کاربر:Hossein/1403630صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۳ توسط Hossein (بحث | مشارکت‌ها) (←‏قتل زیر شکنجه در دهه ۱۴۰۰)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

قتل زیر شکنجه

قتل زیر شکنجه نه یک «استثنا»، بلکه یک «قاعده» در جمهوری اسلامی است که در موارد بی‌شماری طی بیش از چهار دهه پیوسته ادامه داشته است. در دههٔ ۷۰ علاوه بر قتل‌های زنجیره‌یی و شکنجه و سربه‌نیست کردن مخالفان، بسیاری از دانشجویان دستگیر، شکنجه و ناپدید شدند. امری که در دهه‌های بعدی تا همین امروز ۳۰ شهریور ۱۴۰۳ ادامه دارد. عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای که به تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۰ منتشر شد نوشت: مقامات ایران از ژانویه ۲۰۱۰ از پاسخگویی درباره مرگ ۷۲ فرد بازداشت‌شده سر باز زده‌اند.[۱]

می‌توان نام‌های آشنای دیگری هم‌چون مهسا امینی، جواد روحی، علیرضا شیرمحمدعلی، سینا قنبری، سارو قهرمانی و تعداد بی‌شماری از شهدای قیام‌ها را ذکر کرد که به شیوه‌های مشکوک و متفاوت، در زندان‌های جمهوری اسلامی به‌قتل رسیدند.[۲]

قتل زیر شکنجه در جمهوری اسلامی

شکنجه و بدرفتاری با زندانیان و کشته شدن افراد تحت این شکنجه‌ها سابقه‌ای طولانی در جمهوری اسلامی ایران دارد. بسیاری از این موارد در سال‌های گذشته و به واسطه بالارفتن قدرت شبکه‌های اجتماعی، بیشتر اطلاع‌رسانی شد. بسیاری از این موارد هم که عمدتا در بازداشت‌گاه‌های شهرهای کوچک و کم‌تر شناخته شده اتفاق می‌افتد، شاید هیچ‌وقت رسانه‌ای نشوند.[۳]

عادی‌سازی قتل زیر شکنجه

تداوم روند برخوردهای خشونت‌آمیز با بازداشت‌شدگان در سال‌های گذشته و بالارفتن تعداد زندانیانی که به دلیل شکنجه جان خود را از دست داده‌اند، نشان دهنده آن است که مقامات و مسئولان قضایی در جمهوری اسلامی ایران با بی‌توجهی به این موضوع سعی در «عادی‌» جلوه دادن اینگونه برخوردهای خشن و رواج مجازات‌های خشونت‌آمیز غیرانسانی دارند. اصرار حاکمیت بر شکنجه و بدرفتاری و اعمال زور و خشونت بر فرد بازداشت شده گواه آن است که مقامات در صدد مشروعیت بخشی به این روایت‌اند که «شکنجه بخشی از مجازات فرد بازداشتی‌ست». بی‌تفاوتی مقامات به جان زندانیان در ایران و سکوت مداوم آنها برابر فریاد دادخواهی خانواده‌های برخی از این زندانیان نشان می‌دهد که مقامات ایران علی‌رغم تمام واکنش‌های بین‌المللی و افکار عمومی جامعه ایرانی، بر رویه خود مبنی بر اعمال شکنجه و سکوت برابر چرایی مرگ بسیاری از زندانیان اصرار دارد.[۳]

هبا مورایف، مدیر دفتر خاورمیانه و شمال آفریقا در عفو بین‌الملل، نیز این فقدان تحقیقات مستقل در مورد موارد مرگ تحت بازداشت را «نمود تلخی از عادی‌سازی سلب خودسرانه حق حیات توسط مقامات حکومتی» دانست و خواستار انجام تحقیقات جنایی و محاکمه مقامات «مظنون به شکنجه زندانیان تا سرحد مرگ» شد.[۱]

پاسخگو نبودن مقامات به قتل زیر شکنجه

سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای به موارد متعدد مرگ «ناشی از شکنجه یا سایر بدرفتاری‌ها یا استفاده مرگبار از سلاح گرم و گاز اشک آور توسط مقامات» اشاره کرده است. در بیانیه مطبوعاتی سازمان عفو بین‌الملل با استناد به تحقیقات و مستندات قبلی سازمان عفو بین‌الملل و بررسی جامع گزارش‌های معتبر سایر گروه‌های حقوق بشری، تصریح شده است: «از ژانویه سال میلادی۲۰۱۰ تا کنون، دست‌کم ۷۲ مورد مرگ در ۴۲ زندان و بازداشتگاه در ۱۶ استان در سراسر کشور رخ داده است.»

