حسین بهزاد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:حسین بهزاد.jpg|بندانگشتی|حسین بهزاد]] | [[پرونده:حسین بهزاد.jpg|بندانگشتی|حسین بهزاد]] | ||
[[پرونده:00.jpg|بندانگشتی|00]] | |||
حسین بهراد | حسین بهراد | ||
خط ۱۳: | خط ۱۴: | ||
<center> | <center> | ||
حسین بهزاد | حسین بهزاد | ||
</center><center><abbr>چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴</abbr></center> | </center> | ||
[[پرونده:01.jpg|بندانگشتی|01]] | |||
<center><abbr>چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴</abbr></center> | |||
آنچه میخوانید گفتگویی است برگرفته از یک نشریه دانشآموزی به نام «سالنامه دبیرستان بهمن» که در سال ۱۳۳۴ در تهران منتشر شده است. دانشآموزان این دبیرستان در اقدامی جالب به سراغ مرحوم استاد حسین بهزاد رفته و با او گفتگویی انجام دادهاند که خواندنی است. از آنجا که این نشریه، حالتی محدود و داخلی داشته است، این گفتگو در حکم منتشر نشده است و امید است که انتشار آن برای کسانی که به منظومه هنری مرحوم حسین بهزاد علاقهمند هستند، مفید و قابل استفاده باشد. ضمیمه فرهنگی | آنچه میخوانید گفتگویی است برگرفته از یک نشریه دانشآموزی به نام «سالنامه دبیرستان بهمن» که در سال ۱۳۳۴ در تهران منتشر شده است. دانشآموزان این دبیرستان در اقدامی جالب به سراغ مرحوم استاد حسین بهزاد رفته و با او گفتگویی انجام دادهاند که خواندنی است. از آنجا که این نشریه، حالتی محدود و داخلی داشته است، این گفتگو در حکم منتشر نشده است و امید است که انتشار آن برای کسانی که به منظومه هنری مرحوم حسین بهزاد علاقهمند هستند، مفید و قابل استفاده باشد. ضمیمه فرهنگی |
نسخهٔ ۹ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۳۸
حسین بهراد
زندگی نامه
حسین بهزاد استاد مشهور وبزرگ مینیاتور معاصردر سال ۱۲۷۳در تهران متولد شد. پدرش میرزا فضل الله اصفهانی نقاش و قلمدان ساز بود..فقر اقتصادی و فشارهای ناپدری عواملی شدند که بهزاد دوران کودکی و نوجوانی سختی را پشت سر گذارد. او پس از مرگ استادش همانجا نزد میرزا حسن پیکر نگار که شاگرد بزرگتر ملاعلی بود باقی ماند. ودوازده سال به عنوان شاگرد برای وی کار کرد.وی در فرا گیری مینیاتور استعداد و علاقه زیادی از خود نشان می داد.پیشرفت بهزاد در حدی بود که اکثر کارهای سفارش شده به کارگاه میرزا حسن را ساخته و پرداخته میکرد.
درهجده سالگی کارگاه مستقلی در کاروانسرای حاج رحیم خان در کنار سبزه میدان باز کرد.حسین بهزاد در کپی کردن مینیاتورهای قدیم (مینیاتورهای مکتب صفوی ،آثار کمال الدین بهزاد ورضاعباسی ) توانایی بسیار داشت.آنچنان دقتی در کپی کردن این آثار از خود نشان می داد که تشخیص آنها از کار قدیمی دشوار بود.بسیاری از این آثار توسط مستشرقین و موزه ها خریداری شده و در کلکسیون ها نگهداری می شود.
او در سال ۱۳۱۴زمانی که آقای علی اصغر حکمت ویر فرهنگ بود ، به فرانسه رفت ودرپاریس به مطالعه هنر غرب پرداخت. بهزاد صبح ها در کارگاه کوچک خودروی مینیاتور های ژاپن،چین و ایران به تهیه مینیاتور می پرداخت و عصر ها ی خود را به مطالعه آثار نقاشان بزرگ در موزه «لوور» می گذراند.هدف او از این کار شبانه روزی ایجاد سبکی جدید در مینیاتور ایران بود که نه تقلیدی از پیشینیان باشد و نه خارج از اصول اصلی مینیاتور.[۱]
===================================================================
حسین بهزاد
آنچه میخوانید گفتگویی است برگرفته از یک نشریه دانشآموزی به نام «سالنامه دبیرستان بهمن» که در سال ۱۳۳۴ در تهران منتشر شده است. دانشآموزان این دبیرستان در اقدامی جالب به سراغ مرحوم استاد حسین بهزاد رفته و با او گفتگویی انجام دادهاند که خواندنی است. از آنجا که این نشریه، حالتی محدود و داخلی داشته است، این گفتگو در حکم منتشر نشده است و امید است که انتشار آن برای کسانی که به منظومه هنری مرحوم حسین بهزاد علاقهمند هستند، مفید و قابل استفاده باشد. ضمیمه فرهنگی
***
استاد حسین بهزاد بزرگترین مینیاتوریست جهان: مقام شامخ بهزاد استاد مسلم مینیاتور چنان است که احتیاج به معرفی ندارد. بنا به خواهش دانشآموزان هنر دوست، از این هنرمند عالیقدر تمنا کردیم تا اجازه دهد شرح زندگانی و پیشآمدهایی که در زندگی هنریاش روی داده در سالنامه منعکس گردانیم تا دانشآموزان بیشتر با این استاد نامدار آشنا گردند.
