کاربر:Abbas/صفحه تمرین3

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۲ توسط Abbas (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
علی موسیو
علی موسیو در لباس فدایی.JPG
علی موسیو در لباس فدایی
زادروز۱۲۴۵
محله نوبر تبریز
درگذشت۱۲۸۹
تبریز
تابعیتایرانی
تحصیلاتنامعلوم
پیشهتاجر
سال‌های فعالیت۱۲۸۵ تا ۱۲۸۹ هجری شمسی
شناخته‌شده برایمردم ایران
نقش‌های برجستهرهبر حزب اجتماعیون عامیون ایران ـ رئیس مرکز غیبی تبریز
سبکمبارزه سیاسی و مسلحانه
تأثیرپذیرفتگانجنپش مشروطه ایران و مردم تبریز و حکومت محمد علی میرزا
شهر خانگیتبریز
لقبعلی موسیو
حزب سیاسیاجتماعیون عامیون ( سوسیال دموکرات)
جنبشانقلاب مشروطه ایران
مخالفانمحمد علی میرزا و حاکمان ضد مشروطه
دیناسلام

ویکتور خارا “ Victor Jara ” به اسپانیایی Víctor (زاده ۲۸سپتامبر ۱۹۳۲ جان باخته ۱۵سپتامبر ۱۹۷۳) شاعر، خواننده و ترانه ‌سرای اهل شیلی بود. دنیای موسیقی

زندگی‌نامه ویکتور خارا با نام کامل ویکتور لیدیو خارا مارتینزدر سپتامبر ۱۹۳۲ در خانواده‌ای کارگری و فقیر در حاشیه شهر سانتیاگو به دنیا آمد. نام مادرش آماندا و پدرش مانوئل بود. پدرش کارگرروز مزد بود. ویکتور هنوز سن و سالی نداشت که پدرش آنها را ترک کرد تا برای کار به مزارع برود. پس از رفتن پدر تامین مخارج خانواده بر عهده مادربود. او صبح تا شب کار می‌کرد و شبها برای دلخوشی فرزندانش گیتار می‌نواخت و این اولین آشنایی ویکتور خارا با موسیقی بود. در واقع مادرویکتور خارا تأثیر زیادی در گرایش او به سمت موسیقی داشت. مادر ویکتورخارا زمانی که او ۱۵ ساله بود مرد. ویکتور خارا از نوجوانی آواز می‌‌خواند ولی نه به طور حرفه‌ای. در ابتدا می‌خواست حسابداری بخواند بعد تصمیم گرفت کشیش شود ولی آنرا نیز رها کرد و به سراغ تئاتر رفت.


فعالیت هنری ویکتورخارا ویکتور خارا درسالهای ابتدایی دهه 1960 میلادی به اروپا سفر کرد. دهه ای که هر روز شاهد انقلابی تازه ویا کودتایی دیگربود. ویکتور خارا در همین سفر نوشت: «اصطلاح «موسیقی اعتراض» دیگر نمی تواند کاربردی داشته باشد چون معنا و مفهوم آن از بین رفته است. به نظر من باید از اصطلاح «آواز انقلابی» استفاده کرد... یک هنرمند باید خالقی قابل اعتماد و در شکل پیشرفته، یک انقلابی باشد... فردی که به همان اندازه چریک های مسلح خطرناک است آن هم به دلیل قدرتی که در برقراری ارتباط با مردم دارد.»

