن روزگار بود. زندگي اخوان در سال‌هاي پس از انقلاب بيشتر در خلوت و انزوا گذشت. نه حادثهء مهمي در زندگي او اتفاق افتاد نه شعر خارق‌العاده اي سروده شد. بلكه مهمترين رويداد فرهنگي، سفر او به خارج از ايران بود. اخوان كه در تمام طول زندگيش حتي براي يك‌بار نيز به خارج سفر نكرده بود، در سال پاياني عمر خود از طرف خانه فرهنگ معاصر آلمان دعوت شد. در اين سفر وي به فرانسه، انگليس، آلمان، دانمارك، سوئد و نروژ رفت. شعر خواند و از سوي فرهنگ دوستان ايراني مورد استقبال قرار گرفت. سفر اخوان در سال 1369 به اروپا زمينه را براي تجديد ديدار با دوستان قديمي فراهم كرد، در اين ديدار، ابراهيم گلستان، رضا مرزبان، اسماعيل خويي و چند تن ديگر از دوستان صميمي دوران جواني‌اش را ديده و مدتي را با آنها سپري نمود.<ref>بیتوته - [http://www.beytoote.com/scientific/scientist/biography-autobiography-third-mehdi-mensurable.html بیوگرافی مهدی اخوان ثالث]</ref>



نسخهٔ ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۵۴

مهدی اخوان ثالث

زندگی نامه

مهدی اخوان ثالث یکی از شعرای پر آوازه ایرانی است که در تاریخ دهم اسفندماه ۱۳۰۷ در شهر مشهد متولد شد. تخلص وی (م.امید) بود. موضوع اشعارش بیشتر اجتماعی و گاهی حوادث زندگی مردم را با شعر به نظم کشیده، در سبک شعرهای کلاسیک فارسی توانا بوده است و در ادامه به سبک شعر های نو گروید.

مهدی اخوان ثالث در تاریخ چهارم شهریورماه ۱۳۶۹ در شهر تهران از دنیا رفت و در شهر توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.

جستارهای وابسته == 

مهدي اخوان ثالث ( م - اميد ) در سال ۱۳۰۷ در مشهد متولد و تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاه خود به پايان رسانيد از هنرستان صنعتي فارغ التحصيل شد. نزد سليمان روح افزا يكي از نوازندگان تار،با هنر موسیقی آشناشد. با تشویق پدر به شعر و شاعری متمایل گشت و در ادامه راه معلمش پرويز كاويان جهرمي نيز از او حمايت رهبری نمود با ورود به «انجمن ادبي خراسان» آشنایی با بزرگان شعر آن روزگاران همچون استاد نصرت (منشی باشی) درسالهای ۲۳-۲۴ و دعوت به انجمن ادبی (تخلص و نام امید) داده شد. مهدي اخوان ثالث در سرودن شعر به سبك كلاسيك در قصيده سرايي (به شيوه اساتيد كهن خراسان و خاصه منوچهري) و غزلسرايي (ارغنون از جمله فعاليت‌هاي اين دوره اوست) و نيز به سبك نو (به شيوه نيما ، مانند مجموعه زمستان) طبع آزمايي كرد. 

پس از كودتاي 28 مرداد سال 32، ايران چهرهء ديگري به‌خود گرفت و نظام سياسي-فرهنگي جامعهء آن‌زمان به‌كلي دگرگون شد. اخوان نيز مانند بسياري از اهل قلم، دستگير و روانهء زندان شد. او در اين زمان از امضاي تعهدنامه جهت آزادي از زندان امتناع كرد و ناگزير چند ماه در زندان ماند؛

اخوان در شعر ِ «نادر يا اسكندر» لحظه‌اي تصور مي‌كند كه مادرش به ديدار او رفته و از او مي‌خواهد كه با امضاي تعهدنامه از زندان آزاد شود وی نپذیرفت. نمي‌پذيرد:

