کاربر:Abbas/صفحه تمرین3

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۰ توسط Abbas (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

علی موسیو (زاده ۱۲۴۵، درگذشته ۱۲۸۹ خورشیدی)

زندگی نامه

کربلایی علی، فرزند حاج محمدباقر تبریزی از بازرگانان محترم، آگاه و با فرهنگ تبریز بود که درمحله نوبراین شهرزاده شد او تنها فرزند خانواده‌اش بود و مانند پدر تجارت را پیشه خود قرار داد. اواز بازرگانان روشنفکر و مبارز آذربایجان بود. کارش ترخیص کالا از گمرک بود. علی موسیوسفرکرده و با تجربه بود وبه زبان‌های فارسی، عربی و فرانسه تسلط کامل داشت. به خاطر تسلطش به زبان فرانسه به او «موسیو» می‌گفتند. به‌واسطه مسافرت‌هایی که به اتریش، قفقاز و استانبول کرده بود، شناخت خوبی از اروپا و بالاخص انقلاب کبیر فرانسه داشت و با زیر و بم این انقلاب به‌خوبی آشنا بود. مشاهده اروپا و پیشرفت‌های آن سبب شده بود که همواره آرزومند ترقی ایران باشد. او کارخانه چینی‌سازی در تبریز تاسیس کرد و قصد توسعه این صنعت را دراین شهر داشت.(پرتال جامع علوم انسانی) ( علی موسیو رهبر مرکز غیبی تبریز ـ صمد سرداری نیا ـ صفحه ۱۰)

فعالیت سیاسی

در سالهای قبل از صدور فرمان مشروطیت در ایران، حزبی با نام اجتماعیون عامیون ( سوسیال دموکرات) متشکل از ایرانیان مسلمان در قفقاز تشکیل شد. موسس این حزب دکتر نریمان نریمانف پزشکی اصالتا ایرانی ازاهالی تفلیس بود. علی موسیو درسفرهای خود به قفقاز با انقلابیون آنجا از جمله نریمان نریمانف دیدار کرده و با آنها مشورت می‌کرد. هم زمان با شروع انقلاب مشروطه و صدورفرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ خورشیدی توسط مظفرالدین شاه علی موسیو به همراه تعدادی از هم‌فکران خود کمیته اجتماعیون عامیون ایران ( سوسیال دموکرات) را در تبریز پایه‌ریزی کرد. علی موسیو همچنین کمیته‌ای به نام مرکز غیبی را که در واقع نقش کمیته مرکزی حزب اجتماعیون عامیون ایران را داشت متشکل از تعدادی از روشنفکران و افراد با صلاحیت تشکیل داد. این مرکزهمانطور که از اسم آن پیداست کاملا مخفی و با رعایت دقیق اصول مخفی‌کاری اداره می‌شد. اعضای آن عبارت بودند علی موسیو، حاج رسول صدقیانی،‌ حاج علی دوافروش، یوسف خزدوز، حاج علی نقی گنجه، میرعلی اکبر سراج، حکاک باشی و غیره. بسیاری ازمورخان و متخصصان تاریخ مشروطه این عمل علی موسیو را یک شاهکار سیاسی نظامی می‌دانند. پس ازصدور فرمان مشروطه موجی از شادی سراسر ایران را فراگرفت و مردم در شهرهای مختلف جشن گرفتند. درتهران سران مشروطه از صدور فرمان مشروطیت راضی شده و تلاشهای خود را به فعالیتهای سیاسی محدود کردند ولی در تبریز در اثر وجود انقلابیونی مانند علی موسیو و با ابتکار حزب اجتماعیون عامیون و مرکز غیبی، انجمن ایالتی تشکیل شد. این انجمن ابتدا برای تعیین نمایندگان مجلس شورا ایجاد شد اما در ادامه رشته کارها را رها نکرد و اداره امور شهر تبریز و آذربایجان را در دست گرفت. پس از اعضای مرکزغیبی و کمیته مرکزی، روسای حوزه‌ها بودند که هر کدام ۱۱ عضو در زیر دست خود داشتند. این اعضا تا مدتها برای اینکه شناخته نشوند در تاریکی با یکدیگر ملاقات کرده و دستورات حزبی را از سرپرست خود دریافت کرده و بدون کم و کاست اجرا می‌کردند.