عفو بین الملل در این بیانیه که روز ۲۴ شهریور منتشر شد، گفته است: «این عدم پاسخ‌گویی در حالی ادامه یافته که بر اساس گزارش‌های قابل اعتنا، مرگ‌ این افراد ناشی از شکنجه یا سایر بدرفتاری‌ها یا استفاده مرگبار از سلاح گرم و گاز اشک‌آور توسط مقامات بوده است. عفو بین‌الملل برای نمونه به فقدان هرگونه پاسخگویی در رابطه با مرگ یاسر منگوری، ۳۱ ساله، که روز ۱۷ شهریور ۱۴۰۰ توسط مسئولان وزارت اطلاعات در ارومیه به خانواده وی گزارش شد،‌ به عنوان تازه‌ترین مورد اشاره کرده و گفته است: «تا به امروز، حتی یک نفر از مسئولان در قبال این مرگ‌های در حین بازداشت مجبور به پاسخگویی نشده و به دست عدالت سپرده نشده [است.]»[۱]

مصوینت از مجازات عاملان

عفو بین‌الملل با اشاره به ویدیوهای درز کرده از شواهد بدرفتاری در اوین، این را «نشان‌دهنده بحران دیرینه مصونیت از مجازات در ایران ... که موجب شده شکایات مرتبط با شکنجه و کشتار توسط ماموران حکومتی همواره بدون تحقیق و عقوبت باقی بمانند.» عفو بین‌الملل با انتشار فهرست و برخی مشخصات افرادی که در حین بازداشت جان باخته‌اند، تاکید کرده که ده‌ها مورد مرگ در بازداشت «که گمان می‌رود با محرومیت از مراقبت‌های پزشکی در ارتباطند» در این فهرست نیست. عفو بین الملل به همراه ۹ سازمان حقوق بشری دیگر از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد خواسته است با تاسیس «یک سازوکار تحقیقاتی و پاسخگویی برای جمع آوری، نگهداری و تجزیه و تحلیل شواهد و اسناد مرتبط با جدی‌ترین جنایات بین‌المللی صورت گرفته در ایران ... زمینه برگزاری محاکمه‌های کیفری عادلانه را فراهم سازند.»[۱]

چگونگی قتل زیر شکنجه

شکنجه شدید و ممانعت از درمان

در برخی موارد شکنجه‌های شدید جسمانی در کنار ممانعت مقامات زندان از فراهم آوردن شرایط درمانی برای فرد بازداشت شده، موجبات مرگ او را به وجود آورده است. بهنام محجوبی، از دراویش گنابادی بازداشت شده و ساسان نیک‌نفس، زندانی سیاسی، به دلیل شرایط نامناسب جسمانی و عدم دسترسی به امکانات درمانی جان خود را از دست دادند. کشته شدن ستار بهشتی، کارگر و وبلاگ‌نویس بازداشتی، زیر شکنجه‌های شدید ماموران در سال ۱۳۹۱ هم یکی از تلخ‌ترین نمونه‌های مرگ زندانیان تحت شکنجه است.[۳]

کرنولوژی قتل‌ زیر شکنجه

می‌توان گفت در همه دهه‌ها قتل زیر شکنجه در جمهوری اسلامی تداوم داشته است. با توجه به گزارش نهایی جاوید رحمان از کشتار در دهه ۶۰ که آن را جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی خوانده است موادر قتل زیر شکنجه به صورت انبوه در همین دوره صورت گرفته است ولی در دهه‌های بعد نیز ادامه داشته به صورتی‌که می‌توان از آن به عنوان یک قاعده نام برد.

بر اساس تحقیقات کمپین حقوق بشر در ایران، از سال ۲۰۰۳ بدین سو، دست‌کم ۳۲ زندانی سیاسی که همگی آنها  پس از متهم‌شدن به انتقاد از سیاست‌های حکومت در ایران زندانی شدند، در بازداشت حکومت جان باخته‌اند.[۳]

به تازگی سازمان عفوبین‌الملل در بیانیه‌ای گفته است که «مقامات ایرانی در مورد دست‌کم ۷۲ نفر که از ژانویه ۲۰۱۰ در بازداشتگاه‌های جمهوری اسلامی جان خود را از دست داده‌اند، پاسخی نداده‌اند.» [۳]