  پس از آزاد شدن از زندان،ديگر هيچ‌گاه براي حزب و دسته‌اي خاص فعاليت نكرد و در واقع از كارهاي روزمرهء سياسي كناره‌گيري كرد و براي امرار معاش به روزنامهء «ايران ما» پيوست. اما طولي نكشيد كه در سال ۱۳۴۴براي دومين بار راهي زندان شد؛ اما اين بار اتهام او سياسي نبود،خود چنين تعريف مي‌كند :

« ... مردي به دادگستري از دست من شكايت برد ـ دست؟ ـ و چرخ دادگستري آهسته به راه افتاد تا اينكه با تمامي كوشش‌ها كه اين شكايت را بمالانند كار ِ محاكمه آخر شروع شد. در دادگاه به جاي اِنكار - كاري كه آسان ميسر بود چون ابراز جرم در اين جور موردها كمتر در دادگاه‌ها نشان‌دادني هستند - بعد از صرف مقدماتِ مبسوطي، اهورايش بيامرزاد و زردشتش ببخشايد، برخاست حمله برد بر محدويت‌هاي ضد نفس و آزادي، و همچنين بر انواع مالكيت‌ها - چيزهايي كه حرفه و درآمد قاضي ها، موجوديت قضاوت و قانون و دادگاه يكسر، مطلقا به آنها بستگي دارد، قاضي اول كوشيده كه جدي نگيرد و از خر ِ شيطان مرا پایین بياورد، اما همان مقدمات صبحگاهي مبسوط كار خود را كرد،مرا وادار كرد، دور بردارم، و دور هم برداشتم تا حدي كه قاضي عاجز شد. مرا محكوم كرد به‌حداقل ِ ممكن زندان. هرچند مفهوم زندان حداقل برنمي‌دارد، قاضي در دست قانون بود.»

از آنجايي كه دوست نداشتم تا براي هيچ و پوچ زندگي خود را در پشت ميله‌ها سپري نمايد، خود را از نظرها پنهان كرده. با اين اتفاق ماندنِم در راديو نيز ميسر نبود، زيرا از نظر قانوني اين امر با كار دولتي مغايرت داشت، از اين رو تا مدت‌ها با نام همسرم براي راديو نويسندگي مي‌كردم. اما در تابستان ۱۳۴۴ تحملم تمام شد و خود را به زندان قصر معرفي كردم.»

مهدي اخوان ثالث در روز يكشنبه 4 شهريور 1369 در بيمارستان مهر تهران بدرود حيات گفت و پيكرش را به مشهد انتقال دادند و در جوار آرامگاه فردوسي در باغ توس به خاك سپردند.  

مشاغل و سمتهاي اداري

اخوان ثالث در سال 1327 ساكن تهران شد و به خدمت آموزش و پرورش درآمد و به دبيري پرداخت و پس از چندي به سمت مامور در وزارت اطلاعات مشغول همكاري شد و وظيفه‌اش نظارت بر برنامه‌هاي ادبي بود. وي همچنين به كار صدا برگرداني (دوبله) فيلم‌هاي مستند در استوديو «گلستان» نيز پرداخت. بنا به قول گلستان در مدت سه - چهار سال روي صداگذاري نزديك به سيصد فيلم مستند نظارت كرد. به جز آن هم به متن ترجمه‌ها و رواني گفتارها رسيدگي مي‌كرد، هم بر نوار اصلي و برگردان به نسخه‌هاي فيلم. پس از آنكه كارگاه فيلم گلستان تعطيل شد، ايرج گرگين رييس برنامهء دوم راديو از اخوان دعوت كرد تا مسئووليت مستقيم برنامه‌هاي ادبي را برعهده گيرد. با توجه به آنكه تجربهء لازم را براي اين‌كار نداشت، اما با موفقيت برنامه‌ها را اداره كرد. او مي‌گويد:«من آن وقت هفته‌اي چهار برنامه داشتم، يك برنامهء ادبي داشتم، يك برنامهء كتاب داشتم، در ميزگردهايي هم كه راجع به اين جور مسايل بود شركت مي‌كردم.»

