روزنامه کیهان: تفاوت میان نسخهها
(←نام کیهان الهام گرفته از نام روزنامه لوموند: جمله جانبدارانه که خاتمی جان تازه به کیهان داد ونام نیک گذشته ... را کاربری اضافه کرده بود حذف) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:روزنامههای ایران]] | |||
[[رده:نشریههای ایران]] |
نسخهٔ ۲ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۷:۲۸
این مقاله یا بخشی از آن تحت نگارش، توسعه یا بازنویسی گسترده قرار دارد, و هنوز برای استفاده آماده نیست.. از کمک شما در ویرایش و نگارش مقاله استقبال میکنیم؛ خوش آمدید. اگر این مقاله یا بخشی از آن چندین روز است که ویرایش نشده لطفاً این الگو را بردارید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را افزودهاید لطفاً مطمئن شوید که در زمان ویرایش یک بخش، این الگو با الگوی {{ویرایش}} جایگزین میشود. این مقاله آخرین بار در ۶ سال پیش توسط Qubad (بحث | مشارکتها) ویرایش شده است. (پاکسازی میانگیر) |
پايه گذاری روزنامه کيهان
تأسيس کيهان به سال ۱۳۲۲ بر می گردد. دکتر مصطفی مصباح زاده حقوقدان جوانی که در اروپا تحصيل کرده و تازه به ايران برگشته بود، در فکر تأسيس روزنامه تازه ای بود که کار اطلاع رسانی را با اصول مدرن حرفه ای همراه کنددر شهريور ۱۳۲۰ با اشغال ايران توسط نيروهای متفقين، اوضاع آشفته ای در کشور پديد آمد. به دنبال بالا گرفتن تنش های سياسی، روزنامه های بسياری انتشار يافت که در اوضاع پرآشوب، به نزاع با يکديگر مشغول بودند. بيشتر روزنامه ها به جای کار حرفه ای خبررسانی و آگاه سازی، به ارگان سازمان ها و احزاب گوناگون تبديل شده بودند.
به دنبال خروج رضا شاه پهلوی از کشور و ضعف دولت مرکزی، دربار پهلوی زير حمله شديد روزنامه ها قرار گرفته بود.محمد رضا شاه پهلوی که در جوانی به سلطنت رسيده بود، از رسانه خبری معتبری که بتواند مواضع دربار را منعکس کند، محروم بود.
دکتر مصباح زاده فکر پايه گذاری يک روزنامه حرفه ای آزاد و مستقل را با دربار در ميان گذاشت و برای تأسيس روزنامه ای که "کيهان" خوانده شد، از پشتيبانی و حمايت مالی دربار بهره مند شد. اما مصباح زاده با وجود بهره گيری از حمايت دربار، می کوشيد که کيهان در برابر نيروهای فشار و ارباب قدرت، همچنان سلامت و استقلال خود را حفظ کند و خبررسانی را به شيوه ای درست و حرفه ای انجام دهد.
دکتر مصباح زاده در تحريريه کيهان دخالت مستقيم نداشت، و نظارت بر هيئت تحريريه را به عبدالرحمن فرامرزی که از نويسندگان مورد اعتماد او بود، واگذار کرده بود. گفته می شود که مصباح زاده در طول انتشار کيهان، همواره مقام سردبير و استقلال هيئت تحريريه را محترم می شمرد.
حسين قلی مستعان، مشفق همدانی، صادق بهداد و رحمت مصطفوی از نخستين سردبيران کيهان بودند.
دفتر روزنامه کيهان ابتدا در محله سرچشمه تهران بود و سپس به کوچه ای (اتابک) در خيابان فردوسی نقل مکان کرد
پيشرفت کيهان
کيهان طی چند سال توانست به روزنامه ای پرتيراژ و سودآور تبديل شود و عده ای از بهترين روزنامه نگاران ايران را به خدمت بگيرد.
پيش از سال ۱۳۳۲ يعنی در سالهای پرتلاطم نهضت ملی و دوران زمامداری محمد مصدق که درگيری ميان دربار و جنبش بالا گرفته بود، کيهان تلاش داشت از خطی معتدل و بيطرفانه پيروی کند و از سمت گيری های افراطی بپرهيزد.