ترانه را در سفر اروپا سرود و در آن یاد پدر و مادرش را زنده کرد. در همان زمان شیلی هم شکل های تازه ای از موسیقی را تجربه می کرد. گروه هایی مثل «اینتی - للیمانی» و «کویلاپایون» علاقه شدیدی به استفاده از ساز و آوازهای فراموش شده مردم مناطق روستایی و کارگری شیلی داشتند. ویکتور خارا درسال 1966 اولین آلبوم به نام خودش را منتشر کرد و به گروه کویلا پایون پیوست و تا سال 1969 به عنوان مدیر هنری آن کار خود را ادامه داد. یک سال بعد «چه گوارا»، چریک انقلابی آرژانتینی در بولیوی کشته شد و خارا در یاد بود او اثری منتشر کرد که به دلیل مخالفت کمپانی ضبط آن، امکان اشاره مستقیم به نام این مبارز وجود نداشت. سال ۱۹۶۹ ویکتور خارا در واکنش به شلیک به خانواده‌هایی که در«پورتو مونت» خانه ساخته بودند و طی آن هفت نفر از جمله یک کودک ۹ ماهه کشته شد، ترانه «پرسشهایی درباره پورتو مونت» سرود که در آن «پرس سوخبیس» وزیر کشور وقت که دستور شلیک داده بود را به عنوان یک جنایتکار معرفی می‌کرد. این ترانه به سرعت در میان جامعه گل کرد. همین ترانه بود که موجب حمله گروه‌های تندرو راست‌گرا به ویکتور خارا در خیابان شد و مورد نفرت احزاب راست قرار گرفت و از طرف دیگر در دل جنبش کارگری شیلی جای پای خود را محکم کرد. قسمتی از ترانه «پرسشهایی در باره پورتومونت» پرسش من این است هرگز به فکرتان رسیده که این سرزمین مال ماست مال کسی است که بخش بزرگی از آن را در اختیار دارد ... حصارها را ویران کن آنها را در هم بکوب انجمن ادبی استاد هارون شفیقی عنبران


فعالیت سیاسی سال 1970 «سالوادور آلنده» چپ گرا در انتخابات ریاست جمهوری شیلی پیروز شد. خارا در برنامه های انتخاباتی او حضور داشت و بارها برنامه اجرا کرد. ترانه معروف (ما پیروز خواهیم شد) را در همین زمان سرود که به شعار اتحاد چپ گرای شیلی تبدیل شد؛ «ما پیروز خواهیم شد/ و زنجیرها چاره ای جز گسستن نخواهند داشت/... و ما کنار هم، تاریخ را محقق خواهیم کرد.»

پیروزی آلنده فقط تغییرات اقتصادی به همراه نداشت و رویدادهای فرهنگی بسیاری را نیز به همراه آورد. در آن زمان گروه های تئاتر، موسیقی و شعر در مناطق کارگرنشین تشکیل می شد و گروه های متعدد هنری به مناطق مختلف شیلی سفر می کردند. حرکت هایی مثل «جنبش ترانه نوین» در همین روزها شکل گرفت که خارا هم یکی از سردمداران آن بود.

در آن زمان در شیلی آثار مهم ادبیات جهان روی کاغذهای ارزان و با قیمتی که هر فردی قادر به خرید باشد، عرضه می شد و فروش این آثار با فروش کمیک استریپ در دکه های روزنامه فروشی آمریکا قابل قیاس بود. زیاد پیش می آمد که کارگری در حال خواندن داستان های جک لندن، توماس مان، داستایوفسکی یا مارک تواین در اتوبوس ها دیده شود . نقاش ها روی دیوارهای سانتیاگو نقاشی می کشیدند و ویکتور خارا در بین مردم آواز می خواند، اما همه چیز فقط سه سال طول کشید و سرنوشت همه جنبش های دموکراتیک آمریکای لاتین گریبان شیلی را گرفت؛ «پینوشه» کودتا کرد. تانک ها دانشگاه پلی تکنیک را که دانشجویان در آن برای مقابله با کودتاچیان سنگربندی کرده بودند مانند کارخانه ها بمباران کردند و سالوادور آلنده رئیس جمهور قانونی شیلی هم در کاخ ریاست جمهوری کشته شد. مدتی از قبل از کودتا خارا ترانه‌ای سرود که مانیفست او نام گرفت. «یوان ترنر»، همسر انگلیسی خارا می گوید که او از قبل می دانست در کودتا کشته خواهد شد و به همین دلیل مانیفست خود را سرود.