در سال 1348 از اخوان براي كار تلويزيون آبادان دعوت به عمل آمد. او تا سال 1353 براي تلويزيون آبادان برنامه‌سازي نمود، اما حادثهء مرگ دخترش لاله، او را مجبور كرد به تهران بازگردد و از همكاري با تلويزيون آبادان صرفنظر نمايد. تا قبل از انقلاب، اخوان ثالث كمابيش با برنامه‌هاي ادبي در تلويزيون ظاهر مي‌شد، پس از پيروزي انقلاب براي مدتي در سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي (فرانكلين سابق) مشغول به كار شد، اما پس از مدتي استعفا داد و خانه‌نشين شد.

فعالیتهای...

مهدي اخوان ثالث پس از آنكه به تهران آمد به اتفاق احمد خويي و اكبر آذري با سفارش مدير روزنامهء «زندگي»،در اداره فرهنگ روستايي براي آموزگاري استخدام شد. اداره نيز هر سه نفر آنها را براي تدريس به ورامين فرستاد. تدريس در مدرسهء روستايي كريم آباد بهنام سوخته ورامين اولين گام براي ورود به حرفهء معلمي بود. انتخاب شغل معلمي در آن ساليان با روحيهء اخوان سازگار بود. يكي دو سال بعد، او را به مدرسهء كشاورز منتقل كردند و او در آنجا علاوه بر آنكه معلم ادبيات بود، فقه و آهنگري را نيز به بچه‌ها ياد مي‌داد. اخوان بعد‌ها به دلايلي از كار تدريس در آموزش و پرورش كناره‌گيري كرد. او خود علت اين امر را برخي تمردها يا رفتن، نرفتن‌ها بيان مي‌كند. ادامهء فعاليت آموزشي مهدي اخوان ثالث درسال 1356 مي‌باشد. او با دعوت دانشگاه، شعر سامانيان و مشرطيت به بعد را تدريس مي‌كرد و در اواخر عمر نيز در دانشگاههاي تهران، تربيت معلم و شهيد بهشتي به اين كار مشغول بود.  

