۱۱
ویرایش
نسیم هامون (بحث | مشارکتها) (اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، ابرابزار) |
نسیم هامون (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''خدیجه خانم''' ملقب به '''اشرفالسادات مرتضایی''' با نام هنری '''مرضیه''' (۱۳۸۹–۱۳۰۳)هنرمند و خواننده ایرانی است. وی با روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه دست از خوانندگی کشید و تنها وقتی مجدداً به خوانندگی روی آورد که در سال ۱۳۷۳ از ایران خارج شد و پس از پناهندگی به فرانسه به شورای ملی مقاومت، ائتلاف اپوزیسیون اصلی نظام ولایت فقیه، پیوست. وی در سال ۱۳۸۹، در اثر سرطان در پاریس درگذشت. | '''خدیجه خانم''' ملقب به '''اشرفالسادات مرتضایی''' با نام هنری '''مرضیه''' (۱۳۸۹–۱۳۰۳)هنرمند و خواننده ایرانی است. وی با روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه دست از خوانندگی کشید و تنها وقتی مجدداً به خوانندگی روی آورد که در سال ۱۳۷۳ از ایران خارج شد و پس از پناهندگی به فرانسه به شورای ملی مقاومت، ائتلاف اپوزیسیون اصلی نظام ولایت فقیه، پیوست. وی در سال ۱۳۸۹، در اثر سرطان در پاریس درگذشت.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://www.mojahedin.org/i/news/206424 مرضیه صدای جاودانه]</ref> | ||
=== کودکی === | === کودکی === | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
=== فعالیت سیاسی === | === فعالیت سیاسی === | ||
مرضیه در سال ۱۳۷۳ پس از دیدار با مریم رجوی، پیوستن خود را به شورای ملی مقاومت ایران اعلام کرد. او خود در اینباره گفته بود: «…آزادی چیزی نیست که بتوان از آن گذشت. بهخاطر آزادی تا آخرین نفس در کنار مردم و مقاومت مردم ایران، در کنار مجاهدان ایستادهام…من بعد از ۱۵سال وقتی آمدم، اول نیامدم روی سن پاله دکنگره یا آلبرت هال. صاف و مستقیم رفتم وسط آن بیابانهای بیآب و علف و داغ. وسط آن زنان و مردان شجاع و رشید و وطنپرست که بهخاطر مردم و بهخاطر آزادی سر از پا نمیشناسند…رفتم روی تانکهای داغ در هوای ۵۰ درجه فریاد کشیدم و سرود خواندم. سرود جنگی و نظامی، سرود برای مجاهدان، بهخاطر آزادی، بهخاطر مردمی که عشق من هستند…با همه خلوص میخواهم بر روی اولین تانک به جانب دشمن بشتابم. فکر همه خطرات را هم کردهام و صد بار قاطع تر از پیش مبارزه خواهم کرد و خواهم جنگید…». | مرضیه در سال ۱۳۷۳ پس از دیدار با مریم رجوی، پیوستن خود را به شورای ملی مقاومت ایران اعلام کرد. او خود در اینباره گفته بود: «…آزادی چیزی نیست که بتوان از آن گذشت. بهخاطر آزادی تا آخرین نفس در کنار مردم و مقاومت مردم ایران، در کنار مجاهدان ایستادهام…من بعد از ۱۵سال وقتی آمدم، اول نیامدم روی سن پاله دکنگره یا آلبرت هال. صاف و مستقیم رفتم وسط آن بیابانهای بیآب و علف و داغ. وسط آن زنان و مردان شجاع و رشید و وطنپرست که بهخاطر مردم و بهخاطر آزادی سر از پا نمیشناسند…رفتم روی تانکهای داغ در هوای ۵۰ درجه فریاد کشیدم و سرود خواندم. سرود جنگی و نظامی، سرود برای مجاهدان، بهخاطر آزادی، بهخاطر مردمی که عشق من هستند…با همه خلوص میخواهم بر روی اولین تانک به جانب دشمن بشتابم. فکر همه خطرات را هم کردهام و صد بار قاطع تر از پیش مبارزه خواهم کرد و خواهم جنگید…». | ||
== منابع == |
ویرایش