نه برای خواندن است که می خوانم و نه برای عرضه صدایم، نه

من آن شعر را با آواز می خوانم که گیتار پراحساسم می سراید

... چراکه ترانه آن زمانی معنا می یابد که قلبش نیرومندانه در تپش باشد

و انسانی آن ترانه را بسراید که سرودخوانان شهادت را پذیرا شود

انجمن ادبی استاد هارون شفیقی عنبران

دستگیری ویکتور خارا در یازده سپتامبر ۱۹۷۳ در کودتایی با همکاری مستقیم دولت آمریکا، آگوستو پینوشه در کودتایی خونین دولت مردمی سالوادور آلنده را سرنگون کرد و هزاران نفر از مردم شیلی را دستگیر کرد. تعداد زیادی از این دستگیرشدگان در استادیوم ملی سانتایگو پایتخت شیلی گرد آورده شده بودند. دنیای موسیقی ویکتورخارا، ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۳، یک روز پس از کودتای ارتش علیه دولت سالوادور آلنده، در دانشگاه فنی در کنار دانشجویان بازداشت و به استادیوم معروف سانتیاگو منتقل شد. رادیو فردا او در این استادیوم به همراه حدود ۵۰۰۰ نفر دیگر نگهداری می‌شد. جایی که مرکز بازجویی، شکنجه و اعدام هواداران دولت قانونی آلنده بود. شاهدان عینی خبر داده‌اند که در همین استادیوم بود که استخوان‌های دست و انگشتان ویکتور خارا را شکستند و از او خواستند در حضور سایر بازداشت‌شدگان آواز بخواند و او ترانه معروف خود به نام «ماپیروز خواهیم شد» را خواند. دویچه وله فارسی

جان باختن ویکتور خارا روز ۱۵ سپتامبر دوباره خارا را به شکنجه‌ کشیدند و بعد هم ۴۳ گلوله به او شلیک کردند. یک روز بعد جسد خارا و ۵ نفر دیگر از بازداشت‌شدگان در زمینی اطراف یک گورستان در نزدیکی استادیوم پیدا شد. اجساد را برای شناسایی به پزشکی قانونی منتقل کردند. یکی از کارمندان این اداره چهره خارا را شناخت و با خبردادن به همسر او مانع از آن شد که خارا را در گورهای دسته‌جمعی دفن کنند. جسد که ۵۶ شکستگی و ضرب و جرح در آن تشخیص داده شده بود، به صورت ناشناس در گوشه‌ای از گورستان سانتیاگو به خاک سپرده شد. سال ۲۰۰۹ جسد خارا در مراسمی رسمی از گور محقرش در گورستان سانتیاگو به مقبره‌ای آبرومند و درخور او منتقل شد. در این مراسم، خانم میشل باشله، رئیس جمهور وقت شیلی که پدرش از افسران وفادار به آلنده بود و قربانی کودتا شد هم، همراه با ۱۲ هزار نفر دیگر حضور داشت. در زمان دیکتاتوری ۱۸ ساله پینوشه (۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰) حدود ۴۰ هزار نفر به صورت غیرقانونی دستگیر و به طور منظم مورد شکنجه قرار گرفتند. بیش از سه هزار نفر از مخالفان رژیم زیر شکنجه کشته شدند. ویکتور خارا در روزهای بازداشت در استایوم سانتیاگو ترانه‌‌ی «استادیوم» را سرود که مدتی بعد به طور مخفیانه توسط یکی از آنهایی که از استادیوم شیلی جان سالم به در برده بود، به دست همسرش رسید. او در این ترانه می‌گوید: «پنج هزار تن اینجاییم/ در این بخش کوچک شهر/ چه دشوار است سرودی سر کردن/ آن گاه که وحشت را آواز می‌خوانیم/ وحشت آن که من زنده‌ام/ وحشت آن که می‌میرم من/ خود را در انبوه این همه دیدن/ در میان این لحظه‌های بی‌شمار ابدیّت/ که در آن سکوت و فریاد هست/ لحظه پایان آوازم رقم می‌خورد.» رادیو فردا

ترانه‌های خارا در ایران نام ویکتور خارا در ایران، بیشتردر سال ۱۳۵۸ و در کتاب جمعه که احمد شاملو مسئولیت و سردبیری آن را به عهده ‌ داشت مطرح شد. در ماه‌های پایانی همین سال «سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار» کاست اولین مجموعه از ترانه‌های ویکتور خارا را به ترجمه و دکلمه احمد شاملو منتشر کرد. این سازمان انتشاراتی تحت مسئولیت و مدیریت «ابراهیم زال‌زاده» اداره می‌شد و سال ۱۳۶۰ دومین و سومین مجموعه سرودهای ویکتور خارا را با ترجمه احمد شاملو و محمد زرین‌بال و با دکلمه محمد مقدم منتشر کرد. زال‌زاده اسفند سال ۱۳۷۵ در تهران ناپدید شد و یک ماه بعد جسدش را که ضربات چاقو بر آن دیده می‌‌شد، در اطراف شهر پیدا کردند. رادیو فردا