از مهمترین کارهای اعضای حوزه‌ها درگیری و مقابله با ظلم و بیداگری‌های فراش‌باشی‌ها و فراشان حکومتی و فئودالها بود. در تبریز با توجه به تجربیات خونین گذشته و عدم اعتماد به قولهای عوامل و سردمداران دولت و همچنین بیدادگری‌های محمدعلی میرزای ولیعهد مرکز غیبی به رهبری علی موسیو دست به تشکیل دسته‌های مسلح به نام مجاهد زد تا از دستاوردهای انقلاب مشروطه پاسداری کند. ستارخان سردار ملی از زمره این مجاهدان بود که تحت رهبری علی موسیو بعدها به رهبرملی قیام تبریز در برابر محمد‌علی شاه تبدیل شد. انجمن غیبی درهر محله‌ای از شهر تبریز یک مرکز آموزش برای مجاهدان برپا کرد و همه روزه عصرها جوانان و مردان تحت سرپرستی افرادی که در کار سپاهی‌گری سررشته و سابقه داشتند آموزش نظامی می‌دیدند. مرکز غیبی در راه پیشبرد انقلاب بسیار سختگیر بود و از کوچکترین خلاف و بی‌نظمی چشم پوشی نمی‌کرد. مرکز غیبی به رهبری علی موسیو نفوذ معنوی بسیاری بین مردم داشت. مرکزغیبی با هوشیاری، اقدامات محمدعلی میرزا و اطرافیان او را زیر نظرداشت. رشته کارهای انجمن تبریز و کنترل جنبش مشروطه در آذربایجان در دست این مرکز بود. ایوانف نویسنده کتاب انقلاب مشروطیت ایران درباره اقدامات مرکز غیبی نوشته: «به علاوه، شورایی به نام شورای مخفی هم به وجود آمد که پول و ذخایر گندم سرمایه‌داران را مصادره و بین فقرا تقسیم می‌کرد. املاک شاه و خانواده‌ی او در آذربایجان مصادره گردید» انقلابیون پس از استقرار حکومت خود در تبریز، با فرستادن دسته‌های مسلح فدائیان به شهرهای دیگر آذربایجان در اندک مدتی بسیاری از شهرها و نواحی را از دست مرتجعان و عمال حکومت آزاد کردند. شهرهای مراغه،‌ مرند، سلماس و غیره و هم‌چنین جاده جلفا به تبریز از مرتجعین پاک شد و به دست انقلابیون افتاد. در دوره‌ای علی موسیو قدرتمندترین مرد تبریز بود ولی هیچگاه گامی برخلاف اصول مشروطیت برنداشت و با جدیت مواظب رفتار مجاهدین بود. نفوذ او به حدی بود که حتی حاجی مخبرالسلطنه،‌ والی آذربایجان نیز از او حساب می‌برد. خانه‌ علی موسیو بارها در جریان جنگهای تبریز ازطرف نیروهای استبداد غارت و تخریب شد. سه فرزند او به نامهای حاجی خان، حسن و قدیر در جریان انقلاب مشروطه جان باختند. حاجی خان که درزمان حمله نیروهای روس سرکلانتر شهربانی تبریزبود در جریان درگیری‌های سال ۱۲۹۰خورشیدی با روسها از تبریز خارج شده و در نزدیکی همدان جان باخت. حسن ۱۸ ساله و قدیر۱۶ ساله در روز عاشورای ۱۲۹۰ خورشیدی (۱۳۳۰ هجری قمری)‌ به دست قوای روس به دار آویخته شدند. مرگ علی موسیو علی موسیو قبل از ورود سربازان روس به تبریز به مرگ عادی جان باخت. پیش از مرگ به اشخاصی که دور او جمع شده بودند گفت: «من عمرم تمام شده، می‌میرم ولی شما ای فدائیان دلیر و ای هم مسلکان عزیر، نگذارید آتش انقلاب خاموش شود. آزادی و مهد آن آذربایجان را فراموش نکنید تا مشروطیت و آزادی در تمام ایران دوام پیدا کند، خدا توفیق شماها باشد.