مهدی بازرگان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
== نهضت آزادی ایزان == | == نهضت آزادی ایزان == | ||
بازرگان در تشکیل جبهه ملی دوم و مبارزات سیاسی فعالیتی مؤثر داشت و در بهار سال ۱۳۴۰ همراه با آیتالله طالقانی و دکتر یدالله سحابی، نهضت آزادی ایران را پایهگذاری کرد و به نهضت مقاومت ملی نیرویی دوباره داد و نیروهای ملی و مذهبی را در این جمعیت سازمان و توانایی بخشید | بازرگان در تشکیل جبهه ملی دوم و مبارزات سیاسی فعالیتی مؤثر داشت و در بهار سال ۱۳۴۰ همراه با آیتالله طالقانی و دکتر یدالله سحابی، نهضت آزادی ایران را پایهگذاری کرد و به نهضت مقاومت ملی نیرویی دوباره داد و نیروهای ملی و مذهبی را در این جمعیت سازمان و توانایی بخشید. <ref name=":52" /> | ||
[[پرونده:عکسهای بازرگان.jpg|بندانگشتی|عکسهای بازرگان]] | [[پرونده:عکسهای بازرگان.jpg|بندانگشتی|عکسهای بازرگان]] | ||
== دستگیری و زندان == | == دستگیری و زندان == | ||
حرکت و فعالیت این جمعیت در آستانه انقلاب | حرکت و فعالیت این جمعیت در آستانه انقلاب سفید، مهندس بازرگان را به همراه سایر بنیانگذاران نهضت آزادی ایران، راهی زندان کرد و پس از محاکمهای طولانی، در سال ۱۳۴۲ توسط ارتش شاهی به ۱۰ سال زندان محکوم شد و در اوایل آبان ۱۳۴۴ به علت اعتصاب در زندان، همراه با ۱۷ تن از یاران به دژ (زندان) برازجان تبعید گردید. در آبان ۱۳۴۶ پس از تحمل ۵ سال اسارت آزاد شد.<ref name=":52" /> | ||
== ریاست گروه ویژه نفت == | == ریاست گروه ویژه نفت == |
نسخهٔ ۲۷ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۴۲
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | مهدی بازرگان |
معروف به | مهندس بازرگان |
زادروز | ۱۲۸۶ |
تاریخ مرگ | دیماه ۱۳۷۳ |
تحصیلات | رشته ترمودینامیک و نساجی |
دین | مسلمان |
اطلاعات سیاسی | |
حزب سیاسی | نهضت آزادی |
سمت | اولین نخستوزیر دولت موقت |
سمتهای پیشین | رییس هیأب مدیره خلع یداز شرکت نفت بریتانیایی |
فعالیتها | ملی کردن نفت |
مهدی بازرگان (زاده: ۱۲۸۶ - درگذشته: دیماه۱۳۷۳). پدرش حاج عباسقلی بازرگان (تبریزی) از تجار دیندار، روشنفکر و سرشناس زمان خود بود. بازرگان تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانیه تهران و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان رساند و در سال ۱۳۰۶ جزء اولین گروه محصلین ممتاز کشور، برای تحصیل به فرانسه اعزام شد.