س ـ تمنای شاگردان مکتب استاد و دوستداران هنر پرارزش مینیاتور و مخصوصاً سبک عالی و ممتازی که نشانه نبوغ هنری و شاهکارهای بینظیر آن استاد عالیقدر است، این است که بدانند چه عواملی استاد را به فرا گرفتن این هنر و افزایش قدر آن تا این پایه بلند سوق داده است؟
ج ـ فرزندان عزیز من باید بدانند که منشأ تمام زیباییهای جهان و گردش مطبوع عالم امکان در نظر زیباپسندان گیتی نخست مواهب طبیعی است که از دستگاه آفرینش چشمه گرفته و بزرگترین نوابغ جامعه بشریت نیز خود مخلوق ناچیزی بوده و هستند که در تحت تأثیر محیط و کیفیات زندگی و زمان تربیت میشوند و اگر گوهری در خلقت آنها یافت شود و در چشم گوهرشناسان جهان مایه افتخار ایشان باشد، از ودایع الهی و الهام طبیعی است و الا:
ذات نایافته از هستی بخـــش
چون نهد در گذر هستی نقش
پدربزرگ من در کرسی وعظ و خطابه استاد و فرزند او مفتون و مسحور نقاشی بود و این هر دو در فصاحت و بلاغت نطق و لطافت و ظرافت قلم پرورده ذوق و قریحه و الهامات طبیعی بودند و پدرم مرا از شش سالگی وارث صادق خود قرار داد ولی بر اثر عشق و علاقه به نقاشی عاقبت دست من از زبانم پیشی گرفت و اکنون که گذشت عمر هم در جسم و جان من هنر نقاشی و رنگآمیزی خود را نشان داده است، میتواند شرح احوال هنری مرا بهتر از خود من به فرزندان خوشذوق و هنردوست ایران بیان نماید.
س ـ مایه خوشوقتی و مباهات دوستداران مینیاتور ایران نیز این است که لطفاً بفرمایید اصول مینیاتور ایرانی و اختلاف آن با مینیاتور چینی چیست؟
ج ـ مینیاتور به معنای هنرهای ظریف از زبان اروپایی مشق شده است. این اصطلاح از پنجاه سال پیش در مملکت ما معمول شده و ما در این تاریخ، نقاشی ایرانی را نقاشی و سازنده را نقاش میگفتهایم.
در پنجاه سال پیش قلمدانسازی و جلد کتاب، و جعبه آئینهسازی معمول بوده و به سبک دوره فتحعلیشاهی که به نام سبک آقا صادق و آقا زمان و آقا میرزا احمد نقاشباشی ظلالسلطان و لطفعلیخان استاد گل و بوته، یعنی اساتیدی که از صد سال پیش به این طرف بودهاند معروف است در این زمان سبک نقاشی ایرانی و فرنگی با هم مخلوط شده بود و مشترِیها هم که بیشتر اروپایی یا دلالهایی بودند که تابلوهای مینیاتور را به اروپائیان میفروختند. کارهای این دوره را کمتر میخریدند زیرا سبک هنرمندان این دوره خارج از روش دوره صفویه شده بود و بدینجهت هنرمندان مجبور شدند که به تقلید از مینیاتورهای قرن پانزده و شانزده عمل کنند و من هم در این دوره داخل سبک مینیاتور صفویه شدم زیرا مشتری برای این کارها زیاد بود.
تقریباً در قرن سیزده و چهارده بود که ایرانیان مینیاتور را از چینیها گرفته و به سبک مغولی مشغول کار شدند. رفتهرفته این سبک با ذوق ایرانیان مخلوط شد و اغلب هنرمندان از خود ابتکاراتی در سبک چینی کردند که از کارهای چینیها شیرینتر بود و این مصادف بود با اوج عظمت کمالالدین بهزاد که مینیاتور چینی را تا اندازهای تغییر داد. یکی دیگر از هنرمندانی که در مینیاتور تحول ایجاد کرد، رضا عباسی بود که در زمان شاه عباس میزیست و سبک این دو، تا دوره قاجاریه دوام پیدا کرد و همچنین بعضی از اساتید سبک کار هندی و ایرانی را مخلوط کردند که در دنیا به نام «هندوپرس» معروف است.
