۷۳۵
ویرایش
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۷: | ||
و تنها عیب او این است که مویش سپید است. | و تنها عیب او این است که مویش سپید است. | ||
سام دلاور، پس از شنیدن خبر دایه، از تخت به زیر آمد و به «پرده سرای» نزد «نگار»ش «نوبهار» رفت.<ref | سام دلاور، پس از شنیدن خبر دایه، از تخت به زیر آمد و به «پرده سرای» نزد «نگار»ش «نوبهار» رفت.<ref>[https://tablehattar.com/index.php/adabiat/25-2016-04-27-08-25-48 داستان زال پدر رستم-(عبدالعلی معصومی)]</ref> | ||
وقتی فرزند سپیدموی را دید، «از جهان، یکسره، ناامید» شد و «بترسید، سخت، از پیِ سرزنش» و همین ترس از سرزنش دیگران، او را از «راه دانش» به در برد و «منش» او را دگرگون کرد و «سوی آسمان سربرآورد» و از «دادار» «فریادخواست» و گفت: | وقتی فرزند سپیدموی را دید، «از جهان، یکسره، ناامید» شد و «بترسید، سخت، از پیِ سرزنش» و همین ترس از سرزنش دیگران، او را از «راه دانش» به در برد و «منش» او را دگرگون کرد و «سوی آسمان سربرآورد» و از «دادار» «فریادخواست» و گفت: | ||
خط ۶۵۱: | خط ۶۵۱: | ||
1ـ «منتخب شاهنامه، محمدعلی فروغی و حبیب یغمایی، چاپ دوم، ص406. | 1ـ «منتخب شاهنامه، محمدعلی فروغی و حبیب یغمایی، چاپ دوم، ص406. | ||
<references /> | <references /> | ||
<references group="https://tablehattar.com/index.php/adabiat/25-2016-04-27-08-25-48" /> |
ویرایش