ساير فعاليتها و برنامه‌هاي روزمره

اخوان ثالث تا سال 1323 مي‌كوشد خود را از جميع جهات فرهنگي، ادبي، اجتماعي و سياسي كامل كند. زندگي او در دورهء دوم بيشتر بر مبناي تفكر سياسي و اجتماعي مي‌گذرد، اگرچه در اين دوره نيز شعر مي‌سرايد و مي‌كوشد شعرهايي ماندگار بيافريند اما او كه هنوز جواني پرشور است، جذب جنبش‌هاي سياسي مي‌شود تا بدين طريق حقانيت و عدالت را در جهان يا حداقل ايران برقرار كند. به هر حال از لحاظ فكري اخوان از بدو ورود به تهران تا سال 1323 دورهء پرتلاطمي را مي‌گذراند. او با بسياري از مسايل فكري و جنبش‌هاي سياسي از طريق كتاب‌ها و روزنامه‌ها آشنا مي‌شود، در واقع ذهنيت اخوان در آن‌سال‌ها با خواندن كتاب‌ها پرورش مي‌يابد. خودش در ضمن خاطراتش مي‌گفت، هرماه كه حقوقش را مي‌گرفت از ورامين به تهران مي‌آمد و چند كتاب مي‌خريد. كتاب‌هايي با گرايش چپ، كتاب‌هاي كسروي. اخوان در مدت فعاليت آموزشي در آموزش و پرورش در مجلهء اين اداره همكاري داشته‌است. مجله‌اي كه به اعتراف خودش در مدت 17-18 سال آموزگاري، دبيري و مدير مدرسه بودن خوشايند نبود چون اغلب چيزها‌يي كه در اين مجله به‌چاپ مي‌رسيد، بخشنامه‌هاي اداري بود و يا خبرهاي تغيير فلان وزير. او بعد از سال 1330 علاوه بر تدريس در وزارت آموزش و پرورش با مطبوعات تهران همكاري تنگاتنگي داشت، بسياري از نوشته‌ها و شعرهاي او در روزنامه‌ها و مجلاتِ‌ماهانهء آن روز وجود دارد. در واقع نوشتن در مطبوعات يگانه راه امرار معاش او بود. نوشته‌هاي اخوان كه براي گذراندن زندگي با اسم مستعار چاپ مي‌شد، غير از نوشته‌هايي بود كه در واقع كار دل او بود. در سال 1330 اخوان سرپرستي صفحهء ادبي روزنامه جوانان دمكرات را به عهده گرفت و از اين طريق با تك‌تكِ شاعران جوان آن‌روز آشنا شد، شاعراني چون سياوش كسرايي، سايه، احمد شاملو، محمد عاصمي و نصرت رحماني و ... او تا قبل از ازدواج با دوست صميمي‌اش رضا مرزبان چه‌در ورامين و چه‌در تهران در يك‌خانه زندگي مي‌كرد. از آنجا كه اخوان سري پرشور براي مسايل سياسي و از جمله حزب دموكرات چپ‌گراي توده داشته پس از كودتاي 1332 مانند بسياري از اهل قلم دستگير و روانهء زندان شد. پس از آزاد شدن از زندان، اخوان تا آخر عمر ديگر هيچ‌گاه براي حزب و دستهء خاصي فعاليت نكرد و در واقع از كارهاي روزمره سياسي كناره گيري كرد و براي امرار معاش به روزنامه ايران ما پيوست. مدير روزنامه ايران‌ما عامل اصلي آزادي اخوان از زندان بود از اين رو اخوان در كنار او كوشيد تا ديگر با دست از پا خطا نكند و فقط به غناي بينش ادبي و فرهنگي خود بيفزايد! در اين سالها سرپرستي چند صفحهء هنر و ادبيات روزنامه ايران‌ما به عهدهء او و دوست جوانش حسين رازي بود. بعدها اخوان به اتفاق همين دوستش نخستين جنگ هنر و ادب امروز را منتشر كرد. پس از شمارهء دوم جنگ هنر و ادب مجموعهء شعر زمستان را در سال 1335 چاپ و منتشر كرد، چاپ اين مجموعه خود آغاز حركت جديدي در عرصه فرهنگ و هنر آن روزگار بود. زندگي اخوان در سال‌هاي پس از انقلاب بيشتر در خلوت و انزوا گذشت. نه حادثهء مهمي در زندگي او اتفاق افتاد نه شعر خارق‌العاده اي سروده شد. بلكه مهمترين رويداد فرهنگي، سفر او به خارج از ايران بود. اخوان كه در تمام طول زندگيش حتي براي يك‌بار نيز به خارج سفر نكرده بود، در سال پاياني عمر خود از طرف خانه فرهنگ معاصر آلمان دعوت شد. در اين سفر وي به فرانسه، انگليس، آلمان، دانمارك، سوئد و نروژ رفت. شعر خواند و از سوي فرهنگ دوستان ايراني مورد استقبال قرار گرفت. سفر اخوان در سال 1369 به اروپا زمينه را براي تجديد ديدار با دوستان قديمي فراهم كرد، در اين ديدار، ابراهيم گلستان، رضا مرزبان، اسماعيل خويي و چند تن ديگر از دوستان صميمي دوران جواني‌اش را ديده و مدتي را با آنها سپري نمود.[۱]

........................................................................................................................

مهدی اخوان ثالث یکی از شعرای پر آوازه ایرانی است که در تاریخ دهم اسفندماه ۱۳۰۷ در شهر مشهد متولد شد. تخلص او در اشعارش م.امید بود. موضوع اشعار این شاعر بیشتر اجتماعی هستند و گاهی حوادث زندگی مردم را با شعر به دست کشیده است.

مهدی اخوان ثالث در سبک شعرهای کلاسیک فارسی بسیار توانا بوده است و در ادامه به سبک شعر های نو گروید. مهدی اخوان ثالث در تاریخ چهارم شهریورماه ۱۳۶۹ در شهر تهران از دنیا رفت و در شهر توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد.