س ـ ابداعی که شما در مینیاتور ایرانی نمودهاید چیست؟
ج ـ بعد از چهل سال کپی از نقاشی قدیم ایران، به فکر افتادم که چرا ما باید کارهای چهارصد سال پیش را تقلید کنیم و چرا نباید هنر ملی خودمان را با ابداع تازهای در هم آمیزیم؟ روی همین فکر بود که در بیست سال پیش از وزارت فرهنگ برای رفتن به اروپا کمک خواستم تا راجع به نقاشی تحقیقاتی چند به عمل آورم و چون اهمیتی به حرف و هنر من ندادند، من نتوانستم پولی برای مسافرت به فرانسه تهیه کنم. در این هنگام با شخصی به نام مسیو «رابی نو» که زبان میدانست آشنا شدم و با او به پاریس رفتم در آنجا دو ماهی برای او به همان سبک قدیم مشغول کار شدم .
چون دریافتم که با روزی ۲ الی ۳ ساعت کار میتوانم خرج خود را بگذرانم، او را ترک گفته و به موزه لوور رفتم و آثاری از نقاشان ایرانی و ژاپن و چین و هند دیدن کردم. در اینجا انقلابی در روح و افکار من پدید آمد و من بعد از سیزده ماه مطالعه، مردد بودم که چه سبکی را برای خود انتخاب کنم؟ البته هر هنرمند اصیلی همیشه آرزو دارد وطن و مملکت خودش را بزرگ کند، بدین جهت میل نکردم که به سبک نقاشی دیگران کار کنم و گذشته از این گمان نمیکنم کسی بتواند به پای اساتید بزرگ اروپا برسد چون غرب از حیث طبیعتسازی به جایی رسیده که مشکل است ما بتوانیم آن راه را برویم. پس همان نقاشی به قول فرنگیها مینیاتور خودمان را با ذوق امروز تطبیق کردم و مدت هفت الی هشت سال فکرم این بود که بتوانم مستقلاً سبکی در مینیاتور ابداع کنم که هم مربوط به گذشته نباشد و هم از اروپاییها تقلید نکرده باشم و حالا تصور میکنم که سبک ابداعی من مربوط به مینیاتورهای قرن پانزده و شانزده نیست و با وجود این جویا هستم که بتوانم فکری را که در مخیلهام هست، آن طور که میخواهم به وجود آورم زیرا هنوز از کار امروزی خود آن طور که شاید و باید راضی نیستم.
س ـ به چه طریقی باید استعداد هنری شاگردان را بیدار کرد؟
ج ـ در باطن هر کس استعدادی نهفته است که باید آن را مطابق ذوق و سلیقه آن شخص پرورش داد و به خصوص این اصل باید در نقاشی رعایت شود زیرا نقاشی هنری است که بستگی به ذوق و استعداد ذاتی هنرجو دارد و به اجبار نمیتوان این هنر را در طبع کسی به وجود آورد. اصلاً اساس نقاشی چه مینیاتور ایرانی و چه نقاشی فرنگی پایه اصلیش طراحی است و رنگ را باید ذوق و شوق خود هنرجو خلق کند. بنابراین باید شاگرد را در طراحی آزاد گذاشت و مجبورش نکرد که انتخاب سوژه و رنگ را بپسندد، بلکه باید اجازه داد که او هر چه میخواهد در این باره تعمق نماید و آن را که میپسندد طراحی کند. البته رنگ هم در تابلوها بیتأثیر نیست ولی انتخاب رنگ باید با سلیقه خود هنرمند باشد تا اینکه بتواند بدون ترس و با قدرت فکر خود را پرورش داده، آنچه را که میخواهد بر روی تابلو آورد.
یک پیام از استاد بهزاد
پیام من به دانشآموزان هنردوست دبیرستان بهمن و تمام دانشآموزان ایرانی این است که همه ما باید در راه پیشرفت هنر ایران و مخصوصاً مینیاتور که هنر ملی ماست کوشش کنیم و سعی ما این باشد که بتوانیم هنر ایران را به طرز آبرومندانهای به جهانیان عرضه نماییم و برای این مقصود باید همگی شهامت و از خودگذشتگی و پندار نیک را که سرمایه هنرمندان آزاده است دارا باشیم و جز هنر که نمونهای از زیباییهای طبیعت است، آرزوی دیگری نداشته باشیم و این سرمایه گرانبها را در راه بهبود هنر ایران به کار اندازیم.[۲]
جستارهای وابسته ==
منابع
- ↑ نو اندیش - زندگی نامه حسین بهزاد
- ↑ اطلاعات - حسین بهزاد
== جستارهای وابسته ==