قتل زیر شکنجه در دهه ۷۰

قتل زیر شکنجه در دهه ۸۰

زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی‌تبار در تیرماه ۱۳۸۲ و در دور دوم ریاست‌جمهوری خاتمی، به جرم عکس‌برداری از تجمع خانواده‌های زندانیان در مقابل زندان اوین دستگیر شد و زیر شکنجه به‌قتل رسید.[۲]

زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی‌ـ‌کانادایی که در سال ۱۳۸۲ و پس از سفر به ایران دستگیر شد، در جریان بازجویی جان باخت و روایت حاکمیت از این قتل یکی از این موارد است. زهرا کاظمی در حالی که مدت ۱۸ روز در بازداشت به سر می‌برد، به دلایلی بسیار مشکوک جان باخت. مقامات دادستانی دلیل مرگ او را «غش‌کردن» و «برخورد سر زهرا کاظمی با زمین و نهایتاً ضربه مغزی» ذکر کردند. با این‌حال روایت‌های زیادی از دلیل مرگ او بر اثر شکنجه منتشر شد.[۳]

زهرا بنی‌یعقوب، پزشک نابغهٔ همدانی به جرم مبهم و مسخرهٔ «ارتکاب جرم مشهود» از سوی مزدوران ستاد امر به معروف و نهی از منکر همدان دستگیر شد و در اثر ضرب و شتم و شکنجه در مهر ۱۳۸۶ به‌قتل رسید.[۲]

(۲۵دی ۱۳۸۶) ابراهیم لطف‌اللهی، دانشجوی سال چهارم حقوق را دستگیر کرده و زیرشکنجه به‌قتل رساندند.[۴]

در جریان قیام ۸۸ بسیاری از دستگیر شدگان (محسن روح‌الامینی، محمد کامرانی، امیر جوادی‌فر، رامین قهرمانی، احمد نجاتی کارگر...) را مخفیانه در کهریزک زیر شکنجه به‌قتل رساندند؛ در این قتلها پاسدار رادان سرکردهٔ کنونی نیروی انتظامی نقش اصلی را داشت. حتی رامین پوراندرجانی پزشک کهریزک را به‌جرم اطلاع از قتل‌های کهریزک، در ساختمان بهداری نیروی انتظامی کشتند.[۴]

قتل زیر شکنجه در دهه ۹۰

ستار بهشتی، جوان وبلاگ‌نویس اهل رباط‌ کریم که در آبان ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا دستگیر شد. به جرم «اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکهٔ اجتماعی و فیس‌بوک» به زیر شکنجه رفت و سپس به‌قتل رسید.[۲][۴]

مرگ کاووس سیدامامی(در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۹۶)، فعال محیط زیست ایرانی‌ـ‌کانادایی که در روایت مقامات قضایی از آن به عنوان خودکشی یاد می‌شود نیز یکی دیگر از نمونه‌های سناریوسازی مقامات درباره کشته شدن بازداشت‌شدگان است. دو هفته پس از بازداشت کاووس سید امامی مقامات قضایی با اعلام مرگ وی در زندان مدعی شدند که وی خودکشی کرده است. در آن زمان وکیل خانواده سیدامامی اعلام کرده بود در گزارش معاینه اولیه پزشکی قانونی «میزان کبودی‌ها در نقاط مختلف بدن، جای تزریق پوستی روی جسد و وضعیت جمود نعش که نشان می‌دهد فوت چه زمانی اتفاق افتاده‌است» مشهود بوده‌است. وکیل سیدامامی گفته بود که علت دقیق مرگ از سوی پزشکی قانونی اعلام نشده‌است.[۳] [۵]

در جریان قیام ۹۶ سینا قنبری، وحید حیدری، سارو قهرمانی زیر شکنجه به‌قتل رسیدند.[۴]

بنابه گزارش ها آقای علیرضا شیرمحمدعلی ۲۱ ساله که از جمله به اتهام "توهین به رهبری" زندانی بود دوشنبه شب به دست دو زندانی دیگر در زندان فشافویه در ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ در جنوب تهران به قتل رسید. علیرضا شیرمحمدعلی به نگهداری خود با زندانیانی که جرایم غیرسیاسی داشتند معترض بود و به همین دلیل در اسفند ۹۷ اعتصاب کرده بود. او در نامه‌ای سرگشاده از "عدم امنیت جانی" و "شرایط غیر انسانی زندان فشافویه" انتقاد کرده بود. علیرضا شیرمحمدعلی ۲۴ تیرماه ۱۳۹۷ به دلیل فعالیت در فضای مجازی بازداشت شد.