در سال ۱۳۱۳ پس از ۷ سال تحصیل در فرانسه به کشور بازگشت. در سال ۱۳۱۵ به عنوان اولین دانشیار در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و دو دوره متوالی ریاست دانشکده فنی را به عهده گرفت. در سال ۱۳۳۰، توسط دکتر مصدق به ریاست هیئت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد و با حمایت مردم موفق به خلع ید از انگلیسیها و با همت متخصصین ایرانی موفق به راهاندازی و اداره صنایع عظیم نفت شد. در سال ۱۳۳۱ مسوول احداث شبکه لولهکشی آب تهران شد و آن را به ثمر رساند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به دلیل اعتراض مکتوب علیه انتخابات مجلس شورای ملی که آن را غیرقانونی میدانست، در بهمن ۱۳۳۲ از خدمات دولتی و استادی دانشگاه برکنار شد و تا شانزدهم بهمن ۱۳۵۷ که پست نخست وزیری دولت موقت انقلاب را به عهده گرفت، تنها در بخش خصوصی در زمینه تولیدات صنعتی فعالیت و خلاقیت داشت.[۱]
تحصیلات
آقای بازرگان در رشته ترمودینامیک و نساجی از مدرسه حرفه و فن فرانسه فارغالتحصیل شد و پس از بازگشت به ایران، به مقام نخستین دانشیار دانشکده فنی دانشگاه تهران منصوب شد.[۲][۳]
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
او از هواداران محمد مصدق و از اعضای جبهه ملی بود و پس از کودتای بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ به سبب اعتراض علیه کودتا از مقام استادی دانشگاه برکنار شد و تا زمان انقلاب به فعالیت سیاسی و نیز کار در بخش خصوصی پرداخت
وی در دوران نخست وزیری محمد مصدق، رئیس هیئت مدیره خلع ید از شرکت نفت بریتانیایی بود که پس از مدتی کوتاه از این مقام استعفا کرد. پس از کودتا نیز مدتی رئیس شرکت آب و فاضلاب تهران بود و نخستین شبکه لولهکشی آب در تهران را راهاندازی کرد.[۲]
تأسیس کانون مهندسین
مهدی بازرگان پس از شهریور ۱۳۲۰ از بانیان تأسیس کانون مهندسین بود. در دومین سالِ تأسیس کانون مهندسین، اولین اعتصاب صنفی مهندسین به بار نشست و تحولی عمیق در ارجاع مسوولیت و میدان فعالیت به متخصصین به وجود آورد و راه اصلاحات باز شد. واگذاری مسوولیت ادارات و کارخانجات به تحصیلکردهها و مهندسان و حقِ داشتن دو نماینده منتخب از هر دانشکده در شورای دانشگاه، از دستاوردهای این اعتصاب صنفی بود.[۱]
نهضت آزادی ایزان
بازرگان در تشکیل جبهه ملی دوم و مبارزات سیاسی فعالیتی مؤثر داشت و در بهار سال ۱۳۴۰ همراه با آیتالله طالقانی و دکتر یدالله سحابی، نهضت آزادی ایران را پایهگذاری کرد و به نهضت مقاومت ملی نیرویی دوباره داد و نیروهای ملی و مذهبی را در این جمعیت سازمان و توانایی بخشید. [۳]
دستگیری و زندان
حرکت و فعالیت این جمعیت در آستانه انقلاب سفید، مهندس بازرگان را به همراه سایر بنیانگذاران نهضت آزادی ایران، راهی زندان کرد و پس از محاکمهای طولانی، در سال ۱۳۴۲ توسط ارتش شاهی به ۱۰ سال زندان محکوم شد و در اوایل آبان ۱۳۴۴ به علت اعتصاب در زندان، همراه با ۱۷ تن از یاران به دژ (زندان) برازجان تبعید گردید. در آبان ۱۳۴۶ پس از تحمل ۵ سال اسارت آزاد شد.[۳]
ریاست گروه ویژه نفت
در سال ۱۳۳۰، توسط مرحوم دکتر مصدق به ریاست هیئت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب گردید و با حمایت مردم موفق به خلع ید از انگلیسیها و با همت متخصصین ایرانی موفق به راهاندازی و اداره صنایع عظیم نفت شد.[۳]
اولین نخست وزیر دولت موقت
در ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ قبل از پیروزی انقلاب به عنوان نخستوزیر برگزیده شد، اعتصابات صنعت نفت را سامان بخشید و دولت موقت انقلاب را تشکیل داد و به مدت ۹ ماه، سکان کشتی طوفان زده دولت را در دست گرفت و هر چه در توان داشت در برقراری نظم و اجرای قانون و ایجاد آرامش، به کار بست. وی در اولین انتخابات مجلس، با آرای بسیار بالایی به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد و در فراکسیون اقلیت مجلس همراه با سایر نمایندگان همفکر، به نقد روند انقلاب و حاکمیت پرداخت و آفات و انحرافات آن روزِ جامعه را، هر طور که توانست به تصویر کشید.[۳]
وی که از روشنفکران مذهبی و صاحب تألیفات اثرگذار در این زمینه بهشمار میآید، اختلاف نظرهای اساسی با آیت الله خمینی و دیگر رهبران مذهبی داشت و از جمله بر سر مسئله اعدامهای جمهوری اسلامی و نیز جریان اشغال سفارت آمریکا و گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در آبانماه سال ۱۳۵۸ با آنها وارد چالش جدی شد. سرانجام مهدی بازرگان پس از نه ماه، از مقام نخست وزیری استعفا کرد.[۲]
دوران بعد از نخست وزیری
او پس از استعفا از مقام نخست وزیری به یکی از منتقدان اصلی جمهوری اسلامی تبدیل شد و همراه یاران خود در نهضت آزادی زیر فشارهای گوناگون سیاسی، مغضوب جریان حاکم بر جمهوری اسلامی شد.
