۲٬۸۶۷
ویرایش
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
}} | }} | ||
عباس مدرسی فر (متولد ۱۳۱۷ در تهران- در گذشته در ۲۹ شهریور۱۴۰۰ در آلبانی) با ۶۰ سال سابقه مبارزاتی از قدیمیترین کادرهای سازمان مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت ایران بود. عباس مدرسی پیش از آشنایی با سازمان مجاهدین خلق وارد فعالیت سیاسی شد. او در سال ۱۳۴۱ با گروه مؤتلفه و افرادی چون اسدالله لاجوردی و عسگراولادی آشنا شد. عباس مدرسی در سال۱۳۴۳ در پرونده حسنعلی منصور نخستوزیر شاه دستگیر و بهحبس ابد محکوم گردید. وی پس از مدتی از افکار و مواضع خمینی و اعضاء مؤتلفه که با ساواک همکاری میکردند، دلسرد شد تا اینکه در سال۱۳۵۱ در زندان قصر با مجاهدین آشنا گشت. عباس مدرسی پس از آشنایی با مجاهدین خط مشی سیاسی خود را تغییر داده و بهطور حرفهیی به آنها پیوست. عباس مدرسی پس از ۱۴ سال زندان در آبان ۱۳۵۷ در جریان اوجگیری تظاهرات مردمی از زندان آزاد شد. وی در اوایل انقلاب از طرف افرادی چون ابوالقاسم سرحدیزاده (وزیرکار)، عسکراولادی و دیگران که به مناصب و مدارج بالای حکومتی منصوب شده بودند بارها دعوت به همکاری شد اما نپذیرفت. پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ عباس مدرسی همچون دیگر مجاهدین به زندگی مخفی رویآورد و در مقاومت مسلحانه علیه رژیم آخوندی شرکت کرد. عباس مدرسیفر در سال ۱۳۶۱ به منطقهمرزی رفته و عملیات مختلف ارتش آزادیبخش چون عملیات آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان حضور داشت. عباس مدرسی فر پس از مهاجرت مجاهدین خلق از عراق به آلبانی به همراه مجاهدین به این کشور رفت و در ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ در بیمارستان در سن ۸۳ سالگی درگذشت. او پیش از درگذشت خود در مصاحبههای مختلف تجارب مبارزاتی و تاریخی ۶ دهه مبارزهی خود را بیان کرده است. | عباس مدرسی فر (متولد ۱۳۱۷ در تهران- در گذشته در ۲۹ شهریور۱۴۰۰ در آلبانی) با ۶۰ سال سابقه مبارزاتی از قدیمیترین کادرهای سازمان مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت ایران بود. عباس مدرسی پیش از آشنایی با سازمان مجاهدین خلق وارد فعالیت سیاسی شد. او در سال ۱۳۴۱ با گروه مؤتلفه و افرادی چون اسدالله لاجوردی و عسگراولادی آشنا شد. عباس مدرسی در سال۱۳۴۳ در پرونده حسنعلی منصور نخستوزیر شاه دستگیر و بهحبس ابد محکوم گردید. وی پس از مدتی از افکار و مواضع خمینی و اعضاء مؤتلفه که با ساواک همکاری میکردند، دلسرد شد تا اینکه در سال۱۳۵۱ در زندان قصر با مجاهدین آشنا گشت. عباس مدرسی پس از آشنایی با مجاهدین خط مشی سیاسی خود را تغییر داده و بهطور حرفهیی به آنها پیوست. عباس مدرسی پس از ۱۴ سال زندان در آبان ۱۳۵۷ در جریان اوجگیری تظاهرات مردمی از زندان آزاد شد. وی در اوایل انقلاب از طرف افرادی چون ابوالقاسم سرحدیزاده (وزیرکار)، عسکراولادی و دیگران که به مناصب و مدارج بالای حکومتی منصوب شده بودند بارها دعوت به همکاری شد اما نپذیرفت. پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ عباس مدرسی همچون دیگر مجاهدین به زندگی مخفی رویآورد