۴۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱۷: | خط ۳۱۷: | ||
حتی میهن قریشی - که در مهرماه ۱۳۳۹ بیژن جزنی با میهن قریشی ازدواج کرددر این زمان وی عضو سازمان جوانان حزب توده بود، | حتی میهن قریشی - که در مهرماه ۱۳۳۹ بیژن جزنی با میهن قریشی ازدواج کرددر این زمان وی عضو سازمان جوانان حزب توده بود، | ||
== تحصیلات و | == تحصیلات و وضعيت اقتصادی == | ||
جزنی سال اول دبستان را در اصفهان گذراند و سپس در تهران در دو دبستان دیگر تحصیل را ادامه داد وتحصیلاتش را تا پایه سوم متوسطه در دبیرستانهای ناصر خسرو و ۱۵ بهمن گذراند. به نقاشی علاقه داشت و بیش از یک سال نیز به هنرستان هنرهای زیبا رفت ولی از ادامه تحصیل در هنرستان منصرف شد و سرانجام در سال ۱۳۳۷ دیپلم متفرقه گرفت. در سال ۱۳۳۸ در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کرد و در رشته فلسفه دانشکده فلسفه و علوم تربیتی دانشگاه تهران پذیرفته شد .<ref name=":11">آقتاب - [http://www.aftabir.com/articles/view/politics/plitical_history/c1c1240898250_bijan_jazani_p1.php/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%DB%8C%DA%98%D9%86-%D8%AC%D8%B2%D9%86%DB%8C واقعیت بیژن جزنی]</ref> | جزنی سال اول دبستان را در اصفهان گذراند و سپس در تهران در دو دبستان دیگر تحصیل را ادامه داد وتحصیلاتش را تا پایه سوم متوسطه در دبیرستانهای ناصر خسرو و ۱۵ بهمن گذراند. به نقاشی علاقه داشت و بیش از یک سال نیز به هنرستان هنرهای زیبا رفت ولی از ادامه تحصیل در هنرستان منصرف شد و سرانجام در سال ۱۳۳۷ دیپلم متفرقه گرفت. در سال ۱۳۳۸ در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کرد و در رشته فلسفه دانشکده فلسفه و علوم تربیتی دانشگاه تهران پذیرفته شد .<ref name=":11">آقتاب - [http://www.aftabir.com/articles/view/politics/plitical_history/c1c1240898250_bijan_jazani_p1.php/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%DB%8C%DA%98%D9%86-%D8%AC%D8%B2%D9%86%DB%8C واقعیت بیژن جزنی]</ref> | ||
خط ۳۲۴: | خط ۳۲۴: | ||
میهن همسر بیژن همچنین در مورد وضعیت زندگی خودشان و رفاه حاکم بر آن مینویسد: «آپارتمانی بسیار شیک و مدرن با اتاقهای آینهکاری داشتیم که وقتی ساواکیها به داخل آن آمدند با بهت و ناباوری به دور خود نگاه میکردند. در سال ۱۳۴۶ چون من در دبیرستان تدریس میکردم برای مازیار[مازیار و بابک پسران بیژن بودند] پرستاری گرفته بودیم. علاوه بر آن خدمتکار پیری هم داشتیم که کارهای دیگر خانه و از جمله آشپزی را به عهده داشت. <blockquote>«اعتقاد بیژن این بود که تا روزی که میتوانیم خوب زندگی میکنیم و در شرایط دیگر طور دیگر زندگی خواهیم کرد.»<ref name=":11" /></blockquote> | میهن همسر بیژن همچنین در مورد وضعیت زندگی خودشان و رفاه حاکم بر آن مینویسد: «آپارتمانی بسیار شیک و مدرن با اتاقهای آینهکاری داشتیم که وقتی ساواکیها به داخل آن آمدند با بهت و ناباوری به دور خود نگاه میکردند. در سال ۱۳۴۶ چون من در دبیرستان تدریس میکردم برای مازیار[مازیار و بابک پسران بیژن بودند] پرستاری گرفته بودیم. علاوه بر آن خدمتکار پیری هم داشتیم که کارهای دیگر خانه و از جمله آشپزی را به عهده داشت. <blockquote>«اعتقاد بیژن این بود که تا روزی که میتوانیم خوب زندگی میکنیم و در شرایط دیگر طور دیگر زندگی خواهیم کرد.»<ref name=":11" /></blockquote> | ||
== | == فعالیتهاي سياسي و دستگیری == | ||
در پاییز ۱۳۳۳ بیژن جزنی بعد از چندبار بازداشت و آزادی، بار دیگر دستگیر و این بار به ۶ ماه زندان محکوم شد. جزنی پس از آزادی در بهار ۱۳۳۴ فعالیتهای خود را پی گرفت در همین سالها بود که به همراه برخی همفکرانش از جمله [[محمد چوپانزاده]] در تدارک تشکیل گروهی برآمد. در فروردین ۱۳۳۸ اوّلین نشریه گروه به صورت پلیکپی با دستگاه دستساز منتشر شد. در پاییز ۱۳۳۸ با لو رفتن گروه و دستگیری یکی از اعضای آن انتشار مرتب نشریه متوقف و تصمیم بر این شد که به مناسبتهای مختلف اعلامیههایی صادر کنند. در ۱۳۳۹ با شروع کار [[جبهه ملی]] دوم بیژن جزنی هم به جبهه پیوست و فعالیتهای سیاسی خود را در آن پی گرفت.<ref name=":10" /> | در پاییز ۱۳۳۳ بیژن جزنی بعد از چندبار بازداشت و آزادی، بار دیگر دستگیر و این بار به ۶ ماه زندان محکوم شد. جزنی پس از آزادی در بهار ۱۳۳۴ فعالیتهای خود را پی گرفت در همین سالها بود که به همراه برخی همفکرانش از جمله [[محمد چوپانزاده]] در تدارک تشکیل گروهی برآمد. در فروردین ۱۳۳۸ اوّلین نشریه گروه به صورت پلیکپی با دستگاه دستساز منتشر شد. در پاییز ۱۳۳۸ با لو رفتن گروه و دستگیری یکی از اعضای آن انتشار مرتب نشریه متوقف و تصمیم بر این شد که به مناسبتهای مختلف اعلامیههایی صادر کنند. در ۱۳۳۹ با شروع کار [[جبهه ملی]] دوم بیژن جزنی هم به جبهه پیوست و فعالیتهای سیاسی خود را در آن پی گرفت.<ref name=":10" /> | ||
ویرایش