آقای بازرگان در دوران انقلاب روزنامه «میزان» ارگان نهضت آزادی ایران را منتشر میکرد.
مهدی بازرگان، نویسنده دهها کتاب و مقاله در موضوعات اسلامی است و میکوشید میان علم تجربی مدرن و مقولههای مذهبی آشتی برقرار کند.
وی در نوشتههای خود از جمله رفتار سیاسی آیت الله خمینی را موضوع نقد قرار داد و به ویژه در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت» رهبر جمهوری اسلامی را متهم به مواردی از نقض قانون اساسی کرد.[۲]
دیدگاههای مذهبی، سیاسی
دیدگاههای مذهبی مهدی بازرگان، پیش و پس از انقلاب، بر فضای روشنفکری دینی در ایران اثری ماندگار نهاد.
وی که در آغاز به ویژه در مقالهای در کتاب «مرجعیت و روحانیت» در سال ۱۳۴۱ به ضرورت دخالت روحانیت در سیاست باور داشت، پس از انقلاب با انتشار مقالهای با عنوان «مرز میان دین و سیاست» ورود روحانیان در امر سیاست را زیانبار دانست و در اواخر عمر خویش با انتشار کتاب «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیا» به نظریه جدایی کامل دین از سیاست و سیاست عرفی روی آورد.[۲]
دفاع از حقوق اساسی قربانیان ۱۳۶۷
در دیماه ۶۷ نهضت آزادی ایران ـ به دبیرکلی مهندس بازرگان ـ در بیانیهای که منتشر کرد به کشتار مخالفان سیاسی اعتراض کرد. مهندس بازرگان و همفکرانش پرسیده بودند: «اگر این اعدامها مطابق شرع و قانون اساسی انجام گشته چرا در سکوت و بیخبری و در پشت درهای بسته اجرا شدهاست؟ چرا خانوادههای اعدامشدگان تهدید شدهاند که مبادا گریه کنند، سیاه بپوشند و یا مجلس ختم تشکیل دهند؟ بگذریم از این که اهانت و زخم زبان به مادران و پدران داغدیده و تبریک گفتن به آنان به عنوان این که لکه ننگی را از دامان خانواده شما پاک کردهایم، با هیچ معیار اسلامی و انسانی قابل توجیه نیست.»
در بیانیه نهضت آزادی تأکید شده بود که «انگیزه اعتراض ما کشتار گسترده اسرایی از هموطنان است که در سالهای گذشته در دادگاههای همین رژیم و با احکام همین حکام شرع به محکومیتهایی کمتر از اعدام، حتی یک سال و دو سال محکوم شده و بعضاً روزهای آخر اسارت خود را میگذراندند، و خانوادههایی قبل از تحویل ساک و لباس خونین، خانه را برای ورود آنها آب و جارو کرده بودند! آیا در جوامع متدین و موحد و در کشورهای متمدن دنیا سابقه دارد که زندانیان محکوم شده را بدون آنکه کار تازهای کرده باشند به جرم ایستادگی بر «موضع عقیدتی» بدون محاکمه یا با محاکمه مجدداً اعدام نمایند؟»[۴]
در گذشت
مهدی بازرگان سرانجام در روز آخر دیماه ۱۳۷۳، در حالی که ایران را به قصد معالجه ترک کرده بود، در نیمه راه، درگذشت.[۲]