پس از کودتای ۲۸ مرداد در ايران حکومت نظامی بر سر کار آمد که آزادی نشر و بيان را محدود ساخت. در شرايطی که روزنامه های غيردولتی زير فشار شديد بودند، کيهان با اتکا به درايت مصباح زاده توانست تا حد زيادی از استقلال خود دفاع کند. پافشاری بر سلامت حرفه ای، حيثيت و اعتبار نشريه را نزد لايه های آگاه جامعه بالا برد و باعث افزايش تيراژ روزنامه گشت.
رقيب اصلی کيهان در عرصه مطبوعات، روزنامه اطلاعات به مديريت سناتور عباس مسعودی بود که به موضع آوازه گری برای ديدگاه های رسمی لغزيده و به روزنامه ای سر به فرمان تبديل شده بود.
نقد ملايم از رژيم
در آن سال ها نشر و بيان در ايران زير فشاری سنگين قرار داشت و انتقاد از دولت با سانسور و محدوديت شديد روبرو بود. در همان شرايط دشوار، روزنامه کيهان، نارسايی های موجود را در سطحی محدود بيان می کرد و ناخشنودی های مردم را با لحنی ملايم بازتاب می داد.
برخی از سردبيران کيهان تلاش کردند به رغم شرايط ناهموار، استقلال حرفه ای کيهان را پاس بدارند، در اين ميان می توان از عبدالرسول عظيمی و دکتر مهدی سمسار نام برد.
کيهان از پشتيبانی گروهی از نويسندگان و روزنامه نويسان چيره دست برخوردار بود که هم در اسلوب نگارش و هم در حرفه مطبوعاتی خبره بودند. کسانی مانند کاوه دهگان، جهانگير افکاری، نصير امينی، عبد الله گله داری، حسام الدين امامی، صدر الدين الهی، رضا مرزبان، خسرو شاهانی و نصرت الله نوح در تحريريه کيهان کار می کردند.
کيهان همچنين موفق شده بود همکاری برخی از نويسندگان نامی ايران را جلب کند. کسانی مانند احمد شاملو، جلال آل احمد، محمود اعتمادزاده (به آذين)، اسماعيل خويی، علی اصغر حاج سيد جوادی، منوچهر آتشی، نصرت رحمانی و بسياری ديگر با صفحات ادبی کيهان يا ضميمه های فرهنگی آن همکاری داشتند.
آخرين سردبير روزنامه کيهان تا آستانه انقلاب امير طاهری بود. با نزديک شدن انقلاب سال ۱۳۵۷، شورای سردبيری تازه ای در کيهان شکل گرفت که رحمان هاتفی در رأس آن قرار داشت.
در جريان انقلاب، کيهان به دفاع از اعتراضات مردمی پرداخت و در مبارزه برای آزادی نشر و بيان نقش برجسته ای ايفا کرد. رحمان هاتفی تا نيمه سال ۱۳۵۸ سردبير کيهان باقی ماند. او در سال ۱۳۶۲ به خاطر فعاليت های سياسی دستگير شد و در زندان جان باخت
کيهان پس از انقلاب
با وجود حمايت کيهان از انقلاب و نهضت آيت الله خمينی، اين روزنامه پس از پيروزی انقلاب زير فشار قرار گرفت. طی سال ۱۳۵۸ جمهوری اسلامی که مايل بود "کيهان" را به بلندگوی بنيادها و باورهای فکری خود تبديل کند، بخش عمده تحريريه روزنامه را مشمول "پاکسازی" ساخت و اخراج کرد.
از سال ۱۳۵۸ سرپرستی کيهان را رسما دولت به عهده گرفت. مديريت اجرايی و امور تحريری آن عمدتا به افراد غيرحرفه ای واگذار شد.
در نيمه دهه 1360 که نشريات تازه ای وارد صحنه مطبوعات ايران شده بودند، سيد محمد خاتمی با تيم تازه ای به سرپرستی ماشاء الله شمس الواعظين در کيهان مستقر شدند.
در اواخر دهه ۱۳۶۰ روزنامه نگاری به نام مهدی نصيری سردبيری کيهان را به عهده گرفت که رفته رفته اين روزنامه را به بلندگوی مواضع جناح افراطی حاکميت تبديل کرد، که بيش از خبررسانی و آگاه سازی جامعه، به تبليغ مواضع سياسی معين گرايش داشت.