و در مقاومت مسلحانه علیه رژیم آخوندی شرکت کرد. عباس مدرسیفر در سال ۱۳۶۱ به منطقهمرزی رفته و عملیات مختلف ارتش آزادیبخش چون عملیات آفتاب، چلچراغ، فروغ جاویدان حضور داشت. عباس مدرسی فر پس از مهاجرت مجاهدین خلق از عراق به آلبانی به همراه مجاهدین به این کشور رفت و در ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ در بیمارستان در سن ۸۳ سالگی درگذشت. او پیش از درگذشت خود در مصاحبههای مختلف تجارب مبارزاتی و تاریخی ۶ دهه مبارزهی خود را بیان کرده است.<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=Xd6dp3vXIPQ مجاهد عباس مدرسی فر جاودانه شد]</ref> | ||
== آغاز فعالیت سیاسی == | == آغاز فعالیت سیاسی == | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
عباس مدرسی فر پس در تاریخ ۱۱ تیرماه ۱۳۵۱ از کرمانشاه به زندان قصر تهران بازگشت. او پس از بازگشت به زندان قصر با مجاهدین خلق آشنا شد که در زمان غیبت وی دستگیر شده بودند. عباس مدرسی در زندان قصر به مجاهدین پیوست. او در زندان در ارتباط با افرادی چون موسیخیابانی، مسعود رجوی و… قرار گرفته و به شدت از آنها تأثیر پذیرفت. | عباس مدرسی فر پس در تاریخ ۱۱ تیرماه ۱۳۵۱ از کرمانشاه به زندان قصر تهران بازگشت. او پس از بازگشت به زندان قصر با مجاهدین خلق آشنا شد که در زمان غیبت وی دستگیر شده بودند. عباس مدرسی در زندان قصر به مجاهدین پیوست. او در زندان در ارتباط با افرادی چون موسیخیابانی، مسعود رجوی و… قرار گرفته و به شدت از آنها تأثیر پذیرفت. | ||
وی در بخشهای مصاحبههای خود در این رابطه میگوید:<blockquote>«شهریور ۵۰ مجاهدین دستگیر شدن من تقریبا یک سال بعد تیرماه ۵۱ برگشتم از زندان کرمانشاه به زندان قصر تو تهران. اومدم دیدم که این زندان زندان دیگری است… اون دوستان قبلی مون از اینکه من برگشتم خوشحال بودن، بعدا فهمیدن که من با خمینی سر و کاری ندارم؛ که از این البته خوششون نمی اومد… حرفی نداشتن که به من بزنن. سطحشون معلوم بود چی بود. افرادی مثل عسکر اولادی، لاجوردی و مهدی عراقی و … من دنبال یه چیز جدیدی بودم که جواب منو بده. مبارزه انقلاب، تشکیلات، سازماندهی، همین چیزی که مجاهدین میگن ایدئولوژی. یعنی یه جهان بینی داشته باشیم که جواب بده»</blockquote>عباس مدرسیفر در زندان از اعضای مؤتلفه فاصله گرفت. وی در این رابطه میگوید:<blockquote>«وقتی از تبعید برگشتم ۱۱ تیرماه ۱۳۵۱ بود ۴ سال و نیم در زندان کرمانشاه بودم. برای معالجه آمدم تهران و زندان قصر که قبلش هم ۳ سال اونجا بودم و دنبال این بودم که زودتر زندانو تموم کنم برم. حالا اومدم کسانی رو می دیدم که دانشگاه رفتهاند، مبارز هستند. توی زندان هم ۲۴ ساعشتون مبارزه است. . اون روزی رو که رسیدم به مجاهدین احساس می کنم خدا بهشتو آورده اینجا من دنبال تئوری مبارزه بودم ما که خبر نداشتم همینطوری راه افتادیم دنبال خمینی اما اینکه نشد مبارزه ! | وی در بخشهای مصاحبههای خود در این رابطه میگوید:<blockquote>«شهریور ۵۰ مجاهدین دستگیر شدن من تقریبا یک سال بعد تیرماه ۵۱ برگشتم از زندان کرمانشاه به زندان قصر تو تهران. اومدم دیدم که این زندان