پروندهٔ پنج روز آخر زندگی بهنام محجوبی، زندانی سیاسی و درویش گنابادی که جسدش در بیمارستان در گروگان مقام‌های قضایی بود، از سوی بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی «قتل زیر شکنجه» و «جنایت» توصیف شده است.«خودکشی» نشان دادن مرگ بهنام محجوبی پردهٔ آخر یک سناریوی برنامه‌ریزی‌‌شده است که از ۳۱ خرداد تا ۳ بهمن ۹۹ طراحی و اجرا شد.[۶]

قتل زیر شکنجه در دهه ۱۴۰۰

ساسان نیک‌نفس به‌رغم وضعیت نامناسب سلامت جسمی که مناسب حبس نبود زندانی شد. ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ ـــ یک زندان سیاسی دیگر در بازداشت حکومت جمهوری اسلامی ایران جان داده است. بر اساس اطلاعیه‌‌ی سازمان زندان‌های تهران که خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در تاریخ ۱۷ خرداد منتشر کرد، ساسان نیک‌نفس ـــ که به‌رغم بروز مشکلات متعدد سلامت جسم و روان زندانی شده بود ـــ در تاریخ ۱۵ خرداد پس از آن‌که «داشت از هوش می‌رفت» در بیمارستان فیروزآبادی درگذشت. این در حالی‌ست که بهدارانِ زندان سرگرم معاینه‌ی نیک‌نفس بودند. سعید دهقان، وکیل حقوق بشر، پس از انتشار خبر جان دادن ساسان نیک‌نفس ، در صفحه توئیتر خود نوشت، «مرگ ساسان نیک‌نفس به‌دلیل بی‌توجهی مقامات به عدم‌تحمل کیفر او می‌تواند قتل عمد باشد».[۷]

شهپر شیرانی، دانشجوی ۱۸ساله اهل فنوج زاهدان که به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی در فضای مجازی از سوی اطلاعات سپاه در بهمن ۱۴۰۲ بازداشت شد و چند روز بعد (۱۲ بهمن ۱۴۰۲) پیکر کبود و شکنجه‌شدهٔ وی را تحویل خانواده‌اش دادند.[۲]

سیدمحمد میرموسوی، جوان گیلک اهل شهرستان لاهیجان استان گیلان پس از بازداشت توسط نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، تحت شکنجه در بازداشتگاه‌ این نهاد امنیتی به قتل رسید. خانواده این جوان توسط نهادهای امنیتی تحت فشار قرار گرفته‌اند تا این جنایت را رسانه‌ای نکنند.[۸]

در تاریخ ۱۴ شهریور ۱۴۰۳، یک شهروند با هویت “ع . م” یک روز پس از بازداشت توسط نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران در بازداشتگاه مقر انتظامی شهرستان گیلانغرب در اثر شکنجه‌ی این نیروها جان خود را از دست داد. این شهروند به اتهام دست داشتن در قتل عمد یک شهروند دیگر بازداشت شده بود.[۹]

قتل‌های وحشیانه‌یی که در جریان قیام ۱۴۰۱ با قتل نیکا شاکرمی، دکتر آیدا رستمی و... ادامه داشت و هم‌چنان ادامه دارد.[۴]

توجیه جمهوری اسلامی نسبت به قتل‌های زیر شکنجه

رژیم ایران هیچ‌گاه مسئولیت قتل‌های زیر شکنجه را نپذیرفته است و معمولا آن را توجیه می‌کند. سایت سازمان مجاهدین خلق ایران می‌نویسد:

قاعده دیگر هم وقاحت رژیم در ماستمالی کردن جنایتهاست. نمونه‌اش هم اطلاعیه‌های نیروی انتظامی تحت‌امر پاسدار مؤمنی وزیر کشور رژیم که پزشکیان وی را مأمور تحقیق کرده است. این نیروی سرکوبگر در اطلاعیهٔ نفرت‌انگیزش، قربانی را مقصر و «دارای سابقه شرارت» معرفی کرده و با وقاحت می‌نویسد: «متوفی در پاسگاه انتظامی شروع به فحاشی و استنکاف از دستورات عوامل انتظامی و درگیری با مأموران نموده که این روند تا حضور در بازداشتگاه ادامه پیدا می‌کند» و «متأسفانه به‌دلیل هیجان ناشی از اصطکاک صورت‌گرفته میان مرحوم میرموسوی و عوامل انتظامی و عدم کنترل خشم و احساسات از طرف برخی کارکنان و بی‌اعتنایی به وضعیت متهم این اتفاق رخ می‌دهد».[۴]