در اوايل دهه ۱۳۷۰ ناخشنودی از فشارهای سياسی و اجتماعی به ويژه در ميان زنان و جوانان ايرانی بالا گرفت. در شرايطی که جنبش اصلاح طلبی نيرو می گرفت،حسين شريعتمداری که از اعتماد ويژه رهبر جمهوری اسلامی برخوردار بود، به سرپرستی روزنامه کيهان منصوب شد.
آقای شريعتمداری وظيفه دفاع از رهبری را در برابر نيروها و محافل طرفدار تحول و اصلاحات به عهده گرفت و کيهان را بيش از پيش به روزنامه ای در خدمت يک قطب معين سياسی تبديل کرد.
کيهان از جانب نيروهای ناراضی و اصلاح طلب، به شايعه پردازی، پرونده سازی و اتهام زنی به مخالفان حاکميت متهم شد.
سير کيهان از روزنامه ای کمابيش مستقل به روزنامه ای جناحی و تبليغاتی، به حيثيت آن ضربه جبران ناپذيری وارد کرد، به گونه ای که اين روزنامه در سالهای اخير، در کنار رسانه هايی مانند "صدا و سيما" به عنوان يکی از بلندگوهای رسمی جمهوری اسلامی شناخته شد.
روزنامه کيهان از اوايل دهه 1370 نقش فعالی در تنش ها و برخوردهای درونی حاکميت به عهده گرفت و به عنوان تندروترين نشريه مخالف اصلاحات معروف شد. کيهان با اين کارکرد تازه بيشتر طرفداران و مشتريان هميشگی و مألوف خود را از دست داد.
در دوران اخير تنها به ياری حمايت دولتی و يارانه ای بود که اين روزنامه توانست به نشر خود ادامه دهد[۱]
نام کیهان الهام گرفته از نام روزنامه لوموند
دکترمصطفی مصباح زاده، بنيانگذار روزنامه کيهان که دارای تحصيلات در رشته حقوق در سطح دکتری از فرانسه بود و در بهمن ماه 1321 روزنامه کيهان را بنيان گذارد که نام آن ظاهراً الهام گرفته از روزنامه مشهور فرانسوی لوموند است.
کيهان روزنامه به نوعی بازتاب دهنده مواضع جريان چپ و پيشرو در ايران شد و با انتشار چندين نشريه پرطرفدار جنبی به خانواده خود، در کنار روزنامه اطلاعات به يکی از دو بنگاه اصلی مطبوعاتی ايران بدل گرديد.
زن روز، کيهان بچه ها و کيهان ورزشی سه مجله پرطرفداری بودند که مؤسسه کيهان در کنار روزنامه سراسری خود به صورت هفتگی منتشر می کرد و انتشار آنها هنوز هم در کنار اين روزنامه ادامه دارد. همچنين روزنامه هايی بزبان انگليسی و فرانسه و نشريه ادبی و فرهنگی کتاب هفته از جمله ديگر انتشارات موسسه کيهان بود.
برخی از چهره های مشهور جريان چپ ايران همچون خسرو گلسرخی که پيش از انقلاب به جوخه اعدام سپرده شد و رحمان هاتفی که پس از انقلاب، در زندان جان باخت، از روزنامه نگاران کيهان بودند.
پس از انقلاب نيز روزنامه کيهان به مصادره دولت درآمد اما آقای مصباح زاده نيز انتشار روزنامه کيهان را به صورت هفتگی در لندن ادامه داد که به کيهان لندن مشهور شد.
روزنامه کيهان در ايران در ابتدا به مالکيت بنياد مستضعفان در آمد و سپس از موسسات زير نظر رهبر جمهوری اسلامی در آمد که مدير آن نماينده ولايت فقیه خوانده می شود. پس از گذشت يک دهه از روی کارآمدن حکومت جمهوری اسلامی در ايران کيهان به يکی از پايگاههای مطبوعاتی جريان سياسی محافظه کار بدل گرديد[۲]
منابع
- ↑ کیهان روزنامه صبح شد -بی بی سی فارسی
- ↑ بنیانگذار کیهان درگذشت- بی بی سی فارسی