زندان دیگری است… اون دوستان قبلی مون از اینکه من برگشتم خوشحال بودن، بعدا فهمیدن که من با خمینی سر و کاری ندارم؛ که از این البته خوششون نمی اومد… حرفی نداشتن که به من بزنن. سطحشون معلوم بود چی بود. افرادی مثل عسکر اولادی، لاجوردی و مهدی عراقی و … من دنبال یه چیز جدیدی بودم که جواب منو بده. مبارزه انقلاب، تشکیلات، سازماندهی، همین چیزی که مجاهدین میگن ایدئولوژی. یعنی یه جهان بینی داشته باشیم که جواب بده»</blockquote>عباس مدرسیفر در زندان از اعضای مؤتلفه فاصله گرفت. وی در این رابطه میگوید:<blockquote>«وقتی از تبعید برگشتم ۱۱ تیرماه ۱۳۵۱ بود ۴ سال و نیم در زندان کرمانشاه بودم. برای معالجه آمدم تهران و زندان قصر که قبلش هم ۳ سال اونجا بودم و دنبال این بودم که زودتر زندانو تموم کنم برم. حالا اومدم کسانی رو می دیدم که دانشگاه رفتهاند، مبارز هستند. توی زندان هم ۲۴ ساعشتون مبارزه است. . اون روزی رو که رسیدم به مجاهدین احساس می کنم خدا بهشتو آورده اینجا من دنبال تئوری مبارزه بودم ما که خبر نداشتم همینطوری راه افتادیم دنبال خمینی اما اینکه نشد مبارزه ! فهمیدیم مبارزه اینیه که مجاهدین می کنن»</blockquote> | ||
== عباس مدرسیفر پس از انقلاب == | == عباس مدرسیفر پس از انقلاب == | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
عباس مدرسی فر پس از آن به منطقه مرزی رفته و تا لحظه خروج مجاهدین از عراق در قرارگاههای ارتش آزادیبخش مواضع مسئولیت مختلفی را بر عهده داشت. | عباس مدرسی فر پس از آن به منطقه مرزی رفته و تا لحظه خروج مجاهدین از عراق در قرارگاههای ارتش آزادیبخش مواضع مسئولیت مختلفی را بر عهده داشت. | ||
عباس مدرسیفر در طول حیات خود در مصاحبههای مختلف با سیمای آزادی تجارب مبارزاتی شصت سالهی خود را بیان کرده که بارها از این تلویزیون پخش شده است. | عباس مدرسیفر در طول حیات خود در مصاحبههای مختلف با سیمای آزادی تجارب مبارزاتی شصت سالهی خود را بیان کرده که بارها از این تلویزیون پخش شده است.<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=MP6pIkMQqt8 قصههای مقاومت- قسمت اول]</ref> | ||
== سخنان عباس مدرسیفر == | == سخنان عباس مدرسیفر == | ||
عباس مدرسیفر در مصاحبهای در مورد مفهوم مبارزه میگوید:<blockquote>«من فکر می کنم کسی که انگیزه مبارزه داشته باشد حالا چه با شاه چه با شیخ، زیاد دنبال بهانه نیست. مبارزه برای آدمی که اهل مبارزه است جزئی از زندگی اوست. جزئی از نفس کشیدن اوست. جزئی از حیات اوست. اینطور نیست که بگوید من مبارزه ای می کنم پس چیزی هم باید به من بدهند. مبارزه اجر و پاداش نمیخواهد. به کسی برای مبارزه پاداش نمیدهند… مثلا اگر فرد اعتقاد مذهبی داره امام حسین میگوید ان الحیات عقیدة و جهاد! از نظر امام حسین حیات یعنی زندگی انسانی. زندگی انسانی عبارت از دو عنصر حیات و جهاد است. پیچیده نیست. ساده است می بینیم کسانی که دنبال یک زندگی انسانی میگردند به زندگی معمول راضی نمیشوند. زندگی بالاتری را میخواهند. در چنین شرایطی زندگی معمولی یعنی تابع حکم قدرت شدن. می بینیم که چه جنایتهایی میکنند. جنایتهای که هیچ کسی هیچ انسانی زیر بار آن نمیرود. حتی کسانی که به زندگی معمول تن دادند قطعاً از این زندگی راضی نیستند بلکه دنبال زندگی برتر و انسانی هستند.»