اشعار مهدی اخوان ثالث

اشعار مهدی اخوان ثالث

به دیدارم بیا هر شب

در این تنهایی تنها و تاریکِ خدا مانند

دلم تنگ است

بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند

شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها

دلم تنگ است

شعرهای مهدی اخوان ثالث

موجها خوابیده اند ، آرام و رام

طبل طوفان از نوا افتاده است

چشمه های شعله ور خشکیده اند

آبها از آسیاب افتاده است

در مزار آباد شهر بی تپش

وای جغدی هم نمی آید به گوش

دردمندان بی خروش و بی فغان

خشمناکان بی فغان و بی خروش

شعر مهدی اخوان ثالث

من اینجا بس دلم تنگ است

و هر سازی که می بینم بد آهنگ است

بیا ره توشه برداریم

قدم در راه بی برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟

آثار مهدی اخوان ثالث

ما چون دو دریچه روبروی هم

آگاه زهر بگو مگوی هم

هر روز سلام و پرسش و خنده

هر روز قرار روز آینده

عمر آینه بهشت، اما…آه

بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه

اکنون دل من شکسته و خسته ست

زیرا یکی از دریچه ها بسته ست

نه مهر فسون، نه ماه جادو کرد

نفرین به سفر، که هر چه کرد او کرد

عکس مهدی اخوان ثالث

بهار آمد ، پریشان باغ من افسرده بود اما

به جو باز آمد آب رفته ، ماهی مرده بود اما

اشعار عاشقانه مهدی اخوان ثالث

در آن لحظه که من از پنجره بیرون نگا کردم

کلاغی روی بام خانه ی همسایه ی ما بود

و بر چیزی ، نمیدانم چه ، شاید تکه استخوانی

دمادم تق و تق منقار می زد باز

و نزدیکش کلاغی روی آنتن قار می زد باز

نمی دانم چرا ، شاید برای آنکه این دنیا بخیل است

و تنها می خورد هر کس که دارد

اشعار زیبای مهدی اخوان ثالث

تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده ی من . . .

چه جنونی

چه نیازی،

چه غمی ست؟

سروده های مهدی اخوان ثالث

زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه ،

غبار آلوده مهر و ماه ،

زمستان است

دیوان شعر مهدی اخوان ثالث

زمستون،تن عریون باغچه چون بیابون

درختا با پاهای برهنه زیر بارون

نمیدونی تو که عاشق نبودی

چه سخته مرگ گل برای گلدون

گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه

واسه هم قصه گفتن عاشقانه

چه تلخه چه تلخه

باید تنها بمونه قلب گلدون

مثل من که بی تو

نشستم زیر بارون زمستون

زمستون

برای تو قشنگه پشت شیشه

بهاره زمستونها برای تو همیشه

تو مثل من زمستونی نداری

که باشه لحظه چشم انتظاری

گلدون خالی ندیدی

نشسته زیر بارون

گلای کاغذی داری تو گلدون

تو عاشق نبودی

ببینی تلخه روزهای جدایی

چه سخته چه سخته

بشینم بی تو با چشمای گریون

گزیده اشعار مهدی اخوان ثالث

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش

ابر، با آن پوستین سرد نمناکش

باغ بی برگی

روز و شب تنهاست

با سکوت پاک غمناکش

ساز او باران، سرودش باد

جامه اش شولای عریانی ست

ور جز اینش جامه ای باید

بافته بس شعله ی زر تا پودش باد

گو بروید، یا نروید، هر چه در هر کجا که خواهد

یا نمی‌خواهد

باغبان و رهگذاری نیست

باغ نومیدان

چشم در راه بهاری نیست

گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد

ور به رویش برگ لبخندی نمی روید

باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟

داستان از میوه های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید

باغ بی‌برگی

خنده اش خونی ست اشک آمیز

جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن

پادشاه فصلها، پاییز[۲]

منابع