۳۷۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== تولد و نوجوانی == | == تولد و نوجوانی == | ||
مرضیه در خانوادهای هنر دوست و اهل هنر متولد شد. پدر، سید حسن مرتضایی هفشجانی، مردی فاضل و روحانی و مادرش، ربابه، از تبار دوستداران شعر و هنر که مشوق اصلی مرضیه در کار شعر و آواز بود. او هیچگاه نمیخواست آواز خوان بشود. گمان میکرد که به دیگر رشتههای هنری چون طراحی و نقاشی روی خواهد آورد. او خود در اینباره گفته بود: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»<ref>دویچه وله فارسی - [http://www.dw.com/fa-ir/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%AE%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%B6%DB%8C%D9%87/a-15449261 «آیا همه شما بیگناهید؟» / نخسین سالگرد درگذشت مرضیه]</ref> | مرضیه در خانوادهای هنر دوست و اهل هنر متولد شد. پدر، سید حسن مرتضایی هفشجانی، مردی فاضل و روحانی و مادرش، ربابه، از تبار دوستداران شعر و هنر که مشوق اصلی مرضیه در کار شعر و آواز بود. او هیچگاه نمیخواست آواز خوان بشود. گمان میکرد که به دیگر رشتههای هنری چون طراحی و نقاشی روی خواهد آورد. او خود در اینباره گفته بود: «تا وقتی که سرنوشت کار خودش را کرد و خودش را در قالب یک مرد ادیب و موسیقیدان یعنی مرحوم «حشمت دفتر راد» بر سر راه من قرار داد. با هر تصنیفی که این استاد به من میآموخت احساس میکردم خودم را پیدا میکنم.»<ref name=":1">دویچه وله فارسی - [http://www.dw.com/fa-ir/%D8%A2%DB%8C%D8%A7-%D9%87%D9%85%D9%87-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%A8%DB%8C%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D9%86%D8%AE%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%B6%DB%8C%D9%87/a-15449261 «آیا همه شما بیگناهید؟» / نخسین سالگرد درگذشت مرضیه]</ref> | ||
۹ساله بود که صدای | ۹ساله بود که صدای نامادریاش همراه با نوای پیانو همراه با این شعر او را به دنیایی دیگر میبرد: | ||
{{شعر}}{{ب|هر گه که بنفشه جامه بر رنگ زند|در دامن گل باد صبا چنگ زند}} | {{شعر}}{{ب|هر گه که بنفشه جامه بر رنگ زند|در دامن گل باد صبا چنگ زند}} | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
{{ب|هشیار کسی بود که پای سمنی|مینوشد و جام باده بر سنگ زند}}{{پایان شعر}} | {{ب|هشیار کسی بود که پای سمنی|مینوشد و جام باده بر سنگ زند}}{{پایان شعر}} | ||
زندگی مرضیه را شاید بتوان مجموعهای از تناقضها دانست. پدر روحانی، مادر نوازنده تار و زن پدر پیانیست. دوستان همه اهل فرهنگ و ادب. مرضیه اما خود میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده، و لباس روحانیت را به دور انداخته بود». | زندگی مرضیه را شاید بتوان مجموعهای از تناقضها دانست. پدر روحانی، مادر نوازنده تار و زن پدر پیانیست. دوستان همه اهل فرهنگ و ادب. مرضیه اما خود میگوید: «پدر من به دنبال حقیقت بود ولی خیلی زود سراب را دیده، و لباس روحانیت را به دور انداخته بود».<ref name=":1" /> | ||
آخرین سالهای دههٔ ۱۳۰۰خورشیدی، محدودهٔ چهاردیواری از هر طرف راه زن را مسدود کرده بود. خراب کردن چهاردیواری محاصره کنندهٔ زنان به قرنی تلاش نیازمند بود. در چنین فضای بستهٔ فرهنگی، آواز خواندن توسط یک زن، یک گستاخی و یک شورش دو وجهی علیه فرهنگ مسلط زمانه و یک راهگشایی بزرگ بود. مرضیه در مصاحبهای دربارهٔ خود گفتهبود: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجود اینکه یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیرعادی بود و در عین حال یک خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأیید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من پیش از اینکه شروع به خواندن کنم سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم. در ۱۹سالگی بهطور حرفهای قدم در عرصه هنر نهاد و در آواز تحت تعلیم اساتید بزرگی چون استاد ابوالحسن صبا و مرتضی محجوبی قرار گرفت. وی در سنین جوانی در دورانی در ایران شروع به خوانندگی کرد که برای یک زن جوان کار سادهای نبود. اما زیبایی صدای وی، زمان را درنوردید و او از محبوبیتی بیسابقه در میان مردم بهعنوان یک خواننده مردمی بهرهمند شد.<ref name=":0" /> | آخرین سالهای دههٔ ۱۳۰۰خورشیدی، محدودهٔ چهاردیواری از هر طرف راه زن را مسدود کرده بود. خراب کردن چهاردیواری محاصره کنندهٔ زنان به قرنی تلاش نیازمند بود. در چنین فضای بستهٔ فرهنگی، آواز خواندن توسط یک زن، یک گستاخی و یک شورش دو وجهی علیه فرهنگ مسلط زمانه و یک راهگشایی بزرگ بود. مرضیه در مصاحبهای دربارهٔ خود گفتهبود: «در زمانی که خانوادههای ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجود اینکه یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز به خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیرعادی بود و در عین حال یک خواننده در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأیید میکردند و همچنین تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من پیش از اینکه شروع به خواندن کنم سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم. در ۱۹سالگی بهطور حرفهای قدم در عرصه هنر نهاد و در آواز تحت تعلیم اساتید بزرگی چون استاد ابوالحسن صبا و مرتضی محجوبی قرار گرفت. وی در سنین جوانی در دورانی در ایران شروع به خوانندگی کرد که برای یک زن جوان کار سادهای نبود. اما زیبایی صدای وی، زمان را درنوردید و او از محبوبیتی بیسابقه در میان مردم بهعنوان یک خواننده مردمی بهرهمند شد.<ref name=":0" /> |
ویرایش