|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| علی صارمی(متولدبروجرد۱۳۲۷-اعدام زندان اوین۷دیماه۱۳۸۸)وی قدیمیترین زندانی سیاسی قبل و بعداز انقلالب۵۷بود،درکل ۳۲سال از عمر خود را در زندانهای شاه و جمهوری اسلامی گذراند.نهایتا توسط قاضی صلواتی محکوم به مرگ و در دادگاه استیناف حکم تاییدشد در۷دی۸۸ در زندان اوین بدار آویخته شد. | | علی صارمی(متولدبروجرد۱۳۲۷-اعدام زندان اوین۷دیماه۱۳۸۸)وی قدیمیترین زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلالب ۵۷ بود،درکل ۲۴سال از عمر خود را در زندانهای شاه و جمهوری اسلامی گذراند.نهایتا توسط قاضی صلواتی محکوم به مرگ و در دادگاه استیناف حکم تایید شد در۷ دی ۸۸ در زندان اوین بدار آویخته شد. |
|
| |
|
| == زندگی نامه == | | == زندگی نامه == |
| | علی صارمی اصلاً اهل لرستان و متولد بروجرد بود. اما ساکن و بزرگ شده جنوب شهر تهران بود؛ در محله خانی آباد همانجا که زادگاه جهان پهلوان تختی بود. او که تحصیلات |
| | |
| | دانشگاهیاش را در تهران به پایان برده بود، مدتی به استخدام ارتش درآمد، اما بهخاطر گرایشات مترقی سیاسی از ارتش اخراج شد،چرا که حاضر نشده بود به حزب رستاخیز شاه که ارتشیان را ناگزیر از اعلام وفاداری به آن میکردند. پاسخ مثبت دهد. علی سپس در نقش دبیری به خدمت و آموزش درمناطق فقیرنشین تهران پرداخت. سرانجام بهدلیل فعالیت سیاسی، مدتی را در زندانهای رژیم شاه گذراند. بعداز پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، رهبری راهپیمائیهای جوانان جنوب تهران را بعهده گرفت و در آشنایی با گروههای سیاسی و بنابر درک عمیق ازخواستها و آرزوهای مردم، او را مصمم به پافشاری بر آرمانهای انقلاب کرد. دیگر بار در حاکمیت جمهوری اسلامی و در جریان سرکوبهای دهه ۶۰ به زندان افتاد و زیر شکنجه رفت. او مجموعاً ۵ بار در دهههای ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ زندانی شد و ۲۴سال از عمرش را در زندانهای شاه و شیخ گذراند.تحت تاثیر فشارهای وارده در رندان دچار بیماریهای بسیار، سکته مغزی،ستون فقراتش آسیب دید و نیمی از بدنش از کار افتاد و به نارسایی چشمی گرفتار شد.اولین حکم اعدام وی در سال ۱۳۸۶بود آخرین دستگیری ۱۹شهریور ۱۳۸۶به اتهام حضور درخاوران و گرامیداشت نوزدهمین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ و جرمش سفر به قرارگاه اشرف بود.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران- [https://event.mojahedin.org/events/5437 یاد قهرمان ملی، اسطوره مقاومت و پایداری، علی صارمیگرامی ب]اد</ref> |
|
| |
|
| == فعلیت سیاسی == | | == فعلیت سیاسی == |
|
| |
| علی صارمی اصلاً اهل لرستان و متولد بروجرد بود. اما ساکن و بزرگشده جنوب شهر تهران بود؛ در محله خانی آباد همانجا که زادگاه جهان پهلوان تختی بود. وی از همان دوران نوجوانی دست به هر کاری میزد تا کمک خرج خانواده باشد. او که تحصیلات دانشگاهیاش را در تهران به پایان برده بود، مدتی به استخدام ارتش درآمد، اما به گفته یک همرزم نزدیکش، بهخاطر گرایشات مترقی سیاسی از ارتش اخراج شد،چرا که حاضر نشده بود به حزب رستاخیز شاه که ارتشیان را ناگزیر از اعلام وفاداری به آن میکردند. پاسخ مثبت دهد. علی سپس در نقش دبیری به خدمت و آموزش درمناطق فقیرنشین تهران پرداخت. سرانجام بهدلیل فعالیت سیاسی، مدتی را در زندانهای رژیم شاه گذراند. نقش فعال در انقلاب ضدسلطنتی، رهبری راهپیمائیهای جوانان جنوب تهران، آشنایی با گروههای سیاسی و درک عمیق و آگاهانهاش از خواستها و آرزوهای مردم، او را مصمم به پافشاری بر آرمانهای انقلاب کرد. علی این بار در نظام قرونوسطایی خمینی بهخاطر هواداری از مجاهدین از تدریس در آموزش و پرورش محروم شد.