</blockquote> | عباس مدرسیفر در مصاحبهای در مورد مفهوم مبارزه میگوید:<blockquote>«من فکر می کنم کسی که انگیزه مبارزه داشته باشد حالا چه با شاه چه با شیخ، زیاد دنبال بهانه نیست. مبارزه برای آدمی که اهل مبارزه است جزئی از زندگی اوست. جزئی از نفس کشیدن اوست. جزئی از حیات اوست. اینطور نیست که بگوید من مبارزه ای می کنم پس چیزی هم باید به من بدهند. مبارزه اجر و پاداش نمیخواهد. به کسی برای مبارزه پاداش نمیدهند… مثلا اگر فرد اعتقاد مذهبی داره امام حسین میگوید ان الحیات عقیدة و جهاد! از نظر امام حسین حیات یعنی زندگی انسانی. زندگی انسانی عبارت از دو عنصر حیات و جهاد است. پیچیده نیست. ساده است می بینیم کسانی که دنبال یک زندگی انسانی میگردند به زندگی معمول راضی نمیشوند. زندگی بالاتری را میخواهند. در چنین شرایطی زندگی معمولی یعنی تابع حکم قدرت شدن. می بینیم که چه جنایتهایی میکنند. جنایتهای که هیچ کسی هیچ انسانی زیر بار آن نمیرود. حتی کسانی که به زندگی معمول تن دادند قطعاً از این زندگی راضی نیستند بلکه دنبال زندگی برتر و انسانی هستند.»<ref>[https://www.spreaker.com/user/radiomojahed/g_108 قصه های مقاومت- عباس مدرسی فر- قسمت چهارم]</ref></blockquote> | ||
== درگذشت عباس مدرسیفر == | == درگذشت عباس مدرسیفر == | ||
[[پرونده:عباس مدرسی فر حاج عباس.JPG|جایگزین=عباس مدرسی فر (حاج عباس)|بندانگشتی|عباس مدرسی فر (حاج عباس)]] | |||
عباس مدرسیفر در سال ۱۳۹۵ به آلبانی رفت و پنج سال بعد در بیمارستانی در این کشور درگذشت. یکی از همراهان وی در آخرین روزهای حیات عباس مدرسی فر در مورد سوالی که پرستار بیمارستان از وی پرسیده بود میگوید:<blockquote>«در آخرین روزهای حیات این قهرمان این افتخار را داشتم که در ای سی یو به دفعات کنارش باشم. یک پرستار بیمارستان به من گفت: از او سوال کن چیزی نیاز دارد؟ درد دارد؟ در چه وضعیتی است؟ </blockquote><blockquote>همین را از عباس قهرمان پرسیدم. او با سختی و بهشکل مقطع این چند جمله بیان کرد:</blockquote><blockquote>«به او بگو: من شخصا هیچ دردی ندارم و چیزی برای خودم هم نمیخواهم، درد من بی عدالتی و فقدان آزادی مردم ایران است».</blockquote> | عباس مدرسیفر در سال ۱۳۹۵ به آلبانی رفت و پنج سال بعد در بیمارستانی در این کشور درگذشت. یکی از همراهان وی در آخرین روزهای حیات عباس مدرسی فر در مورد سوالی که پرستار بیمارستان از وی پرسیده بود میگوید:<blockquote>«در آخرین روزهای حیات این قهرمان این افتخار را داشتم که در ای سی یو به دفعات کنارش باشم. یک پرستار بیمارستان به من گفت: از او سوال کن چیزی نیاز دارد؟ درد دارد؟ در چه وضعیتی است؟ </blockquote><blockquote>همین را از عباس قهرمان پرسیدم. او با سختی و بهشکل مقطع این چند جمله بیان کرد:</blockquote><blockquote>«به او بگو: من شخصا هیچ دردی ندارم و چیزی برای خودم هم نمیخواهم، درد من بی عدالتی و فقدان آزادی مردم ایران است».</blockquote> | ||