| |
|
| |
| قهرمان مجاهد که حتی یک دم از آرمان آزادی دست برنمیداشت، در جریان سرکوبهای دهه ۶۰ به زندان افتاد و به زیر شکنجه رفت. او مجموعاً ۵ بار در دهههای ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ زندانی شد و ۲۴سال از عمرش را در زندانهای شاه و شیخ گذراند. فشارها و شکنجههای زندان موجب سکته مغزی علی شد، ستون فقراتش آسیب دید و نیمی از بدنش از کار افتاد بهطوریکه وقتی او را برای محاکمه میبردند روی صندلی چرخدار بود. او همچنین از درد و نارسایی چشمهایش رنج میبرد. وقتی برای اولین بار در سال ۱۳۸۶ به علی حکم اعدام دادند، تازه دو روز بود از بیمارستان مرخص شده بود اما جلادان ناگزیرش کردند، با همان وضعیت و با دست و پای به زنجیر کشیده شده به بیدادگاه برود و به هنگام بهاصطلاح محاکمه هم اجازه ندادند وکیلش حاضر شود و او شجاعانه به دفاع از خود برآمد. صارمی قهرمان در پاسخ به قاضی که او را منافق خطاب میکرد، گفت من منافق نیستم من یک مجاهد و یک مسلمانم.
| |
|
| |
| آخرین دستگیری این قهرمان فراموشی ناپذیر، ۱۹شهریورماه ۱۳۸۶ بود و آخرین اتهامش حضور در خاوران برای گرامیداشت نوزدهمین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ و آخرین حکمش: اعدام بود. حکمی که بارها به او ابلاغ شده بود.
| |
|
| |
| مجاهد قهرمان علی صارمی بهرغم شرایط سنی و رنج بردن از چندین بیماری، همه فشارها و شکنجههای رذیلانه دژخیمان را با رویکردی انقلابی پذیرا شد و آنقدر ایستاد که دژخیمان ولایت را به زانو درآورد و آنها را مات و خوار و ذلیل کرد و داغ تسلیم و کرنش را بر دلشان گذاشت. جرمش این بود که به اشرف سفر کرده بود. به راستی که اعدام شقاوتبار مجاهد قهرمان علی صارمی به گفته رئیسجمهور برگزیده مقاومت «واکنش ضدبشری و زبونانه ولیفقیه ارتجاع در پی ضربات سنگین و مداوم از مقاومت ایران و درهم شکسته شدن تمامی توطئههایش بر اثر پایداری اشرف میباشد». و چنین بود که آوازه قهرمانیهای این مجاهد اشرفی که با تمام رشادت پیامهای امید بخش و نیرومندش را از دل شکنجهگاههای رژیم قرونوسطایی برای همزنجیران و خلق محبوبش میفرستاد، افکار عمومی را بهشدت برانگیخت. تا آنجا که نویسنده عرب وائل حسن جعفر قلم برداشت تا به گفته خودش درباره آن مبارزی قلم بزند که «آخوندها را ترسانده ولی آنها او را نترساندهاند!» و چنین نوشت: <ref>سازمان مجاهدین خلق ایران- [https://event.mojahedin.org/events/5437 یاد قهرمان ملی، اسطوره مقاومت و پایداری، علی صارمیگرامی ب]اد</ref>
| |
|
| |
| «اگر نگاه سریعی به زندگی مردی که ۲۳سال از عمرش را در زندان گذرانده و نهایتاً محکوم به اعدام شده، بیندازیم،
| |
|
| |
|
| == دستگیری و زندان == | | == دستگیری و زندان == |